احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۰۵ جدی ۱۳۹۱
آقای مبارز درباره جلسه ساغر میافزاید: «جنرال اسماعیل خان جرگه ساغر را تشکیل کرد. در این جرگه تعداد زیادی از قوماندانهای واحدهای بزرگ و کوچک جهادی با طی فاصلههای دور و نزدیک با سپری کردن یک هفته یا دو هفته حتا بیست روز و بیشتر از آن خود را به منطقه ساغر رسانده بودند، این طی طریق کار آسانی نبود؛ چه این قوماندانهای شجاع باید از خطوط نظامی شوروی از بین ملیشههای وابسته به دولت کمونیستی کابل عبور میکردند و در هر لحظه با خطر بمبارانهای هوایی و هم در سطح کشف هلیکوپترها قرار میگرفتند، ولی این مردان شجاع این فرزندان صدیق وطن ترس نداشتند، روزها و شبها راه میزدند تا به ساغر رسیدند. در ساغر طبق هدایت اسماعیل خان قبلاً ترتیبات گرفته شده بود و محل امنی برای جلسات تعیین گردیده بود. قلههای کوهها توسط توپها، دافع هوا و استینگرها که تازه وارد نبرد افغانستان گردیده بود، مجهز شده بود. این تجهیزات و ترتیبات حربی جرات قوماندانان قوای هوایی روس را در شیندند سست کرده بود، ورنه در حدود یکهزار و دوصد قوماندان، هدف بزرگی برای اردوی اشغالگر شوروی بود. مگر دانش و فهم سیاسی و نظامی اسماعیل خان که به پیروزی جهاد و ملت افغان ایمان داشت، این جلسه را برای یک هدف نظامی و یک هدف سیاسی ترتیب نموده بود.
هدف نظامیِ آن این بود که قوماندانان با یکدیگر رابطه اورگانیک پیدا نمایند و واحدهای کوچک خود را به یک واحد بزرگ مرتبط بدانند، تا راه برای وحدت نظامی بعد از سقوط قوای نظامی شوروی هموار گردد، تا از لحاظ سیاسی این وحدت نظامی بتواند در تمام ساحه جنوب و جنوب غرب، یک وحدت سیاسی را به وجود بیاورد .
اسماعیل خان بعد از چند روز جلسه به روز اول اسد سال ۱۳۶۶ اعلامیۀ نهایی را به حاضرین ارایه کرد، در این اعلامیه تاسیس شبکه مخابراتی رادیویی، تاسیس شفاخانهها و بازگشت اطبای افغان از خارج، تقاضا گردیده بود. در اعلامیه خروج بدون قیدوشرط قوای نظامی شوروی از خاک مقدس افغانستان تقاضا شده بود. در اعلامیه با وضاحت ذکر شده بود که آنهایی که در داخل کشور برای استقلال و آزادی وطن میجنگند، بایست در مورد آینده کشور تصمیم بگیرند.» (۱۵)
بلی، جرگه ساغر با شکوه و عظمت خاصی تشکیل شد و بر اساس نوار ویدیویییی که از آن جلسه به خارجِ افغانستان رسیده بود، جلسه در دل کوهپایههای غور در داخل یک دره عمیق دایر گردید. محل برگزاری جلسه از سطح دره حدود دوصد متر ارتفاع داشت و به همان اندازه از قله کوه پایینتر بود. دهلیزی که قوماندانان در دو صف مقابلِ هم نشسته بودند، مانند تاقی بود که به داخل مغارهیی کوچک میرسید و در دهن مغاره، میزی به چشم میخورد و روی آن میز توسط سرمیزیِ سبزرنگی پوشانیده شده بود. قوماندانان مهم جهادی و همراهانشان، روی فرشهای رنگارنگ در مقابل هم طوری نشسته بودند که در افغانستان هنگام خوردنِ غذا روبهروی همدیگر در دو طرفِ دسترخوان صف میبندند.
سخنرانان یکی پس از دیگری میآمدند و بیاناتشان با نعرههای الله اکبر بدرقه میشد. قوماندانان بیشتر روی مسایل جهادی و هماهنگیِ عملیات حرف میزدند و جلسات خصوصیشان را در داخل اتاقهایی که برای گذشتاندنِ شب تعیین شده بود، دایر میکردند.
اگرچه گردانندهگان جلسه ساغر ادعا دارند که حدود یکهزارودوصد فرمانده و نمایندهگانشان در آن جرگه اشتراک نموده بودند، ولی در نوار ویدیویی حدود پنجصد نفر به چشم میخوردند که در جلسه و اطراف آن دیده میشدند.
یکی از نمایندهگان جبهه هرات در پاکستان اظهار داشت که عدهیی از قوماندانان مشهور و نمایندهگان با صلاحیتشان بهخاطر مشکلات و نزاکتهای تنظیمی و مسایل امنیتی و عدهیی هم بنا بر ملحوظات شخصی، نتوانستند در جلسات عمومی حاضر شوند و تنها با قوماندانان مشهور در داخل اتاقها بحث و گفتوگو کردند و نخواستند نامهای شان افشا شود و چهرههایشان در نوار بیاید. (۱۶)
اما در میان همه فرماندهانی که حضور داشتند، شخصیتهای مهمی چون اسماعیل خان امیر عمومی حوزه جنوب غرب، ملا نقیبالله آخوند آمر مجاهدین ولایت قندهار، داکتر فضلالله مجددی قوماندان عمومی ولایت لوگر، معلم نیکمحمد آمر مجاهدین ولایت بادغیس، قاری تاجمحمد مشهور به قاری بابا قوماندان عمومی مجاهدین در ولایت غزنی و دهها قوماندان، سرگروپ و نماینده عمدتاً از ولایات جنوبی و غربی افغانستان دیده میشدند.
اهداف مهم شورا عبارت از منسجم ساختنِ عملیات نظامی و تامین روابط مخابراتی بود و قرار بر این شد تا جلسه دیگر، ترتیب و راههای عملی و تطبیق فیصلههای شورای ساغر بررسی گردد. ولی جنگ شدید در ولایات جنوب غرب خصوصاً جنگ فرسایشی ولسوالی زندهجان و در محاصره قرار گرفتنِ اسماعیل خان و فشار نظامی که بر جبهه هرات وارد آمد، سبب شد تا فیصلههای شورای ساغر، جنبه عملی پیدا نکند و قوماندانانی که در جلسه ساغر اشتراک نموده بودند، حتا نتوانستند هنگام حمله بزرگ زندهجان که اسماعیل خان در محاصره و جبهه هرات در خطر نابودی قرار داشت، به وی کمک برسانند و این قوماندانان حتا نخواستند بهخاطر همدردی و همبستهگی با جبهه هرات و مردم آن ولایت، بر قرارگاهها و پایگاههای حکومتی و شوروی یورش برند. در حالی که اسماعیل خان و معاونش علاءالدین خان همواره با اجرای عملیات متعدد، همبستهگیشان را با جبهاتی که زیر ضربات نیروهای زمینی یا هوایی دشمن قرار میگرفتند، اعلان می کردند. بهطور مثال، از عملیات مجاهدین هرات بر پایگاه نظامی فابریکه سمنت آن ولایت میتوان نام برد که بهخاطر نشان دادن همدردی با مجاهدین پکتیا و قوماندان جلالالدین حقانی در جنگ معروف جدران در اواخر سال ۱۹۸۷ صورت گرفت. بهرغم آنکه مجاهدین هرات تلفات زیاد دادند و میدانستند که تسخیر فابریکه سمنت کار آسانی نیست، با آنهم حمله را سازمان دادند؛ زیرا علاءالدین خان عقیده داشت که حمله بر یک پوسته کوچک مجاهدین در دورترین نقطه افغانستان، به معنی حمله بر تمام جبهات مجاهدین است. (۱۷)
Comments are closed.