احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دو شنبه 11 جدی 1396 - ۱۰ جدی ۱۳۹۶
توجه مقام عالی را به نکات کوتاه زیر، اندرباب وضعیّت فعلی ریاست اکادمی علوم احتراماً معطوف میداریم:
اکادمی علوم نمادی از صاعقۀ استبداد و زورگویی در نفس نظام!
اکادمی علوم افغانستان از چند سال به این طرف، متأسفانه به محوری از استبداد، زورگویی، حقتلفی، اختناق و جایگاه فراتر از قانون تبدیل شده است. آن گاهی که امیدواریها و تلاشهای پیگیرِ آقای زلمی هیوادمل، وزیر مشاور رییسجمهور پیشین در امور فرهنگی، در امر دستیابی به قصر شاه بوبوجان واقع در شهر نو کابل، به یأس مبدل شد؛ او دست و آستین بر زد تا به هر وسیله و ترفند ممکن، رهبری و قیادت اکادمی علوم را از اختیار خدمتگذاران واقعی این نهاد بیرون سازد، خدمتگذارانِ با صداقتی که در کوتاهترین فرصت زمانی، این کانون را زیب و زینتی و جنب و جوشی بیشتری بخشیدند و تا آخرین لحظه، در برابر کمین نشستهگان استفادهجو ایستادهگی و متملکات و جایدادهای مربوط به آن را در معرض معامله قرار ندادند.
آقای زلمی خان هیوادمل و افراد چند از حواریونش در اکادمی علوم و بیرون از آن، به خاطر رسیدن به نیّات سودجویانۀشان که یکی از آن، تسلط به قصر شاه بوبوجان (قصر خواهر امیر عبدالرحمن خان) که ملکیت قبالهیی و قانونی اکادمی علوم بود و است، به تبلیغات مغرضانه و بیپایانی در برابر رهبری وقت این نهاد تا سطح تبلیغات در نشریههای «ملی باور»، «سرنوشت» و غیره دست زد که اگر بتواند آنان را مرعوب و توفیقی به دست آورد، امّا نه چنان شد که او میخواست. بناً سرانجام به منظور تسریع روند وصول به هدف، در مشورت با رفقایش در اکادمی علوم، چاپ و نشر مطلب اهانتآمیزی را در بارۀ وضع نژادی ملیت شریف و زحمتکش هزاره در اطلس اتنوگرافی اقوام افغانستان، ماهرانه سازمان داده و تقصیر آن را مستقیماً به دوش رییس وقت اکادمی علوم و بخش علوم بشری انداخت و بلافاصله با تغییر ذهنیت رییسجمهور، آنان را به گونۀ غیر قانونی، خلع صلاحیت و محکوم به مجازات کرد، مجازات به عملی که هرگز آنها مرتکب نشده بودند.
زلمی هیوادمل پس از کامیابیاش در این دسیسه، در عوض خود و رفقای شریک توطیهاش، بر خلاف صراحت مادۀ (۶) و بند (۱۲) مادۀ (۱۴) قانون اکادمی علوم و هم بر خلاف مادۀ (۲۱) مقررۀ انتخابات اکادمی علوم، با فریب و اغوای رییسجمهور پیشین آقای کرزی، مجنونصفت زنی را به نام ثریا خانم، به طور انتصابی به ریاست اکادمی علوم هدیه داد؛ مجرد زن عقدهیی، انسانستیز، خودکامه، روانی و بیمارفکری که نظیرش در جامعۀ بشری کمتر دیده شده و یا اصلاً دیده نشده. دقیقاً در آغازین لمحهیی ورود به اکادمی علوم، دشمنیاش را از مناظر مختلف، در برابر استادان اکادمی علوم ابراز و دست به اقدام شد و در نخستین گام، دو تن از استادان پاک و نیکنام این مرکز بزرگ هر یک محترم احسانالرحمن شهاب و محترم میرزامحمد روستایی را کینهتوزانه و به طور کاملاً غیر قانونی و بر خلاف حکم مادههای (۲۵ و ۲۷) قانون اساسی، مادۀ (۴۹۰) قانون اصول محاکمات مدنی و مادههای (۲، ۳ و ۴) قانون جزای کشور، از وظایفشان برکنار و پس از آن، آنچه از ضرر و اعمال ناجایز و اهانتبار وجود داشت، در مورد سایر منسوبان اداری و علمی اکادمی علوم دریغ نکرد. اخیراً پروندۀ درگیری محترم مولانا فیضانالحق فضلی با رییس مرکز فقه و قانون اکادمی علوم نیز از نظر اجراآت، وضع مشابهی با استادان فوقالذکر دارد، چون حکمران سرکش و خودمختار اکادمی علوم میخواهد خود به جای مراجع عدلی و قضایی عمل کند.
به یاد داریم که خانم ثریا پس از معرفی، در اولین سخنان گسستهاش در تالار اکادمی علوم، از تطبیق قطعی قانون این نهاد، در مورد راهاندازی انتخابات حرف زد، امّا بعداً در برابر انتخابات چنان با چنگ و دندان ایستاد و مقاومت کرد که علاوه از نپذیرفتن و زیر پای گذاشتن فیصلههای کمیسیون امور تقنینی، عدلی و قضایی مجلس سنا، کمیسیون مستقل نظارت بر تطبیق قانون اساسی و فیصلههای مکرر کمیسیون تفتیش مرکزی و نظارت بر اجرای قانون مجلس نمایندهگان، حتا به قانون توشیح شده و نافذ اکادمی علوم، نیز دخل و تصرّف کرده و بدون نیاز قانونی، آن را به وسیلۀ فرمان تقنینی ریاستجمهوری، به تصویب رسانید. کاری که به موجب آن، دیگر برگزاری انتخابات در اکادمی علوم به مخاطره مواجه و گروهی از استادان فعال، ورزیده و اصلاحطلب این کانون، به تقاعد سوق داده شدند.
سطح خودسری، خشونت، قانونشکنی و تخطیهای ثریا خانم، به حدی است که یادداشت شدنش، از حوصلۀ این نوشته بیرون است. خانم ثریا چهرۀ مستبدالرأی و اعجوبۀ منحصر به فردیست که در مسیر پیشبرد امورش، هیچ حرف، پیشنهاد، مشورت و محدودههای قانونی، اخلاقی و انسانی را نمیپذیرد؛ او چنان خشن، بیرحم، ظالم، مطلقالعنان، خودرأی و ضد قانون است که تنها در یک مورد استاد روستایی، عضو مرکز زبانها و ادبیّات، حتا فیصلۀ قضا و حکم صریح مقام عالی ریاست دادگاه عالی را نیز زیر پای کرد و در جلسۀ مفتوح شورای علمیاش، آشکارا اظهار داشت که در این زمینه «حتا فرمان خدا» را نیز نمیپذیرد (نعوذ بالله) و از جانبی در آن حد مخالف دین و دیانت و مقولۀ جهاد است که به دستورش، مسجد صغیرۀ اکادمی علوم در چهار راه شیرپور، به انبار خانۀ آن ریاست تبدیل شد؛ کاری که در قدیم، روسها و جدیدیهای کمونیست، در بخارا، سمرقند و سایر نقاط حوزۀ آسیای مرکزی انجام میدادند.
این خانم روزی در یک همایش بخش پژوهشهای اسلامی اکادمی علوم، با تکبر و غرور، چنین عربدهیی سر داد: «در افغانستان کمونیست وجود ندارد و جنگهای مجاهدان در برابر جناحهای چپ، جهاد نبود و پرچمیها مسلمان بوده و سلیمان لایق، مرد وطنپرست میباشد». پس این گفتۀ خانم ثریا میرساند که جهاد مردم افغانستان با آنهمه قربانی و شهادت و مهاجرت و دربهدری، در واقع یک امر عبث و یک حرکت بیجاه و بیمعنا بوده است!
چاپ کتاب «دایرۀالمعارف» با ماهیت ضددینی و روحیۀ تنگنظرانه و تبعیضآلود، برجسته خوانده شدن ملکه ثریا (خانمِ شاه امانالله خان) به خاطر برداشتن چادرش در جرگۀ پغمان و مقایسه کردن او با ملالی در میدان رزم، چاپ محبتآمیز محدودۀ قبلی اتحاد شوروی سابق، به عنوان مرز مشترک با کشورمان در ابتدای جلد اول دایره المعارف، ارسال پیام نفسسوز گرامیداشت به مسکو، به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد ببرک کارمل در سایت اصالت، اختصاص غرفهیی از کتابخانۀ مرکزی اکادمی علوم، به نام محمد عاصمی، یکتن از رهبران و نظریهپردازان برجستۀ حزب کمونیست اتحاد شوروی، تلاش مداوم غرض جابهجایی رفقای حزبیاش در اکادمی علوم، توظیف جاسوسهای، پروندهسازی و تصفیه و اخراج تعدادی از استادان مسلمان و یا خلاف میلش از وظایفشان، همهوهمه دلالت به ایدۀ غیر دینی و تعصبات ایدئولوژیکی او میکند.
ثریا خانم در عین حال به عنوان ریکورددار بیرحمترین و بدمعاشرهترین انسان در این نهادِ بزرگ علمی «اکادمی علوم» چهرهگشایی کرده، زیرا او در زمرۀ اقدامات وقیحانه و زهرآگین اجرایی خود، باری خونسردانه امتیاز ناچیزِ اضافهکاری کارمندان و مستخدمان فقیر این ریاست را وضع و آن را در مجموعۀ حقوق ماهوار خود و حلقۀ اطراف خود افزود و بدون موجب قانونی، تعداد زیادی از کارمندان و پرسونل خدماتی را در بدترین شرایط جوی (نفس زمستان) از کار برکنار کردند که تعدادی از آنان از شدت خوف و بیم و نگرانی از آیندۀ تاریک زندهگی، با سکتههای قلبی و دیگر بیماریها گرفتار آمده و در گذشتند.
سؤ رفتار و معاشرۀ بد و تحقیرآمیز این شخص، در آن حد و مرزیست که حتا رییسان بلندپایۀ اکادمی علوم، از ترس بدرفتاری و غلظت خشمش، وارد شعبۀ او نشده و امور اداریشان را از طریق کارمندان مربوط به پیش میبرند؛ خشم، یکهتازی، ضرررسانی و دخالت و دستاندازی این زن تنها منحصر به دایرۀ اکادمی علوم نمیماند، بلکه گاهی تا در و دیوار همسایهها نیز میرسد. باز شدن دعوای طولانی، بیموقع و غیر ضروری او با همسایۀ شرقی دفتر مرکزی اکادمی علوم در مراجع عدلی و قضایی، گویای مدعای ما در زمینه میباشد.
ما استادان اکادمی علوم برای سلب زمینههای یکهتازی و خودمحوری این خانم و بیرون رفت این نهاد از این بُنبست، باربار به مراجع مختلفۀ دولتی و گاهی هم غیر دولتی مانند مقام عالی ریاستجمهوری، مقام عالی ریاست اجرایی مقام محترم دادگاه عالی، ریاست دادستانی کل، پارلمان، شورای وزیران، کمیسیون مستقل نظارت بر تطبیق قانون اساسی، ادارۀ عالی مبارزه با فساد اداری، محضر تعدادی از زعما و رهبران و غیره نهادهای قانونی و حقوقی مراجعه کرده و صدای اعتراض و مخالفت خود را نسبت وضعیت ناخوشایند حاکم بر اکادمی علوم، بلند کردهایم، امّا رهبری موجودۀ این اکادمی، هرگز و هیچگاهی هم زیر بار هدایات و فیصلههای این مراجع نرفته و به آن اندکترین ارزش و اهمیتی قایل نشدند و نمیشوند.
با این وصف، اکادمی علوم با بیشتر از پنجصد نفر از اعضای علمی و اداریاش، هم اکنون زیر فرمان دیوانه زنی میتپد و شکنجه میشود که او متأسفانه لیاقت و شایستهگییی نداشته و از مواصفات و ویژهگیهای لازم مدیریت و رهبری به کلی محروم میباشد؛ زیرا او در طول ریاستش در اکادمی علوم، جز باندبازی، نفاقافگنی، برطرفیها و جابهجاییهای بیرویه، تنزیل رتبه کردنها، بهانهگیریها و ایجاد موانع در مسیر پیشرفت امور علمی استادان، مسکوت گذاشتن انتخابات در اکادمی علوم، ایجاد فضای رعب، تبعیض و خشونت و سلوک بد با استادان و کارمندان، استخدام جاسوسان بالای افراد معین، پروندهسازی، خودسری و بیاعتنایی در برابر قانون، نشر افکار الحادی در کتاب دایره المعارف و حمایت صریح از آن (حین تصدی خودش در آن مرکز) و غیره افعال و اعمال غیر قانونی، دیگر کدام دستاورد قابل افتخاری ندارد.
امّا آنچه این خانم به آن میبالد، کنترل قیامت گونۀ حاضری استادان است که با توجه به وجه وظیفهیی آنها، این عمل او هیچ توجیۀ قانونی ندارد، زیرا محققان و پژوهشگران در عرصۀ کاری مربوط، بایست دستِ باز و آزادی کامل داشته باشند، آزادی و اختیار رفتن به مراکز علمی، کتابخانهها و انجام مسافرتها، امّا برخلاف، جوّ حاکم در این نهاد به گونۀ است که هیچ تلفیق و سازگارییی با روحیۀ پژوهش ندارد!
مراجع علمی و پژوهشی و جایگاههای قانونی از همه بیشتر از موقعیت بلند علمی اکادمی علوم مطلع اند و به خوبی میدانند که در نتیجۀ سؤ مدیریت این خانم، از چندی به این طرف، مجموع امور علمی و پژوهشی این مرکز، رو به رکود نهاده و دلگرمی و نشاط مسلکی استادان و دانشمندان، در امر تحقیق و پژوهش، سخت آسیب دیده است.
گرچند این اختصار، حق اصلی را در زمینۀ بازتاب لازم موضوع، ادأ کرده نمیتواند، ولی بازهم با تکیه به نکات فوق، خواهان اتخاذ تصمیم قاطعشان، به منظور ایجاد تغییر بایسته در این ارگانیم و امیدواریم به یمن اقدام لازمشان در زمینه، این نهاد که هم اکنون به مثابۀ یک تعذیبگاه در بدترین وضعیت خود از نظر فعالیتهای علمی و اداری قرار دارد، رهایی یابد.
با حرمت
استادانِ اصلاحطلب اکادمی علوم
Comments are closed.