گزارشگر:احمـد عمران/ دو شنبه 18 جدی 1396 - ۱۷ جدی ۱۳۹۶
ارگ ریاستجمهوری بهصورت جنونآمیزی در حالِ بزرگ نشان دادنِ دستاوردهایش در زمینههای مختلف و از جمله اقتصادی است. بر اساسِ برخی اسناد که از منابع ارگ منتشر شده، عواید دولت در سال ۱۳۹۶ به گونۀ بیسابقه افزایش یافته و وزارت مالیه موفق شده چندینبرابرِ آن چیزی که برای این سال هدف تعیین شده بود، موفقیت بهدست آورد.
یک مرور اجمالی حکایت از آن دارد که در سالهای حاکمیتِ آقای غنی بر افغانستان، نه تنها سطح عواید ملی افزایش کمپیشینه داشته، بل در زمینههای رشد اقتصادی نیز دستاوردهای افغانستان چشمگیر بوده است. نگاهی به این ارقام میتوانند به اندازۀ کافی گویای این بلندپروازی باشد:
«در سال ۱۳۹۳ هدف تعیینشده ۱۲۰ میلیارد بود که وزارت مالیه توانست ۹۹ میلیارد جمعآوری نماید. در سال مالی ۱۳۹۴ هدف تعیین شده در سند بودجۀ ملی ۱۱۴ میلیارد افغانی بود که خوشبختانه بیشتر از ۱۳۲ میلیارد افغانی جمعآوری گردید که نظر به هدف تعیین شده بیشتر از ۸ میلیارد افغانی افزایش را نشان میدهد. به همین ترتیب در سال مالی ۱۳۹۵ هدف تعیین شده در سند بودجۀ ملی ۱۳۲ میلیارد افغانی بود که ۱۶۵ میلیارد افغانی جمعآوری گردید که نظر به هدف تعیین شده ۳۳ میلیارد افغانی افزایش را نشان میدهد. در سال ۱۳۹۶ هدف تعیین شده در سند بودجۀ ملی ۱۵۲٫۶ میلیارد افغانی بود که تا اخیر سال مالی وزارت مالیه توانست که ۱۶۹٫۱۳۳ میلیارد افغانی جمع آوری نماید.»
این ارقام و اعداد چیزهایی اند که منابع رسمی ارگ منتشر میکنند و بدون شک آنها برای چنین ارقام و اعدادی سند و مدرک هم در اختیار خواهند داشت؛ زیرا اگر سند و مدرکی در دست نباشد، وزارت مالیه جرأت نشر چنین گزارشهایی را نخواهد کرد. اما سوال اینجاست که واقعاً این ارقام و اعداد چقدر مبتنی بر واقعیتهای کشور اند و آیا با افزایش سطح عواید، در زندهگی مردم نیز تغییراتی وارد شده است و یا خیر؟ آیا با افزایش عواید ملی، آنگونه که ارگنشینان دوست دارند بگویند، احتیاج و وابستهگی افغانستان به کمکهای جامعۀ جهانی کاهش یافته است؟
وقتی از این منظر به افزایش سطح عواید ملی نگاه شود، چیزی جز یأس بهدست نمیآید. اگر واقعاً سطح عواید ملی اینگونه افزایش یافته، پس چرا نرخ بیکاری، فقر، درماندهگی و بیچارهگی مردم روز به روز افزایش مییابد؟ اگر افغانستان در عرصۀ جمعآوری عواید خود چنین موفقیتهای کمنظیری را رقم زده، چرا هر روز سطح نارضایتی از وضعیت اقتصادی این قدر بلند میرود؟
از چنین ارقام و اعدادی به دو نتیجه میتوان رسید: یکی اینکه شاید واقعاً سطح عواید دولت اینهمه رشد داشته ولی از آنجایی که فساد به گونۀ سرسامآور در کشور ریشه دوانده، چنین عوایدی نمیتواند در زندهگی مردم اثرگذار باشد، چون پولهای جمعآوری شده در چرخۀ فساد وارد جیب کسانی میشود که در حال اخاذی و دزدیهای کلان اند. دوم اینکه این ارقام و اعداد صرفاً چیزهایی اند که در روی کاغذ وجود دارند و در عمل هیچ پول و عوایدی در کار نمیباشد. چون به هیچ صورت نمیتوان پذیرفت که سطح عواید یک کشور بلند رفته ولی آن کشور همچنان وابسته به کمکهای کشورهای دیگر میباشد و اکثریت مردم آن در فقر زندهگی میکنند.
آیا دولت افغانستان و شخص آقای غنی که اینهمه با علم اقتصاد آشنایی دارد، میتواند بگوید که چرا فقر در جامعه کاهش نیافته است؟ چه چیزی سبب شده که میزان وابستهگی افغانستان به کمکهای جهانی به جای اینکه کاهش پیدا کند، هر سال افزایش مییابد؟
همین لحظه نرخ دالر در بازارهای افغانستان به بیشتر از ۷۰ افغانی رسیده است، در حالی که ده سال پیش یک دالر به ۵۰ افغانی خرید و فروش میشد. بلند رفتن نرخ اسعار خارجی رابطه و تأثیر مستقیم بر زندهگی مردم عادی دارد که با کمترین عواید تلاش میکنند لقمهنانی برای زنده ماندن تهیه کنند. همین حالا متناسب با افزایش نرخ اسعار خارجی در برابر افغانی، قیمت مواد خوراکی در بازارهای افغانستان چنان افزایش پیدا کرده که فغانِ همه را به آسمان برده است، آیا دولت میتواند پاسخ قناعتبخشی در این زمینه ارایه کند؟
بدون تردید مقامهای کشور و از جمله رییس دولت وحدت ملی برای خاک به چشم مردم زدن، پاسخهای آماده و فریبکارانهیی در آستین دارند ولی آیا با چنین پاسخهایی میتوانند قناعت مردم را حاصل کنند؟… در میان مردم افغانستان از دیرزمانی ضربالمثلی وجود دارد که میگوید «با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود»، حالا هم با ارقام و اعداد شکمِ مردم سیر نمیشود. برای اینکه سطح عواید یک کشور را قناعتبخش دانست، باید به سفرههای مردم مراجعه کرد. باید دید که مردم آن کشور در چه سطحی زندهگی میکنند و وضعیت معیشتی آنها چگونه است.
نمیتوان با تصویر نان که هرقدرهم زیبا و هنرمندانه کشیده شده باشد، شکمهای گرسنه را سیر کرد. شکمهای گرسنۀ مردم زمانی سیر میشود که لقمهنانی در سفرههایشان وجود داشته باشد. در حال حاضر، اکثریت مردم از چنین موهبتی که سه وعده نان در سفرههایشان داشته باشند، محروم اند و اگر چنین چیزی را ارگنشینان که سه وعده غذایشان برابر به صدهزار خانواده است دیده نمیتوانند، وای به حال آنها!
در اخیر میخواهم به آن سخنِ معروفِ ابوذر غفاری از یاران پیامبر بزرگوار اسلام اشاره کنم که میگفت «تعجب میکنم مردمی که نان ندارند بخورند، چرا شمشیر به دست نمیگیرند». بدون شک چنین روزی فرا خواهد رسید که گرسنهگان افغانستان برای برهم زدن نظم جابرانۀ فعلی، شمشیر به دست بگیرند.
Comments are closed.