احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ چهار شنبه 20 جدی 1396 - ۱۹ جدی ۱۳۹۶
کمیتۀ گزینش برای معرفی یک عضو کمبود کمیسیون انتخابات در حالی به باورِ بسیاری از کارشناسان مسایل انتخاباتی کارِ خود را به دستور رییس جمهوری از سر گرفته که نگرانیهای جـدی از نفوذ مقامهای دولتی در کمیسیون انتخابات به هدفِ دست یافتن به نتایج دلخواه به میان آمده است.
بسیاری از تحلیلگرانِ مسایل انتخابات باور دارند که رییس پیشـینِ کمیسیون انتخابات با وجود همۀ انتقادهایی که بر او وارد بود، به گونۀ کودتایی از سمتش کنار زده شد تا فردِ مورد اعتمادتری در این موقعیت قرار گیرد. قراین چنین ادعایی را تا حدِ زیادی مُهر صحت میگذارد. مثلاً زمانی که با طولانی شدنِ ایجاد دوبارۀ کمیتۀ گزینش سروصدای مسـوولان فعلیِ کمیسیون انتخابات بلند شد و آنان هشدار دادند که اگر بهزودی کمیتۀ گزینش کارِ خود را به هدف معرفی یک عضو کمیسیون آغاز نکند، آنها برای پیشبرد امور انتخابات مجبور اند که انتخابات داخلی را در میان خودشان برگزار کنند و رییس کمیسیون انتخابات را برگزینند.
این هشدار با واکنش ارگ ریاست جمهوری مواجه شد و این نهاد اعضای کمیسیون را به گونههای مختلف تحت فشار قرار داد تا از چنین اقدامی جلوگیری کنند. حالا اما قرار است که به زودی از میان فهرسـتی که کمیتۀ گزینش به ریاست جمهوری میفرستد، رهبران حکومت وحدت ملی یک تن را به عنوان عضو کمیسیون انتخابات معرفی کننـد. اما مشکل اینجاست که نهـادهای ناظر بر کار کمیتۀ گزینش عملکرد این کمیته را چندان شفاف ارزیابی نکرده و میگویند در بسیاری موارد، مسایل اساسی از چشم آنها پنهان نگه داشته میشود.
وقتی اعضای ناظر بر کار کمیتۀ گزینش به چنین نتیجهیی از کارکرد این نهاد رسیده باشند، به طور قطع میتوان نتیجه گرفت که رییس بعدیِ کمیسیون انتخابات، فردی خواهد بود که ارگ ریاست جمهوری آن را تعیین میکند. با این وضعیت چگونه میشود که به انتخاباتِ بعدی در صورت برگزاری اعتماد کرد؟ آیا واجدین شرایط شرکت در انتخابات، یک بار دیگر به پای صندوقهایی حاضر خواهند شد که نتایجِ آن از قبل از پشتِ درهای بسته مشخص شده است؟
بدون تردید چنین دخالتهایی در کارِ کمیسیون انتخابات میتواند پیامدهای بسیار خطرناک و ویرانگری به جا بگذارد. برگزاری انتخابات تنها امر برای گزینش نمایندهگان و زمامداران نیست، بل به عنوان روندی ملی در نزدیکی میان شهروندان کشور و ایجاد فضای تفاهم به نفع صلح و امنیت بسیار ارزشمند است. به میزانی که کشور از نظر تحققِ ارزشهای مردمسالارانه جا افتادهتر و پختهتر میشود، به همان میزان ثبات و امنیتِ بیشـتری را شاهد خواهد بود.
وضعیت بحرانیِ فعلی اگر از یک طرف ریشه در منافع کشورهای بیگانه دارد، ولی از طرفِ دیگر ریشه در انتخاباتی دارد که سه سال پیش برگزار شد. اگر انتخابات سال ۱۳۹۳ به گونهیی که مردم انتظار داشتند برگزار میشد، بدون تردید امروز کشـور شاهد اینهمه سروصدا و جنجال نمیبود. متأسفانه یک عده به نام قوم، زبان و تبـار تلاش کردهاند و میکنند که افغانستان را در قبضۀ خود داشته باشند. این سلطه به هیچ صورت حتا به نفع همان قومی که این گروه داعیۀ کاذبانۀ نمایندهگی از آن را دارد نیز تمام نمیشود؛ چون در موجودیتِ مناسباتِ غیرعادلانه و استبدادی هیچ کسی به خوشبختی و سعادت دست نمییابد.
فضای سلطه، فضای قربانی شدن در پای منافع یک عدۀ محدود است. عدهیی که به جز خواست قدرت به هیچ چیز دیگری نمیتوانند بیندیشند. تجربۀ تاریخی انسانها نشـان داده که در چنین نظامهایی، عام مردم قربانی شده اند. مگر هیتلر به کشـور و مردم خود با توجه به قربانی کردن مردم و کشورهای دیگر توانست خدمتی انجام دهد و یا اصلاً او به فکر اعتلای قوم و نژادِ خود بود؟
هتیلر در آخرین تحلیل همواره به این میاندیشید که چگونه به قدرتِ بیشتر برسد. وقتی بخشی از قدرت را تصاحب میکرد، به فکر دست یافتن به بخش دیگر آن بود و این روند تا نابودی آلمان و قربانی شدنِ ملیونها انسانِ بیگناه ادامه پیدا کرد. حالا نیز وقتی عدهیی در ارگ به فکر انحصـار قدرت از هر راه ممکن هستند و میخواهند که همچنان بر اریکۀ قدرت باقی بمانند، این نگرانی جامعه را فرا میگیرد که باز کیها و چقدر قرار است در پای چنین خواستی قربانی شوند.
تصاحب جابرانۀ قدرت، خون میطلبد و همیشه این قربانی را مردم عادی پرداخته اند. اگر بحث انتخابات به راهحل منطقی و درستی نینجامد، بدون شک عواقب آن، منافع کُل جامعه را به خطر میاندازد. این خطر را از همین حالا که مهندسی در کار کمیسـیون آغاز شده، میتوان حس کرد.
مردم افغانستان این روزها بیش از هر روزِ دیگر، دغدغۀ انتخابات و آینده و ثباتِ کشور را دارند. اگر سیاستمدارانِ بر سرِ اقتدار نتوانند این نگرانی و دغدغه را به معنای واقعی کلمه درک کنند، در آیندۀ نهچندان دور اتفاقاتی در کشور خواهد افتاد که بهکُلی صحنۀ فعلی سیاست را دگرگون خواهد کرد و افغانستان را با یک عقبگردِ تحمیلی و وحشتناک مواجه خواهد نمود. این حرفها و نگرانیها، نه مبالغه است و نه سیاهنمایی، بلکه درسِ مسلمِ تاریخ به همۀ حکام و سیاستمدارانِ جهان است. د از همین اکنون باید برای آینده تصمیمِ نهاییِ خود را بگیرد!
Comments are closed.