احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۰۹ جدی ۱۳۹۱
بخش هشتادوچهارم
شورای ننگرهار
اگر به سیر تکامل جهاد نظری کوتاه بیاندازیم، به وضاحت دیده میشود که ساختمان جهادی و تشکیل گروههای مسلح در ولایت ننگرهار نظر به سایر ولایات سرحدی شرق و جنوب شرقی افغانستان، دارای ویژهگیِ خاص است؛ طوری که این ولایت پرنفوس و مهم، با موجودیت اقوام، قبایل و ملیتهای گوناگون، دارای فرماندهان همسلیقه و همسنوسال بوده که اکثریت آنها اگر به احزاب و گروههای بنیادگرا یا اعتدالپسند وابستهگی داشتند، اما همهگی مکتبدیده، باسواد و دارای پشتیبانی قویِ قومی و از خانوادههای مهم ولسوالی یا قریه خویش بودهاند.
اکثریت قوماندانان این ولایات را میتوان مربوط همان نسلی دانست که قبل از آغاز جهاد، جوانان کمسنوسال بوده و در گرماگرمِ تحولات سیاسی و نظامی افغانستان و در سالهای جهاد، رشد نموده و زعامت گروهها و مناطقشان را بهدست گرفتند. اگر چند فرمانده پیرمرد و خارج از این دستهبندی در همان اوایل جهاد ظهور کردند، هنگام خروج نیروهای شوروی، دست از مبارزه برداشته و یا اینکه به انواع مختلف از صحنه محو شده بودند. بنابران بعد از خروج نیروهای شوروی، رهبری در ولایت ننگرهار بهدست چند فرمانده باسواد و زرنگ افتاده بود که در مکتب جهاد تعلیم یافته و تقریباً همهگی دارای قوتهای نظامی و قومیِ یکسان و سنوسالِ برابر بودند.
با در نظرداشت چنان شرایطی که در جهاد ننگرهار حکمفرما بود، همکاری، هماهنگیِ نظامی و جمع کردنِ قوماندانان دور یک میز، کاری بس دشوار و حتا ناممکن مینمود. علاوه بر اینها، دشمنی میان بعضی قبایل در این ولایت به حیث میراث خونینی از چندین نسل به اینطرف باقی مانده بود. مانند اختلافات دیرین میان اولاد نایبسالار والاجان مشهور به جرنیلصاحب و خانواده ملکقیس در خوگیانی، که حتا در زمان جهاد با وجود اینکه خانوادههای هر دو به صفوف جهاد پیوسته و از یک موضع مشترک علیه حکومت کابل و نیروهای شوروی میزرمیدند، گاهگاه روابط خصمانه دیرینشان را آشکار میساختند. مجاهدین هر دو گروه نمیتوانستند با خاطر آسوده با تمام قوا علیه دشمن بجنگند و بسا از مجاهدین دلیر دو طرف، فدای میراثی خونین شدند که از چندنسل برای آنها باقی مانده بود و یکی از بهترین قوماندانان جهادی ولایت ننگرهار بهنام سید حبیبالله مشهور به تورپاپا در سال ۱۹۸۸ قربانیِ همین اختلافات خانوادهگی گردید.
اتحاد و هماهنگی قوماندانان، با در نظرداشت شرایط جهادی، سن، قوتهای نظامی، اختلافات سلیقهیی و قبیلهیی در ولایت ننگرهار، کار آسانی نبود. ولی از طرف دیگر، موجودیت قوماندانان باسواد در این ولایت، نزدیکیشان به پشاور و رفتوآمدهای منظمشان به آن شهر، کمکهای فراوان تسلیحاتی و نظر نیک مقاماتِ پاکستان و اداره استخبارات نظامی آن کشور به ننگرهار را میتوان عواملی بس مهم در راه اتحاد و هماهنگیِ قوماندانان آن دیار شمرد.
به دنبال جنگ جلالآباد در اوایل سال ۱۹۸۹ و ناکامی مجاهدین در تسخیر آن شهر، فرماندهان ننگرهار شهرت و اعتبار خویش را از دست دادند و نه تنها قابلیت و ادعاهای جنگی فرماندهانش زیر سوال قرار گرفت، بلکه به حیثیت همه مجاهدین آنجا ضربهیی سخت وارد شد.
برای اعاده حیثیت از یکطرف و بهدست آوردنِ نتایج بهتر نظامی از طرف دیگر، فرماندهان مجبور شدند تا با تشکیل شورا موافقه نشان بدهند. بنابران، اولین جلسات آنها در سال ۱۹۹۰ در یکی از دفاتر اداره استخبارات نظامی پاکستان در شهر پشاور دایر گردید و فرماندهان، تاسیس شورای ننگرهار را اعلان کردند.
Comments are closed.