احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 21 دلو 1396 - ۲۰ دلو ۱۳۹۶
این روزها شایعات و زمزمههایی مبنی بر تعویقِ انتخابات ریاستجمهوریِ ۲۰۱۹/۱۳۹۸ به گوش میرسد. فارغ از این زمزمهها و شایعات نیز، وضعیتِ روحی و فیزیکیِ حکومتِ کنونی ـ که شامل تشدیدِ روزافزونِ اختلافاتِ سیاسیِ بحرانزا و نابسامانیهای فنی و مدیریتی در کمیسیونهای انتخاباتی میشود ـ میرساند که اصلاً ارادهیی به برگزاریِ یک انتخاباتِ سالم و شفاف وجود ندارد. اما با همۀ این حرفها و مشکلات، عقلِ سلیم حکم میکند که انتخابات بهترین وسیله برای عبور از بحرانهای جاری در افغانستان است؛ بهنحوی که طفرهروی از برگزاری و یا هم برگزاریِ ناسالم و آلودۀ آن، میتواند به بهایِ زوالِ برگشتناپذیرِ کشور تمام شود.
پیش از این، ما شاهد به تعویق افتادنِ مکررِ انتخابات پارلمانی بودهایم؛ چنانکه تا هنوز نیز برگزاری آن در سال نوِ خورشیدی در هالهیی از ابهام قرار دارد. اما یقیناً انتخابات ریاستجمهوری، از حساسیت و سرنوشتسازیِ عظیمتری برخوردار است و عدم برگزاری آن ـ بهویژه در شرایطی که نفاق قومی بهواسطۀ ندانمکاریهایِ حکومت، اجتماع و سیاستِ افغانستان را اشباع نموده ـ، درهمریختهگی و نزاع سیاسی و اجتماعی را به ایستگاهِ سقوط هدایت خواهد کرد.
طی چند سال سالِ اخیر، بهدلیلِ سیاستهای بیمار و انحصارگرایانۀ ارگ و تنشهای نشأت گرفته از آن، ما با بحرانی مهمتر و خطرناکتر از سایر بحرانها به نامِ بحران نفاق قومی و چندپارچهگیِ سیاسی و اجتماعی مواجه شدهایم. حکومتِ فعلی متأسفانه زیر نامِ دولت وحدت ملی، طی سهونیم سالِ اخیر چنان بدبینیهای قومی را عمق و وسعت بخشیده که همۀ رویاروییهایِ ظاهراً قومیِ ۲۵۰سالۀ تاریخ معاصر افغانستان در برابرِ آن رنگ باخته است. در دو و نیم سدۀ گذشته، اصولاً مفهومی به نامِ رویارویی اقوام و یا نفاق قومی در افغانستان وجود نداشته؛ آنچه که وجود داشته، تبعیضات و تعصباتِ معطوف به قدرتِ یک یا چند قبیله و خاندان بر سایر قبایل و همۀ اقوامِ افغانستان بوده است که توسط عدهیی از خواص بر عامِ مردم افغانستان تحمیل میشده و وضعیت به گونهیی بوده که اقوام افغانستان به جای رویارویی، صبورانه با یکدیگر همدردی میکردهاند.
اما اکنون ـ شاید بهدلیل اینکه در زمینه و زمانۀ متفاوتی بهسر میبریم و نوعی انفجار در آگاهی و متعاقباً مطالباتِِ قومی و مردمی بهمیان آمده ـ کارکردهای حکومتِ آقای غنی موجب تزریق و تکثیرِ شقاقها و بیاعتمادیهایِ قومی از رأسِ حکومت به تمام لایههای سیاسی و اجتماعی شده و آثار انکارناپذیرِ آن را در اخبار سیاسی، میزگردهای تلویزیونی و موضعگیریهایِ فیسبوکی مشاهده میکنیم؛ وضعیتی که میتوان آن را «نفاق قومی» نامید، ادامۀ آن را «خطرناک» توصیف کرد و در برابر آن، «وفاق ملی» را به حکومت و مردم افغانستان پیشنهاد نمود.
بیتردید، مقصر اصلی این وضع، حکومتِ کنونی است و چنین حکومتی در نهایتِ تلخی، با انفجار وضعِ موجود، تمام کاشتههایِ خود را درو خواهد کرد. در این میان اما برگزاری انتخابات ـ به شرط آنکه سالم و شفاف باشد ـ میتواند این سرنوشتِ نحس را به بهترین شکل دگرگون کند. زیرا انتخاباتی که عاری از فساد و تقلب و مداخله باشد و مردم بتوانند نقشِ سرنوشتسازِ خود را در آیینۀ آن به ظهور برسانند، نفسی تازه به هوای سیاستِ افغانستان میدهد و فصلِ جدیدی از اعتماد را در زندهگی سیاسی و مدنیِ مردم میگشاید.
آنچه امروز، ما به نام نفاق قومی و ازهمپاشیدهگیِ سیاسی و اجتماعی در افغانستان با آن مواجهیم، نتیجۀ بارزِ انتخاباتِ تقلببارِ ریاستجمهوریِ ۱۳۹۳ است. آن انتخابات، اولاً میبایست با درایتِ زعامتِ پیشین، سالم و شفاف برگزار میشد و ثانیاً اگر زمینه و توانایی برگزاری چنین انتخاباتی وجود نداشت، میبایست یک اجماع و آجنـدای ملی برای آیندۀ زعامتِ سیاسی در کشور تصمیم میگرفت. اما آن اتفاقِ تلخ در گذشته، پنـدی بزرگ برای آینده دارد:
انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۸ باید در بسترِ وفاق ملی، در نهایتِ سلامت و شفافیت برگزار شود؛ ولی اگر به هر دلیلی برگزاری بهموقع و سالمِ آن ممکن نیست، باید بازهم با اجماعِ نخبهگانِ سیاسیِ برخوردار از روحیۀ وفاق ملی در افغانستان، برای آیندۀ سیاسی کشور تصمیم گرفت و طرحی نو درانداخت.
Comments are closed.