احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۱۰ جدی ۱۳۹۱
بخش هشتادوپنجم
تاسیس شورای ننگرهار را میتوان یکی از حادثات بس مهم در تحولات سیاسی ـ نظامی جهاد افغانستان دانست. اگرچه این شورا از بدو تشکیل تا سقوط حکومت داکتر نجیب در اپریل ۱۹۹۲ هیچگونه دستاورد مهم نظامی نداشت، با آنهم کنار گذاشتنِ اختلافات قبیلهییِ دیرین در ولسوالیهایی مانند خوگیانی، جلسات پیِ هم شورا، جلب کمکها برای بازسازی آن ولایت، تعیین رییس، معاون و مسوولین بخشهای مختلف آن را میتوان از فعالیتهای عمده قبل از پیروزی جهاد در آن ولایت ذکر کرد.
با نزدیک شدن حکومت داکتر نجیب به سقوط، سهم و نقش شورای ننگرهار در مسیر پرتلاطمِ حوادث اخیر کشور نیز بارزتر و بااهمیتتر میشد. به ویژه زمانی که شهر جلالآباد در ۲۳ اپریل ۱۹۹۲ بهدست مجاهدین افتاد، لیاقت و کاردانی و از خودگذری اعضای شورای ننگرهار و مسوولین آن جلب نظر نمود؛ چه آن ولایت بزرگ با داشتن وسایل حربی و اداری فراوان نظر به سایر ولایات، تقریباً دستناخورده باقی ماند و بعد از دو سه روز هرجومرج مختصر، اعضای شورای جهادی ننگرهار بدون کدام درگیری خونین بر پستهای دولتی جا گرفتند و زمانی که کاروان مجاهدین به رهبری پروفیسور صبغتالله مجددی در ۲۷ اپریل سال ۱۹۹۲ از آن شهر میگذشت، شهر در آرامش کامل قرار داشت و رییسجمهور و همراهانشان با خاطر آسوده رهسپار کابل شدند.
شورای ننگرهار با درایتی خاص توانست پس از تاسیس حکومت اسلامی در افغانستان، بیطرفیاش را در زدوبندها و جنگهای داخلیِ گروههای جهادی حفظ کند؛ اگرچه طرفین میخواستند به هر قیمتی که شده، اعضای شورا را به طرفداریِ خویش داخل جنگ سازند.
هیأت شورای ننگرهار برای نخستینبار در هفتۀ اول تاسیس حکومت اسلامی به کابل آمد و میخواستند به حضور پروفیسور مجددی برای عرض تبریک بروند، ولی حادثه ناگواری در نزدیکیِ مکروریان رخ داد، طوری که یک گلوله به طرف هیأتی که منتظر داخل شدن به کابل بودند، شلیک و یکی از محافظین شورای ننگرهار کشته شد. اما شورا خونسردی خویش را حفظ نمود و بدون درگیری رهسپار جلالآباد شد، در حالی که همه به این باور بودند که شورا بهخاطر انتقامگیری و اهانتی که صورت گرفت، دست به عکسالعمل نظامی خواهد زد.
با درگیری حزب اسلامی و حکومت پروفیسور برهانالدین ربانی در اواسط سال ۱۹۹۲، شورای ننگرهار یک بار دیگر وارد عمل شد و با فرستادن حاجی شمالیخان معاون شورا و رییس امنیت ولایت ننگرهار به حیث میانجی، خواستند تا طرفین کنار بیایند و یا حداقل آتشبس برقرار شود.
هیأت شورای ننگرهار با مساعیِ فراوان سرانجام موفق شد که در زمستان همان سال موافقه هر دو طرفِ درگیر یعنی حزب اسلامی و وزارت دفاع افغانستان را بهخاطر تشکیل خط حایل میان هر دو جبهه حاصل نماید. حاجی شمالیخان اعلان کرد “با فرماندهان ده ولایت اطراف کابل، مذاکراتی صورت گرفته و آنان توافق نمودهاند که بهخاطر تشکیل خط حایل باید در مرحله نخست دوهزار مسلح از هر یک ولایت چون ننگرهار، کنر، لغمان، پکتیا و پکتیکا به کابل بیایند. ما به فرماندهان ولایات متذکره دستور دادیم تا یک هفتۀ دیگر تمام قوتهای صلح را به کابل ارسال کنند. (۲۱) ولی عدم همکاری، رسیدن زمستان سرد کابل و نبود وسایل لوژستیک، مانع تکمیل این برنامه گردید و چند تنی که برای این منظور به جنوب کابل آمده بودند، خودسرانه مواضعشان را ترک کرده به وخامت اوضاع افزودند.”
در اپریل سال ۱۹۹۳ شورای ننگرهار یک بار دیگر در آزمون دشوار قرار گرفت و آن، اجتماع رهبران گروههای مختلف بهخاطر تشکیل حکومت بود. شورا با بیطرفی کامل رهبران گروهها را میزبانی نموده و به انواع مختلفِ تشویق و تهدید، آنها را مجبور ساخت تا روی طرحی موافقه و اختلافات را کنار بگذارند.
شورای ننگرهار در اواسط سال ۱۹۹۳ بار دیگر یکی از معاونینش به نام انجنیر محمود را به کابل فرستاد تا میان گروههای درگیر در کابل صلح برقرار سازد.
اگرچه شورای ننگرهار با جدیت تمام میکوشید تا میان گروههای متخاصم در داخل شهر کابل صلح صورت گیرد، ولی نیروهای درگیر در کابل دامنه نفاقشان را به ننگرهار و سایر ولایات نیز صادر کردند و به اساس گزارشهای منابع مختلف، انجنیر گلبدین حکمتیار امیر حزب اسلامی به شمالیخان وعده نموده بود که او را در حکومتش به عنوان قوماندان عمومی ژاندارم و پولیس مقرر نماید. (۲۲) شورای ننگرهار این پیشنهاد را نوع تطمیع خوانده و بالای حرکات و فعالیتهای سیاسی و نظامی شمالیخان مشکوک شدند.
شورا به اتهام اینکه شمالیخان و همراهانش میخواهند در جلالآباد کودتا نمایند، امر نابودی او را صادر کردند و یکی از فرماندهان شورا وظیفه گرفت تا اورا به گلوله ببندد. حاجی شمالیخان در روز ۶ سپتمبر ۱۹۹۳ هنگامی که از جلسه شورا فارغ شده بود و میخواست به قرارگاهش برود، در عقب محبس شهر جلالآباد به راکت بسته شد و با برادر و شش تن از همراهانش کشته شد. (۲۳)
کشته شدن شمالیخان، ضربات کوبندهیی به شورای ننگرهار وارد ساخت و دشمنیِ عمیق و خونینی را بهجا گذاشت، طوری که برادران حاجی شمالیخان تعهد سپردند که قاتلینِ او را یک به یک از بین ببرند.
برادران حاجی شمالیخان به سروبی رفته و از قوماندان حزب اسلامی بهنام زرداد که از نزدیکان شمالیخان بود، کمک خواستند. نیروهای شمالیخان و زرداد به مراکز شورای ننگرهار در شاهراه کابل ـ جلال آباد حمله کردند و جنگ خونینی در گرفت و حاجی منجیخان برادر شمالیخان اعلان کرد که بهخاطر انتقام برادرش به طرف شهر جلالآباد پیشروی مینماید و تا زمانی که شورا مسوولین قتل برادرش را بهدست وی نسپارد، آرام نخواهد نشست. (۲۴)
جنگ شدید در سروبی باعث کشته شدنِ حداقل دوصد نفر از اهالی و افرادِ هر دو طرف گردید. (۲۵) دو قوماندان ارشد شورای سرتاسری قوماندانان هر یک مولوی جلالالدین حقانی و حاجی عبدالحق به سروبی رفتند تا بین طرفین صلح نمایند و در هراس بودند که سایر تنظیمها و گروههای جهادی به این جنگ خونین کشانیده نشوند و مناسبات میان دولت اسلامی و حزب اسلامی که رو به بهبود نهاده بود، دوباره قربانیِ این زد و خورد نگردد. قوماندان حقانی از سروبی برگشته و در مصاحبهیی گفت: “قتل شمالی و برادر و همراهانش باعث شد که جنگ میان قوم احمدزی و شورای جلالآباد آغاز شود. این نظر که گویا در این جنگ دولت و حکمتیار دست دارند، درست نیست. اگر از جانب اشخاص اشاره یا تحریک میشوند، نمیدانم؛ اما در ظاهر در این جنگ دولت و حکمتیار دخالت ندارند، زیرا شخصی که بهنام زرداد یاد میشود و قوماندانان وی را مربوط حزب حکمتیار میدانند، پسرکاکای شمالیخان بوده و از قوم احمدزی و کوچی است.” (۲۶)
اگرچه در جنگ سروبی، دولت و حزب اسلامی سهم نداشتند؛ ولی دامنه جنگ طوریکه پیشبینی میشد، وسیع گردید و ساحات ماهیپر، سروبی و تگاب در آتش جنگی خونین سوخت.
قتل شمالیخان و دسایسی که از خارج و داخل علیه این ولایت چیده میشد و اشتباهات مسوولین شورا، باعث شد که این ولایت مهم و باامن، ناآرام گردیده و قربانی توطیهها و فدای هوسهای چند نابخرد شود و بر اساس گفته یک نشریه بیرونمرزی افغانستان، جلالآباد به مرکز ترور و ظلم و قاچاقبری مبدل گردد. نشریه، مسوولین شورای ننگرهار را به باد انتقاد گرفته و مثالهای فراوانی را بیان نموده و آنها را خاین، قاچاقبر، دزد، قاتل، مزدوران پاکستان و فسادپیشه خواند.(۲۷)
Comments are closed.