احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:زینب موحـد / شنبه 19 حوت 1396 - ۱۸ حوت ۱۳۹۶
میخواهم قبل از پرداختن به موضوع مورد نظر، منباب یادآوری، رفتار نیکو و تحول و انقلابِ بزرگی که پیامبر اعظم – صلیالله علیه وسلم- و تأثیر رفتار آسمانیِ وی بر زندهگی زنان آنروزگاران آورد را یاد آورشوم. محمد ـ صلیالله علیه وسلم ـ غبار ذلت و خواری را از چهرۀ زنان زدود و اسلام و قرآنکریم عادتهای جاهلی و رفتارهای غیرانسانی با زنان را تقبیح نمود و هویتِ انسانیِ زن را به همه معرفی کرد و ندای انسانیت و برابری هر دو جنس بشر را در تمام جهان طنینافکن نمود.
قرآنکریم با الفاظی مثل: «الناس»، «آمنوا» و دهها مورد دیگر، هر دو نوع بشر را به دور از هر نوع تبعیض جنسیتی مورد خطاب قرار میدهد. چنانچه خداوند متعال در قرآنکریم همۀ بشریت را نفس واحد، و برتریت را بر اصل تقوا اساس گذاشت و فرمود: «یا ایها الناس إنا خلقناکم من ذکر وأنثی وجعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن اکرمکم عندا لله أتقاکم»[حجرات٬ ۱۳]
در این نوشته در پی تبیین حقوق زن و نحوۀ اجرای آن در اسلام نیستیم؛ زیرا در مقالات گذشته از همین روزنامه به تفصیل به راهکارهای محو خشونت و حقوق زن در قرآن و صدر اسلام پرداخته شده است.
قابل به ذکر است که رویکرد پیامبر وتحول عظیم حالت و وضعیت زنان، بیشتر از سه قرن دوام نکرد٬ و انگار زن و داستان غمهای او قرنها پس از وفات رسولالله ادامه داشت تا آنجا که از سال ۳۵۰ هجری تا سال ۱۲۸۶ در هیچجا سخن چندانی از زن نبود. در اواخر قرن هژدهم و اوایل قرن نوزدهم، آغاز و ظهور حرکت آزادی زنان برای احقاق حقوقشان در غرب توجه دانشمندان اسلامی را بار دیگر معطوف مسألۀ زنان نمود، طوری که میتوان رویکرد سنتگرایی و تجددگرایی را در بلاد اسلامی در مواجهه با فرهنگ غرب، در محدودۀ مطالعات زنان محسوب نمود. البته شایان ذکر است که آنچه در مطالعات اندیشمندان مسلمان از ایران تا شبهقاره و کشورهای عربی مطرح میشد٬ بیشتر برخاسته از دغدغههای متنوع و پایگاههای فکری متفاوت اما پسوند اسلامی بوده است. با آنکه این رویکردها از خاستگاههای فرهنگی و پایههای فکری متفاوت برخورداربوده٬ اما در مواجهه با فرهنگ غربی در کشورهای اسلامی رخ داده بود.
باید اذعان داشت که این رویکردها نتوانستهاند در تمام مواردی که مربوط به مسایل زنان در جامعۀ نوین اسلامی میشود، پاسخگو باشد که این ضعف در بیان تمام جوانب شخصیت زن در نگرش فمینیستها نیز مشهود است. با یک مرور ساده به جریانهای فمینیستی در غرب درمییابیم که اگراین جنبش به یک بُعد یا ابعادی از زندهگی زنان پرداخته، از جهات بسیاری غافل مانده است. حال آنکه شخصیت زن همزمان دارای وجهۀ فردی٬خانوادهگی و اجتماعی است و هریک از این جهات نیز به نوبۀ خود از زوایای مختلف و متنوعی برخوردارند. بنابراین تفکیک مسایلی چون اشتغال ٬حقوق شهروندی و یا مشارکت سیاسی و ابعاد اخلاقی٬ تربیتی٬ نقشهای ویژۀ خانوادهگی درجایگاه همسری و مادری٬ تکالیف فردی٬ احتیاج به یک سیستم و نظام جدید با توجه به زمانی که درآن زندهگی میشود، داریم.
پس از ۱۹۵۴م/ ۱۳۳۳هجری٬ تحولات وسیعی در وضعیت زنان در جهان رخ داد. بررسیهای تاریخی اندکی در آنزمان در مورد زنان خاورمیانه صورت گرفته است٬ اما در کُل تغییرات اساسی و مهمی در عرصۀ زندهگی زنان بهمیان آمد. بعد از آن، سران دولتهای مدرن که همه جانشین حکومتهای شاهی شده بودند٬ حقوق زنان را ارتقاء دادند٬ ولی در عین حال به سلطۀ سازمانیافته بر سازمانهای مستقل زنان پرداختند٬ و وضعیت جدیدی در زندهگی زنان در تمام جهان در ابعاد مختلف تحصیلی و سیاسی پدید آمد٬ که زنان مسلمان شرقی در همان زمان خواستار تفسیر جدید از متون موجود شدند. تفسیرهای ضدونقیض در مورد زنان در میان مسلمانان اسلامگراها و محافظهکاران حامی غربیها رخ میداد٬ در بیشتر کشورهای اسلامی این مباحث را جزیی از برنامههای امپریالیستی٬ مسیحی٬ صهیونیستی٬ برای تخریب فرهنگ اسلامی قلمداد مینمودند٬ و این سیر شتابان در کشورهای خاور و کشورهای عربی جریان داشت.
رفتهرفته این مباحث در زمان شاه امانالله خان در سال ۱۹۲۹ـ۱۹۱۹م/ ۱۳۰۸-۱۲۹۸هجری شمسی٬ آن زمان که تسلط قبایل و سلطۀ مردانه رواج شدید داشت٬ به افغانستان کشانیده شد٬ اما کار چندانی در عرصۀ تجدد زندگی زنان افغانستانی جز در خلع حجاب و فراهمسازی زمینۀ آموزشی اندک صورت نپذیرفت. زمانی که شاه امانالله در راستای آزادی زنان و همپایی آنان با زنان غربی٬ خلع حجاب را مطرح نمود، با واکنشهای شدید اقشار مختلف مردم٬ حتا کسانی که بر سر سفرۀ او پروریده شده بودند٬ مواجه شد. در زمان زعامت ظاهرشاه در سال ۱۳۱۲-۱۳۵۲ جز در مورد قانون ازدواج کار مهمی صورت نگرفت. در زمان داوود خان که حکومت جهموری برقرار شد، قانون ازدواج تصحیح گشت اما این قانون چندان جنبۀ اجرایی نیافت. در این دوره، علاوه بر اعلان تساوی جنسیتی، یک سازمان زنانه نیز ایجاد شد. بعد از وی در زمان دیگر زعما٬ فرصتهایی برای آزادی در انتخاب همسر و تعیین سن ازدواج و سواد آموز٬ فراهم شد. اما دیری نپایید که جنگهای داخلی و به تعقیب آن دوران مقاومت در برابر تروریزم بینالمللی واقع شد که با جرأت تمام میتوان گفت که کار چشمگیری در عرصۀ تجدد زندهگی و احقاق حقوق زن افغانستانی صورت نگرفت.
پس از واقعۀ یازده سپتمبر ۲۰۰۱م٬ در زمان رییسجمهور کرزی و تشکیل شورای ملی افغانستان٬ و ایجاد نهادها و ادارات دولتی٬ حضور زنان در ردههای مختلف اجتماعی و سیاسی٬ تا امروز محسوس بوده است. بدون پرداختن به موضوع کامیابی و ناکامی طرحها و برنامههای غربیها و دیگر کشورها در راستای احقاق حقوق زنان در اینسالها مبالغهآمیز نیست که بگوییم: صدها و هزاران پروژه برای بهبود وضعیت زنان افغانستان و همسان شدن ایشان با زندهگی نوین غربی انجام پذیرفت.
حضور پُررنگ زنان در نهادهای تحصیلی و وزارتخانهه٬ و تلاش برای آموزش دختران بر هیچکس پنهان نیست٬ اما با اینهمه نیز زنان افغانستان در جامعهیی زندهگی میکنند که هر روز در معرض انواع خشونتها قرار میگیرند. زنان افغانستان در سالهای پسین با موج پُرتلاطم و تند امواج تجدد و مدرنیسم روبهرو شده اند٬ و این مسیر را همپای دیگر کشورها نپیمودهاند٬ بلکه حالا با تأخیر نزدیک به یک قرن برای رسیدن به آن تلاش میکنند. اما پرسش اینجاست که چرا زنان افغانستانی با توجه به وجود دهها و صدها نهاد٬ و تطبیق صدها پروژه٬ هنوز قربانی خشونت اند؟ پاسخ شاید در این موارد خلاصه شود:
۱- در جامعۀ افغانی بهشدت دین و رسوم و عنعنات درهم آمیخته شده است. قرائت عنعنوی از دین و نبود قدرت علمی و فهم درست از اسلام٬ و تفکیک درست شریعت از رسوم٬ زنان را با مشکلات جدی مواجه ساخته است. برای بیرونرفت از اینهمه آسیبهای اجتماعی، نیاز مبرم به فهم درست آموزههای بلند شریعت و تفکیک سنتهای بومی از دین هست.
۲- تغییر وضعیت زنان درافغانستان نیازمند بازخوانی مجددِ پروژههای حقوق زنان و نحوۀ اجرا و مجریان آن در جامعه هست. زن افغانستانی نیازمند مُدل جدیدی از حضور خویش در ابعاد مختلف جامعه میباشد. باید این رویکرد جدید با مطالعۀ عمیق جامعهشناسی٬ در تبانی اعتماد مردان این کشور انجام پذیرد. زیرا مردان افغانستان سالها برای عقایدشان در اثر تلقینی که از ناموسداری برایشان شده است٬ تا پای جان رزمیدهاند و بهزودی به هرکس اعتماد نمیکنند.
۳- اگر از همان نخست کشورهایی که برای کمک به زنان افغانستان اقدام نمودند٬ به اوضاع اجتماعی مردم افغانستان توجه مینمودند٬ امید نسبی مهار خشونت وجود داشت. من خود بارها واکنش مردان حتا خود زنان در برابر مصطلحاتی چون حقوق زن را دیدهام که این واکنش و عکسالعمل را باید برخاسته از فهم بومی از اسلام دانست. با آنکه تمام مردم افغانستان مسلمان هستند و نماز میگزارند و روزه میگیرند اما زنان افغانستانی خیلی بهندرت از سهمالارث که حق مسلم شرعی و اسلامی زن هست، مستفید میشوند.
به امید روزی که دختران افغانستان در اثر خشونتهای ظالمانه و نادرست و عقدههای ناشی از نکاح بدل و شغار و به زور ستانیدن حق ارثشان و گوش وبینی بریدنها و محکمههای صحرایی وحرمان آموزش و پرورش٬ به مادران عقدهیی و مریض فردا مبدل نشوند و با مصونیت در تمام عرصههای جامعه در راستای رسیدن به آرمانهای بلند تلاش و کوشش نمایند.
نتیـجه
میتوان آنچه امروز بر سرِ زنان افغانستان میآید را ناشی از درآمیختن شدیدِ دین و سنتهای ناپسند قبیلوی از یکسو و عدم قبول مفاهیمی که مردم آن را به غرب نسبت میدهند٬ و عدم اعتماد مردان و در برخی موارد خود زنان به کارگزاران و بانیان حقوق زن٬ از جانب دیگر دانست. حال آنکه زنان مسلمان قرنها قبل در زمان حیات محمد - صلیالله علیه وسلم- در اوج مدنیت میزیستهاند٬ زنان افغانستانی اما تا حال در هیچ مسجدی جایی برای حضور ندارند و خیلی بهندرت برایشان از منابر دادخواهی میشود. حال آنکه اسلام قرنها قبل زنان و مردان را یکسان به سوی مسجد ندا مینمود و مرد وزن در آنجا برای اصلاحات و پویایی و مدنیت اسلامی بهطور همسان پیکار مینمودند. پس راهی جز تبیین الگوی مناسب و جامعی از شخصیت زن مسلمان امروزی همگام با زنان مسلمان جهان نداریم. با تربیت درست دخترانِ امروز و مادران فردا٬ تربیت پسران امروز و مردان آینده به دست ایشان٬ نسلی از مردان فهیم و مؤمن را به جامعه تقدیم مینماییم تا هرگز زنی را مورد خشونت و آزار و اذیت قرار ندهند.
پینوشتها
قرآنکریم:
۱ـ فتاحی زاده- فتحیه٬ زن در تاریخ و اندیشۀ اسلامی٬ مرکز پژوهشهای صدا و سیما٬ قم مؤسسه بوستان کتاب٬ ۱۳۸۶
۲ـ سبحانی٬ محمد تقی٬ الگوی جامع شخصیت زن مسلمان٬ جلد نخست٬ مرکز مدیریت حوزههای علمیۀ خواهران٬ تابستان٬ ۱۳۸۲
۳ـ کدی٬ نیکی ر. مداح٬ هما٬ زنان در خاورمیانه گذشته تا کنون٬ نشر و پژوهش شیرازه
۴ـ مهریزی٬ مهدی٬ شخصیت و حقوق زن در اسلام٬ چاپ دوم٬ ۱۳۸۶- انتشارات علمی فرهنگی لیتوگرافی٬ مهران؛ چاپ شیرین٬ صحافی: سبزواری.
Comments are closed.