احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





در مسـیر پیروزی

گزارشگر:حامد علمی - ۱۱ جدی ۱۳۹۱

بخش هشتادوششم
اگرچه شورای ننگرهار در اواخر عمرش دچار دگرگونی‌های فراوانی شد و آن‌چه نشریه یادشده ادعا می‌کرد، کماکان حقیقت داشت؛ ولی زمانی که نگارنده ده روز قبل از سقوط جلال‌آباد به‌دست طالبان به آن شهر رفت و با حاجی عبدالقدیر مصاحبه نمود، رییس شورای ننگرهار در پاسخ پرسشی که چرا وضع امنیت وخیم شده است، گفت: “جلال‌آباد در بین کابل و پاکستان قرار دارد و هر دو طرف می‌خواهند ما را به نفع خود استعمال کنند و علاوتاً در این چهار سال گذشته ما هر نوع فشار را قبول کرده، ولی بی‌طرفیِ خویش را حفظ نمودیم. شما و کسانی که انتقاد می‌کنید، باید موقعیت و موقفِ ما را درک نمایید. همین که داخل جنگ نشدیم و جلال‌آباد را از آتش جنگ دور نگه داشتیم، کلان‌ترین موفقیت ماست.” (۲۸)
علاوه بر انتقاداتی که ذکر شد، یکی از اتهامات دیگری که بر مسوولین شورای جلال‌آباد در زمان حکمروایی آن‌ها وارد می‌شد، همانا بحث فدرالیسم بود که سه ولایت شرقی می‌خواستند شورای ننگرهار را گسترش داده و ایالت “لوی ننگرهار” را تاسیس کنند و آن‌ها می‌خواستند علاوه از تاسیس ننگرهار کبیر، پول خویش را رایج بسازند و چنان شایع گردیده بود که بانک‌نوت‌های ننگرهار که مردم به آن “پیسه حاجی قدیر” می‌گفتند، وارد بازار خواهد شد. اگرچه حاجی قدیر در مصاحبه با نگارنده به این مطلب اعتراف کرد که به زودی بانک‌نوت‌های وی به بازار خواهد آمد و کار چاپ آن به اصطلاح حاجی قدیر، فاینلایز شده است (۲۹)؛ اما تا سقوط ننگرهار به‌دست طالبان، بانک‌نوت‌ها در بازار دیده نشد.
این‌که تا چه حد شورای ننگرهار و مسوولین ولایات لغمان و کنر با طرح لوی ننگرهار موافق بودند، پرسشی جداست؛ ولی مسوول شورای ولایتی و والی کنر مدت‌ها قبل در مصاحبه‌یی گفته بود: “من با این نظر مخالف استم. مردم افغانستان در سطح پایین فکری قرار دارند و آماده پذیرفتن چنان نظامی نیستند و این مساله خطر تجزیه افغانستان را شدت می‌بخشد. به‌خاطر رد همین اتهامات، امسال جشن پیروزی حکومت اسلامی را در روز هشتم ثور برگزار کردیم و این همان روزی است که در کابل نیز تجلیل شده بود. در حالی که در جلال‌آباد سه روز قبل سالگرد پیروزی مجاهدین را تجلیل کردند. هدف ما از تجلیل در روز هشتم ثور، این بود که نشان دهیم که جزوِ حکومت مرکزی هستیم. ما با شورای ننگرهار روابط اخلاقی داریم، ولی روابط ما در سطحی نیست که وحدت ملی افغانستان را صدمه برساند. کسانی که به فکر ساختن لوی ننگرهار یا ترکستان کبیر و یا هزاره‌جات استند، به کشور واحد افغانستان جفا می‌کنند و این حرف‌ها امکان تجزیه افغانستان را فراهم نموده است.” (۳۰)
شورای ننگرهار در مسیر پرخم‌وپیچ حوادث افغانستان ظهور نمود، درخشید، مکدر شد و خاموش گردید. ستاره بخت شورا زمانی رو به نزول گذاشت که نیروهای طالبان در دهم سپتمبر از راه ولسوالی حصارک به این ولایت حمله نمودند. حاجی قدیر با یک درگیری مختصر تاب مقاومت نیاورد و راهی پاکستان شد. حاجی قدیر در یک مصاحبه اظهار کرد که “خواهان ویرانی جلال‌آباد نیستم و نمی‌خواهم کارهای عمرانی‌یی را که در ظرف چهار سال گذشته انجام داده‌ام، به‌دست خویش ویران کنم. بنابران از ریاست شورای جلال‌آباد استعفا نمودم.” (۳۱)
او در مصاحبه دیگری گفت: “ما در چهار سال توانستیم جلال‌آباد را بی‌طرف نگه داریم؛ لاکن در این اواخر یک طرف، دولت بود و طرف دیگر، طالبان. نخواستیم بین این دو قوت مردم جلال‌آباد تلف شوند.” (۳۲)
شورای ننگرهار در غیاب حاجی قدیر تشکیل جلسه داد و انجنیر محمود به حیث رییس شورا انتخاب گردید و با هیاتی از رهبران شورا و محافظین مسلح‌شان راهی تورخم شدند تا با طالبان مذاکره نمایند. رهبران شورای ننگرهار در نزدیکی تورخم به کمین حاجی منجی‌خان برادر شمالی‌خان گیر افتادند و سه نفر از فرماندهان مشهورشان به شمول انجنیر محمود، حاجی سازنور، نادر عرب و حدود شصت تن از همراهان‌شان تیرباران گردیدند و وحشت‌ناک‌تر این‌که افراد حاجی منجی بالای نادر عرب نفت ریخته و او را زنده آتش زدند و از این صحنه هولناک فلم ویدیویی ترتیب داده و آن را تکثیر کردند.
فضل‌الحق مجاهد، قوماندان حزب اسلامی افغانستان، جزوِ کاروان رهبران ننگرهار بود، ولی از این حادثه جان به سلامت برد؛ زیرا نظر به ادعای او زمانی که فرمان قتل حاجی شمالی‌خان صادر می‌شد، وی مخالفت کرده بود. فضل‌الحق مجاهد جریان کشته شدنِ فرماندهان را با چشم سر دیده و می‌گوید: «ما رهسپار تورخم بودیم تا با هیات طالبان مذاکره نماییم. در نزدیکی دکه از طرف افرادی که کمین گرفته بودند، توقف داده شدیم. من به انجنیر محمود و سازنور گفتم که توقف کنید و خود را از موتر به زیر بیاندازید. آن‌ها نپذیرفتند. فیرها صورت گرفت و موترهای ما توقف داده شد و یک یک از موترها پایین شدیم. ما به زودی پی بردیم که آن‌ها افراد حاجی منجی‌خان استند. آن‌ها همه را در یک قطار طولانی ایستاده نمودند و به من گفتند که تو در قتل شمالی‌خان سهم نداشتی، پس از آن‌ها جدا شو. من از آن‌ها جدا شدم و به آن‌ها گفتم که محافظین را نکشید، زیرا آن‌‎ها بی‌گناه استند. آن‌ها پذیرفتند و به محافظین دستور دادند تا به موترهای‌شان برگردند. زمانی که محافظین به موترهای‌شان برگشتند، یکی از افراد مسلح حاجی منجی‌خان به ما گفت که “برادر من نیز جزوِ محافظین شمالی‌خان بود، آیا او گناه داشت که این‌ها همه محافظین را کشتند؟” او با این حرف، امر فیر را داد و چند لحظه نگذشت که رهبران ننگرهار و محافظین‌شان کشته شدند.» (۳۳)
بلی؛ بهترین فرزندان جهاد افغانستان، شجاع‌ترین قوماندانان و کسانی که چهارده سال علیه حکومت دست‌نشانده و نیروهای شوروی جنگیدند، قربانی یک عمل انتقام‌جویانه شدند و با کشته شدنِ آن‌ها، بساط شورای ننگرهار جمع شد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.