احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله یوسـفزاده/ سه شنبه 7 حمل 1397 - ۰۶ حمل ۱۳۹۷
بخش نخست/
چکیــده
از مقولۀ «جهانیشدن» برداشتها و تفسیرهای ماهوی و محتواییِ گوناگونی ارایه میشود و همۀ این تفسیرها، حوزههای مختلفِ سیاست، اقتصاد، صنعت و فرهنگ را در بر میگیرند. از میان این تفاسیر، جهانیشدن با رویکرد اقتصادی، حوزۀ اقتصاد را کلیـد اصلیِ جهانیشدن و عاملِ تسریِ آن به سایر حوزهها از جمله سیاست و فرهنگ معرفی میکند. این طرز تلقی تأکید دارد که منافع اقتصادی و انگیزۀ کسب سرمایه، منجر به پیدایش صنعت شده و این دو در تعامل با یکدیگر، روشی جدید را برای تجارت کالا و انباشتِ سرمایه پدید آوردهاند؛ روشی که تمام کشورها و مرزهای سیاسی را درنوردیده و به رویهیی غالب و مسلط بر جهان تبدیل گشته است. جهانی شدن با رویکرد سیاسی نیز به حرکت از سیاستهای دولتمحورانه و محصور در مرزهای تعریفشدۀ ملی به سمتِ سیاستهای جهانی و چهارچوبهایِ جهانشمول اشاره دارد و پیکربندیِ جدیدی از مسایل جهانی را ارایه میدارد. جهانیشدن با رویکرد فرهنگی، ضمن آنکه حوزۀ فرهنگ را مبدایِ بحث و نقطۀ ثقلِ خود قرار میدهد، از تشدید خودآگاهی و دیگرآگاهی بر اثر فشردهگی زمان و مکان یاد میکند. اما آنچه محیط زیست و مسایلِ آن را میتواند به مقولۀ جهانی شدن پیوند دهد، در همۀ این نکات و تفسیرها نهفته است. به این معنا که جهانی شدنِ زندهگیِ انسانها از نقطهنظر اقتصادی ـ صنعتی، سیاسی، فرهنگی و… موجب شکلگیری مفهومِ جامعهشناسانۀ «اجتماع مشترک سرنوشت» شده که به خطراتی چون گرم شدن زمین، سوراخ شدنِ لایۀ ازن، تغییرات آبوهوایی، بارانهای اسیدی و از بین رفتنِ تنوعات زیستی اشاره دارد؛ خطراتِ جهانشمولی که رفتار انسانها در غالب توسعهاندیشی، ثروتاندوزی، صنعتی شدن، سرمایهدوستی لجامگسیخته، رشد شهرنشینی و چرخۀ ناقصِ تولید و مصرف، آنها را به میان آورده و هیچ مرز سیاسی و ملییی نیز نمیتواند آنها را سد گردد.
این نوشته بر آن است که رابطۀ جهانیشدن و مسایل محیط زیست جهانی را واکاوی کند، به تهدیدها و فرصتهای جهانی شدن برای محیط زیست اشارههایی داشته باشد، نیمنگاهی به مسایل محیط زیستی افغانستان بیـندازد و در پایان به جمعبندی بحث و نتیجهگیری لازم بپردازد.
کلید واژهها: جهانیشدن، محیط زیست، توسعۀ پایدار، اجتماع مشترک سرنوشت و بومگرایی
مقــدمه
جهانی شدن، همانند همۀ مفاهیم و مقولهها در عرصۀ علوم اجتماعی، مورد جدلها و نزاعهای فراوانی قرار دارد. مسلماً در همۀ این جدلها گرایش به کمال و همینطور ظرفیتِ رسیدن به اشتراک و توحید نظر نیز نهفته است. در همۀ این نقطهنظراتِ جدلآمیز میتوان دو مؤلفه را به گونۀ صریح و تلویحی یافت: نخست اینکه جهانی شدن با گسترش اقتصاد سرمایهداری، صنعتی شدن، مدرنیزاسیون و شهرنشینی در پیوند تنگاتنگ قرار دارد؛ دوم اینکه مرزهای سیاسی و ملی، همهگی خطوط فرضی و صورییی هستند که تراکم زمان و مکان و وابستهگیهای متقابلِ پیچیدۀ عصر جهانی شدن، آنها را به چالش کشیده و همۀ انسانها را شهروندانِ کرۀ خاکی ثابت نموده است.
جهانیشدن با عنایت به این دو مؤلفه؛ از کوچکتر شدن جهان، وسعت یافتنِ آگاهیها و اطلاعات، صورتبندی جدید از حیات اجتماعی و سیاسی و اشتراکِ همۀ انسانها در سرنوشتِ کرۀ خاکی حکایت دارد. جهانی شدن اگر از یک طرف زمینۀ بهرهبرداریِ بیشترِ انسان را از استعدادهای ذاتیِ خود و ثروتهای موجود در طبیعت فراهم آورده، توانسته زمینۀ تماشای نتایجِ دستکاریها و دستاندازیهای بشر در طبیعت و تغییراتِ ایجاد شده توسط آنها را نیز به شکلِ عمیق میسر کند و همچنین میتواند بابِ گفتوگو و همکاری انسانها را برای ادارۀ بهتر امورِ جهان و هدایتِ سرنوشتِ بشر به سمتِ آیندههای ایمنتر و مطلوبتر مساعد نماید.
Comments are closed.