احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۱۷ جدی ۱۳۹۱
یکی از فرصتهای طلایی دیگری که برای قوماندانان جبهات و گروههای مختلف جهادی ایجاد گردید، همانا تشکیل شورای مشورتی در شهر راولپندی پاکستان بود که در آن علاوه بر سیاستمداران نامدار افغانی، عدهیی از قوماندانان مشهور و یا نمایندهگانشان اشتراک داشتند و فرماندهان در جلسات و خارج آن با همدیگر آشنا شده و نظریات یکدیگر را بهتر درک میکردند، و چه بسا از فرماندهان برای بار اول یکدیگر را ملاقات کرده و در اتاقها، مسجد و یا صحن مدینهالحجاج به بحث و گفتوگو میپرداختند.
مولوی ارسلا رحمانی قوماندان عمومی اتحاد اسلامی در ولایت پکتیا، یکی از موسسین شورای سرتاسری به این باور است که ایام شورای مشورتی مجاهدین افغانستان در فبروری ۱۹۸۹ در مدینهالحجاج شهر راولپندی پاکستان فرصت مساعدی بود که قوماندانان جبهات و گروههای مختلف، مفکوره اتحاد و یا شورای قوماندانان را با همدیگر در میان گذاشتند. (۴۴) و قوماندان مولوی جلالالدین حقانی در همان شورای مشورتی به رهبران جهاد اخطار داده گفته بود که اگر رهبران نسبت به تعهدات خویش موفق نشوند و مراکزشان را به داخل افغانستان انتقال ندادند، قوماندانان جهادی مجبور اند مستقلانه اقدام کنند.
از اظهارات قوماندانان برمیآید که مفکوره تشکیل شورای قوماندانان، چه در داخل و چه در خارج کشور، با گذشت هر روز قوت میگرفت؛ ولی قوماندانان برای این کار و عملی کردنِ برنامههایشان، به وقت و شرایط نظامی ـ سیاسیِ حاکم بر فضای کشور نگاه میکردند و در راه تشکیل مجمع بزرگ، از تأمل و دوراندیشی کار میگرفتند.
جلسات، تصامیم و اعلامیهها
پس از تماسها، سرگوشیها، جلسات و ملاقاتهای فراوان، بالاخره فرماندهان جهادیِ افغانستان تصمیم گرفتند که به یکی از پایگاههای جهادی رفته، شورایشان را دایر کنند.
مناسبترین پایگاه جهادی همانا “قرارگاه حضرت عمر فاروق (رض)” بود که در جهاد به “غند ژور” شهرت داشت و شاهد نبردهای خونین میان نیروهای حکومت کابل و مجاهدین بود و از نگاه استحکامات و موقعیت اراضی، یکی از بهترین پایگاههای جهادی افغانستان به شمار میرفت.
پایگاه جهادی ژور در دل کوهپایههای پکتیا قرار داشت. این قرارگاه در داخل درهیی به عمق سهصد متر واقع بود و از سرحد پاکستان حدود ۱۵ کیلومتر فاصله دارد. اگر با موترهای پرتوان جیپ از شهرک میرانشاه به طرف شمال در امتداد بازار غلامخان حرکت کرد و پس از طی فاصله حدود چهار کیلومتر به طرف چپِ سرک دور خورد و راه دهکده سیدگی را پیش گرفت، بعد از طی حدود چهلوپنج دقیقه به اولین پوسته امنیتی قرارگاه ژور خواهیم رسید.
کوههای اطراف پایگاه ژور، نسواریرنگ و بیشتر به شکل تپههای گلی است که اطراف تپهها توسط کوههای شامخ پوشیده شده و داخل تپهها دارای شکستهگیهای عمیق میباشد که این شکستهگیها در ساختن مخفیگاهها و تونلهای آنها کمک فراوان کرده است. پایگاه دارای یک میدان بزرگ بود که در چهارطرف آن تونلها قرار داشت. این میدان دوصد متر طول و حدود هفتاد متر عرض داشت. میدان بزرگ از یک طرف به دریاچه خشکی وصل بود که نهایتش به خاک پاکستان میرسید و طرف دیگر به درههای کوچکی مرتبط میشد که به لابهلای کوهها رفته و با گذاشتن هر قدم به طرف داخل تاریکتر و نمناکتر میگشت. غند ژور فاقد هر نوع جویبار و یا چشمه بود و مجاهدین با کندن چاههای عمیق مشکل آبشان را رفع کرده بودند. علاوه بر این نقیصه بزرگ، کمبود هوای آزاد در عمق دره نیز انسان را به تکلیف میساخت و خصوصاً حوالی ساعات عصر در اثر دود آشپزخانهها و وسایل نقلیه که در داخل دره میپیچید، حالت خفقان به انسان دست میداد.
قرارگاه حضرت عمر فاروق دارای دهها تونل و صوف کوچک و بزرگ است، ولی سه تونل آن خیلی وسیع بود، طوری که موترهای باربریِ بزرگ و تانکها به آسانی میتوانستند در داخل آن مخفی شوند. علاوه بر انبارهای عظیم مهمات و مخفیگاههای مطمین، دو تونل بس بزرگ در سمت راست میدان به شکل موازی حفر گردیده و در چند قسمت به هم وصل میشدند. در قسمت آخرِ هر دو غار، میلههای آهنی نصب بود که از پشت میلههای آهنی هوای تازه به داخل تونلها میآمد. در اثر تاریکی زیاد، چشمان انسان قادر به دیدن آن طرف میلهها نبود، ولی از وزیدن هوای تازه معلوم میشد که شاید به غار بزرگ کوهی وصل شده باشد. این دو دهلیز موازی، در حقیقت مسجد بزرگ غند میباشد که به وسایل تسخین و چراغهای متعدد مجهز بود و در وسط آن محراب و منبر قرار داشت. روی دهلیز اصلی، کانکریت بود و با فرش سرخرنگ پوشانیده شده بود و در چند قسمت قالینچههای کمبها نیز به چشم میخورد. طول مسجد اصلی به قدری بود که حدود شصت تن در یک صف میتوانستند در کنار یکدیگر برای ادای نماز بایستند و عرض آن گنجایش سه صف نمازگزار را داشت.
سقف تونلها و غارها توسط میلههای بزرگ آهنی طوری پوشانیده شده بود که در مقابل هر نوع بمباران هوایی مقاومت میکرد، بهویژه پس از عملیات بزرگ نیروی هوایی حکومت کابل در تابستان سال ۱۹۸۶ و فرو ریختن چند تونل آن، مهندسان افغانی و خارجی تصمیم به مجهز ساختنِ هرچه بیشتر قرارگاه گرفته و آن را با وسایل و مواد ساختمانی پیشرفته، مستحکمتر و زیباتر ساختند. نظر به ادعای ابراهیم حقانی برادر مولوی جلالالدین حقانی و قوماندان غند حضرت عمر فاروق (رض)، تنها بمبهای اتومی قادر به از بین بردن تونلهای غند ژور میباشد و تا حال اسلحهیی در دنیا ساخته نشده که بتواند پناهگاههای غند را منهدم سازد. (۴۵)
اگرچه پایگاه توانایی مقابله با خوفناکترین بمبهای نیروی هوایی حکومت کابل و نیروهای شوروی را داشت؛ ولی ساختمان جغرافیایی پایگاه ژور طوری بود که به خوبی هدف راکتهای اسکاد حکومت کابل قرار میگرفت و چندین بار اتاقهای محافظین و ذخیرههای کوچک مواد خوراکی آن، منهدم شده بود.
جلسه شکوهمند قوماندانان ایجاب میکرد که در چنین قرارگاه باعظمتی برگزار شود و از طرف دیگر، وسایل لوژستیکی و خوراکی آسانتر به آنجا انتقال یابد.
Comments are closed.