چـرخه حیات طالـبان

گزارشگر:حلیمه حسینی - ۱۷ جدی ۱۳۹۱

پروسه مصالحه با طالبان، گفت‌وگو و یا رسیدن به هر توافق دیگر با آن‌ها در طول سال‌های گذشته بدون کوچک‌ترین نظرخواهی از مردم افغانستان، سپری شد و صد البته به این نام و بهانه، مفاد مادی و سرمایه‌های کلانی به دو طرف مذاکره عنایت شد؛ ولی هنوز هم می‌بینیم که این مسأله، لاینحل و جزوِ مسایل داغ سیاسی و بحث‌برانگیز فضای سیاسیِ کشور باقی مانده است. به خوبی می‌توان دریافت که در این اصرارها و در این ناکامی‌ها، نه تنها منافع ملی و صلح‌آوری برای مردم ما مطرح نمی‌باشد، که منافع گروهی و سلیقه‌ییِ بسیاری‌ها در کار است تا هم‌چنان بر طبل درون‌تهیِ صلحی بکوبند که تا کنون به‌جز صدای انفجار و انتحار و درد و رنجِ بیشتر مردم، چیزی از آن برنخاسته است.
طالبان، شناخت هویت آن‌ها، مصالحه با آن‌ها، دخیل ساختن و یا دخیل دانستن‌شان در مساله جنگ و صلح در افغانستان و هم‌چنین گفت‌وگو پیرامون تقسیم قدرت با آن‌ها و دل‌جویی و حمایت مادی و معنوی از این بزرگواران و ده‌ها مساله دیگری که حول محور پدیده‌یی به نام طالبان می‌گردند، همیشه در فضای سیاسی و گفتمان‌های میان‌افغانستانی‌ها، بحث‌برانگیز و چالش‌زا بوده‌اند. اما آن‌چه بیشتر از هر چیزِ دیگر این روزها جلب توجه می‌کند، نوعی جنب‌وجوش و هیجان بیش از حد و بدون پایه و اساس است در جهت آزادسازی اسرای دربندِ طالبان چه در زندان بگرام و چه در زندان‌های پاکستان. دولت‌مردان و اعضای شورای عالی صلح که باید جدا از همه سیاست‌زده‌گی‌ها، فقط و فقط برای آوردنِ صلح پایدار و کم‌هزینه برای مردم بکوشند، آن‌چنان برای طالبان دایه مهربان‌تر از مادر شده‌اند که به این نتیجه تلخ می‌رسی که تا این‌همه طالب‌دوستی و طالب‌نوازی جریان داشته باشد، پروسه طالب‌سازی نیز متوقف نخواهد شد.
در حالی زندان بگرام و زندان‌های پاکستان، رو به تخلیه شدن از افراد طالب هستند که هنوز زندان‌هایی که به دستِ خود افغانستانی‌ها اداره می‌شوند، مملو از کسانی‌ست که به گفته خود جناب آقای کرزی، یا واسطه ندارند و یا واسطهشان بسیار ضعیف است که نتوانسته از حساب دادن نسبت به کارهای انجام داده و یا نداده، شانه خالی کرده بگریزند. بدون شک هستند کسانی که میان آن‌ها واقعاً بی‌گناه‌اند و به‌خاطر نداشتنِ یک مدافع قوی، در برزخِ دربند بودن و آزاد زنده‌گی کردن گیر مانده‌اند و باید تا سرنوشت‌شان معلوم شود، در زندان بمانند. درست در یک چنین شرایطی می‌بینم که از هر طرف دانه‌درشت‌هایی پیدا می‌شوند که به هر نام و هر روش ممکن، غمِ زندانی‌هایی را می‌خورند که جرم‌شان از نوعی‌ست که بخشیدنش به این ساده‌گی‌ها ممکن نیست که هر کسی از راه برسد، به بهانه به‌دست آوردن دل طالبان، شماری از آن‌ها را آزاد کند و روزی هم کمسیونی تشکیل دهد و دست به تخیله زندان بگرام بزند. چرا که آزادسازی بدون دقت و بدون تحقیق آن‌ها، فرستادن یک نیروی کمکیِ عقده‌مندتر و سرسخت‌تر از گذشته به صف دشمنانی‌ست که در هر قدم به اثبات رسانده‌اند که با فضای کنونی و حاکمیت قانون اساسیِ موجود و روش و منش به‌راه افتاده، به‌شدت دشمن هستند.
اما این چرخه طالب‌پروری و  طالب‌ستیزی هرگز پایانی نخواهد داشت؛ چرا که ستیز با طالبان امروز مبدل به معامله، مبادله، مصالحه، مفاهمه، مسامحه و هرچه از این دست شده است، و صد البته همه باج‌ها و خراج‌ها و هزینه‌ها تا کنون یک‌طرفه بوده و از طرف مقابل، به جز فرستادن سفیرِ انتحار و ترور در قالب‌ها و شکل‌های مختلف، چیزی ندیده‌ایم. حال باید دید که با طالبان دربندِ زندان بگرام چه خواهند کرد و از غربال کمیسیون تشکیل شده، چه کسانی آزاد خواهند شد و این گردونه تا کی به این شکل خواهد گردید.
در فضای جاریِ امروز طالبان را دقیقاً نه دوست می‌توان خواند و نه دشمن؛ زیرا هر سو را که بنگری، نشانه‌های طالب‌نوازی و طالب‌پروری را می‌توان دید. درست در یک چنین شرایطی، هیچ لبخند گرم و یا انعطافی مثبت در سیاست و رویه طالبان به چشم نمی‌خورد و هم‌چنان آن‌ها بر مخالفت و عزمِ خویش برای مبارزه، اصرار می‌ورزند. آیا وقت آن نرسیده که به این‌همه باج‌دهی و انعطاف‌پذیری و بسترسازی برای رشد و تقویت طالبان، پایان دهیم و دیگر به هیچ قیمتی حاضر نشویم آب به آسیاب آن‌ها بیاندازیم؟
آزاد کردن زندانیان طالب یا کمک‌کننده‌گان به آن‌ها، باید در نهایتِ دقت و وسواس انجام گیرد و نباید بیش از این، نیرو و جان و مالِ این مردم در یک مبارزه عبث و بیهوده و محکوم به شکست، بر باد رود. چرا که طالب‌ستیزی در حرف، و طالب‌دوستی و طالب‌پروری در عمل، هرگز نمی‌تواند افغانستان را از بحران‌ها و آسیب‌هایی جاری در آن، رهایی بخشد. بلکه روز به روز بر وخامتِ اوضاع خواهد افزود و این چرخه را بی‌وقفه تکرار و تمدید می‌کند؛ همان چرخه‌یی که در آن طالب می‌جنگد، ما هم می‌جنگیم و هزینه‌های گزاف جانی و مالی برای دستگیری‌اش می‌پردازیم. چند روزی در زندان‌ها مهمان‌مان می‌شود و بعد برای قوت بخشیدن به روند مصالحه و یا هر بهانه دیگر، از زندان آزاد می‌شود و باز به نقطه اول برمی‌گردد. این چرخه همین‌گونه ادامه می‌یابد و می‌شود روز از نو، روزی از نو!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.