گزارشگر:محمد مرادی/ دو شنبه 14 جوزا 1397 - ۱۳ جوزا ۱۳۹۷
موضوع خط دیورند بین افغانستان و پاکستان به یک لباس پوسیده و یک درخت پلاسیده تبدیل شده است که نه میشود این لباس مندرس را پینه کرد و نه میشود این درخت بیثمر را از ریشه درآورد. در یک هفته گذشته بار دیگر موضوع خط دیورند سرزبانها افتاده است. با توجه به همین موضوع، بد نیست که چند جملهیی نگاشته شود.
در ۵۰ سالی که نیمۀ دوم قرن ۱۹ میلادی را در بر میگیرد، از پنجاب و سند گرفته تا لندن، سیاستمداران و نظامیان انگلیس و همچنین وزرای مخصوص هند بریتانیایی، در کابینۀ انگلستان، متوجه یافتن مرزی مستحکم بین افغانستان و هند بودند. در این راستا نظرات و سیاستهای چندگانهای ظهور کرد که دو نظریۀ مهم در این باره طرفداران زیادی داشت. راهبرد «دفاعی» یا «استحکامی» و استراتژی «پیشروی» یا «فاروردپالیسی» از همه بیشتر هوادار داشت. بین این دو دیدگاه، استراتژی پیشروی، دارای طرفداران بیشتری نسبت به یکی اولی در کابینه انگلیس بود که مالکان سرمایه نیز از آن حمایت میکردند.
از طرفداران جدی نظریۀ پیشروی یکی «سرهانری راولنسن» بود که در سالهای جنگ اول افغانستان و انگلیس از طرف دولت متبوع خود، سمت مأموریت سیاسی در قندهار داشت. او مرد سیاستمدار و مطلعی بود و بنابر این از پیشرویهای روسیه تزاری در آسیای مرکزی از یکطرف و دستاندازی کرسینشینان کابل به مناطق تحت قیمومیت انگلیس در هند، از طرف دیگر، اندیشه داشت. راولنسن در نخست، تقویت نیروهای انگلیسی را در مرزها و سرحدات هند با افغانستان در نظر گرفت. او سپس پیشنهادهایی را به لندن فرستاد و نظر داد که با اعزام گروههای اقتصادی و سیاسی در کابل و آسیای مرکزی، موضع انگلیسها تقویت شود.
این سیاستمدار، معتقد بود که انگلیسها به منطقۀ «کویته» و «کرم» واقع در پاکستان فعلی نیز نفوذ کرده و سبب تقویت نیروهای انگلیسی در مناطق قبایلی شوند. مدتی از نظریۀ فارورد پالیسی نمیگذشت که این ایده، نظر بسیاری را در هند و لندن به خود جلب کرد. همانطور که میدانیم، نتیجۀ آن به جنگ دوم افغان و انگلیس در سال ۱۸۷۹ میلادی منجر شد که در یادداشتهای قبلی به آن اشاره کردهام. در چنین وضعیتی، «امیر شیرعلی خان» حاکم وقت افغانستان که ظاهراً آرزویش استقلال افغانستان بود، تخت و تاج خود را از دست داد و با یک دنیا حسرت در مزار شریف درگذشت. بعد از این تهاجم و به تعقیب نظریه مکتب پیشروی یا تهاجمی، حکمرانان هند بریتانیایی، قدمهای بسیار جدی را مبنی بر اشغال نقاط استراتژیک، تصرف خاکهای قبایلنشین، احداث راهآهن و پایگاههای نظامی برداشتند.
در همین راستا انگلیسها معاهده «گندمک» را در ۲۶ می سال ۱۸۷۹ دقیقاً ۱۳۹ سال پیش با «محمدیعقوب خان» فرزند امیر شیرعلی خان از تبار پشتونهای بارکزی، در منطقۀ گندمک امضا کردند. پس از امضای این معاهده بود که انگلیسها به تدریج در «کرُم»، «چترال»، «سوات»، «باجور»، «مومند»، «پیشاور»، «مردان»، «کوهات»، «تیرا»، «خیبر»، «وزیرستان جنوبی و شمالی»، «میرانشاه»، «بنو»، «دیره اسماعیلخان»، «دیره غازی خان»، «کویته»، «مکران»، «لس بیله»، «سیوری»، «ژوب» و «پشین» نفوذ کردند، اما به تصرف برخی از این مناطق موفق نشدند.
در چنین شرایطی عبدالرحمان خان حاکم بلامنازع افغانستان شد. پیشروی انگلیسها به سوی مناطق قبایلی پاکستان فعلی که بر اساس نقشۀ سیاست پیشروی عملی میشد، عبدالرحمان را نگران کرد، اما به خاطر اینکه او بقای خود را در دوستی با انگلیسها میدید، موضوع را نادیده گرفت. در چنین آشفتهبازاری انگلیسها نیز تصمیم گرفتند که کار را یکسره کنند. بنابراین، مأموریت دیوار حایل بین افغانستان و هند قدیم که در حقیقت، دیوار حایل بین بریتانیای کبیر و روسیۀ تزاری بود، به مقامات هند بریتانیایی واگذار شد. برای اجرای این طرح، «هنری مورتیمر دیورند» مناسبترین شخص بود. او که کاردار ارشد وزارت خارجۀ هند بریتانیایی بود، در رأس هیأتی راهی کابل شد و عبدالرحمان خان نیز او را با پیشانی باز پذیرفت. طی مذاکراتی که بین امیر عبدالرحمان خان و دیورند در قصر «چهلستون» به انجام رسید، امیر متقاعد شد که از سرزمینهای جنوبشرقی افغانستان که بعدها به مناطق قبایلی و پشتونستان شهرت یافت، دست بردارد.
بالاخره در ۱۲ نوامبر سال ۱۸۹۳ میلادی بین امیر عبدالرحمان خان و نمایندۀ انگلیس معاهدهیی به امضا رسید که بر اساس آن، امیر افغانستان، تصرف مناطق قبایلی را از سوی انگلیسها به رسمیت شناخت. حدود فرضی که در این معاهده، خاک افغانستان را از سرزمین هند بریتانیایی جدا میکرد، بعدها به خط «دیورند» شهرت گرفت زیرا یکی از طرفهای این معاهده، دیورند بود. به هر حال، بعد از آنکه استعمار بریتانیا از هند برچیده شد و در سال ۱۹۴۷ کشور جدیدی تحت عنوان پاکستان در امتداد خط دیورند شکل گرفت، دولتهای وقت افغانستان همواره از معاهدۀ سال ۱۸۹۳ ابراز نارضایتی کردهاند. البته معاهدۀ دیورند، در زمان خود برای نخستینبار نبود که امضا میشد، بلکه پیش از آن، «شاه شجاع» نوه احمدشاه دُرانی در توافقنامۀ ۱۸ مادهای سهجانبۀ لاهور که در تاریخ ۲۶ جون ۱۸۳۸، بین او، «رنجیت سنگ» حاکم پنجاب و «مکناتن» نمایندۀ حاکمیت هند بریتانیایی امضاشده بود، تجزیه و جدا شدن سرزمینهای جنوبی افغانستان را قبول کرد.
سپس در زمان دوست محمدخان بارکزی جد عبدالرحمان خان، ولیعهد او غلام حیدر خان در تاریخ ۳۰ مارچ ۱۸۵۵، توافقنامهای را که به معاهدۀ «جمرود» مشهور است، با «سرجان لارنس»، فرماندار انگلیسی پنجاب امضا کرد. بر اساس این معاهده، سواحل راست سند و بلوچستان رسماً به انگلیسها واگذار گردید. همانطور که اشاره شد، سپس معاهدۀ گندمک امضا شد که علاوه بر تایید معاهدههای قبلی و واگذاری بخشهای دیگری از خاک افغانستان به بیگانهگان، مقدمهای برای امضای معاهده دیورند گردید.
تا هنوز که ۱۲۵ سال از امضای معاهدۀ دیورند، میگذرد، معضل خط دیورند همچنان بین اسلامآباد و کابل، بدون راهحل باقی مانده است. این نکته نیز قابل یادآوری است که معاهدۀ دیورند، دارای هفت ماده است که در هیچیک از مادههایش تاریخ انقضای معاهده ذکر نشده است. بنابراین، شایعات دربارۀ انقضای تاریخ معاهدۀ دیورند، بیاساس است.
در حال حاضر، سازمان ملل و جامعۀ جهانی به نحوی خط دیورند را بین افغانستان و پاکستان به رسمیت میشناسند، زیرا این معاهده مثل بسیاری از معاهدههای دیگر بینالمللی است. خلاصۀ کلام اینکه پاکستان چند روز پیش در سالروز معاهدۀ گندمک، به الحاق مناطق قبایلی این کشور به بدنۀ اصلی پاکستان اقدام کرد و تیر خلاص را برای همیشه به موضوع دیورند شلیک کرد. پیش از این، مناطق قبایلی پاکستان، به صورت نیمهخودمختار و قوانین محلی اداره میشد. تصمیم پاکستان برای پیوستن مناطق قبایلی به ایالت خیبر پشتونخواه، در صدوسیونهمین سالروز معاهدۀ گندمک، کاملاً حساب شده بود.
کتابنامه و منابع:
۱- در زوایای تاریخ معاصر، احمدعلی کهزاد، دانش خپرندویه تولنه، ۱۳۷۶پیشاور
۲- واقعات شاه شجاع، شاه شجاع، بنگاه انتشارات میوند، ۱۳۸۲کابل
۳- تاریخ وقایع و سوانح افغانستان، علی قلی میرزا، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۵تهران
۴- شیپور تباهی، پاتریک مکروری ، کتابفروشی فضل۱۳۷۸پیشاور
۵- افغانستان در قرن نوزده، سیدقاسم رشتیا، بنگاه انتشارات میوند، ۱۳۷۷کابل
۶- تاریخ دُرانیان، سیدحسین شیرازی، انتشارات وزارت خارجه ایران ۱۳۷۹تهران
۷- د افغانستان معاصر تاریخ، محمدابراهیم عطایی، بنگاه انتشارات میوند، ۱۳۸۳کابل
۸- دو نابغه نظامی و سیاسی افغانستان، محمداعظم سیستانی، انتشارات محقق، ۱۳۷۸مشهد
۹- افغانستان از امیرکبیر تا رهبر کبیر، عبدالحق و فضلالله مجددی، بنگاه انتشارات میوند،۱۳۸۲کابل
Comments are closed.