احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله یوسفزاده/ دو شنبه 14 جوزا 1397 - ۱۳ جوزا ۱۳۹۷
داکتر عبدالله رییس اجراییِ حکومت وحدت ملی را برخی رسانههای غربی سیاستمداری «زیرک و خاموش» لقب دادهاند؛ اما وقتی عملکردِ آقای عبدالله در همین چند سالِ گذشته را مرور کنیم، صرفاً بر نیمی از نتیجهیی که رسانههای غربی در مورد او رسیدهاند(خاموش)، میتوان صحه گذاشت.
آقای عبدالله سیاستمداری خاموش در حکومت وحدت ملی بوده است و با وجود همۀ مشکلاتی که برایِ خود و یاران و هواخواهانش درست کرده و جمعِ بزرگی از آنها را از خود سرخورده و ناراضی ساخته، هرگز روی تُرش نمیکند، بهآرامی انتقادها را میشنود و وقتی نتواند پاسخ قناعتبخش بدهد، خاموشی اختیار کرده و یا دندان بر جگر میگذارد.
بدیهیاست که این رویه در سیاست، مزیتِ کلان و قابلِ افتخاری شمرده نمیشود؛ زیرا سیاست عرصۀ تعقل، تحرک و جسارت است و فقط آنهایی که این سه عنصر را داشته باشند، میتوانند تحول بیافرینند و تاریخساز شوند. بسیاری از مخالفانِ آقای عبدالله و در واقع مخالفانِ ایجاد پست ریاست اجرایی، بهخاطر همین خاموشی و مدارا، نگاهی رضایتآمیز به او دارند و با وجود آنکه نمیخواهند او در قدرت شریک باشد، ولی بازهم وقتی بحث شراکتِ ناگزیر در قدرت پیش میآید، اعتراف میکنند که از هر فرد دیگری، آقای عبدالله مناسبتر است!
زمانی که بانوی نخست کشور، مشکلاتِ فعلیِ افغانستان را مستقیماً به آقای عبدالله و پست ریاست اجرایی منسوب کرد و از هوشیاری و مدیریتِ شوهرش داد سخن داد، آقای عبدالله در هیچ جایی از چنین برخوردی شکوه نکرد، و شاید سخنان بانوی نخست را به «هیچ» انگاشت و گفت بگذار بگوید؛ هرکس هرگونه که میخواهد در مورد او قضاوت کند، اما روزی میرسد که واقعیتها روشن خواهند شد و معلوم خواهد شد که کی چه کرد.
اما آیا واقعاً گـذر زمان میتواند همه چیز را روشن کند؟ آیا بهتر نیست که یک سیاستمدارِ زنده بهجای اینهمه صبر و سکون و حواله دادنِ چیستیِ مسایل و مشکلات به گذر زمان، خود فعالانه وارد معرکه شود و با استفاده از جایگاه و پایگاهی که در اختیار دارد، تاریخ و قضاوت در بسترِ آن را به سودِ خود رقم زند؟ آیا سکون و سکوت و مدارا و تساهلِ بیش از حد، به سیاستمداری که آرایِ میلیونیِ مردم را با خود دارد، زیبنده و قابل افتخار است یا اینکه نوعی ضعف و سرافکندهگی به شمار میآید؟
چرا بانوی نخسـتِ کشور که نه جایگاهِ مردمی دارد و نه جایگاه حقوقی و قانونیِ مشخص در ساختار نظام، با لهجۀ شکستۀ فارسیِ خود ولی در نهایتِ صلابت و اطمینان میتواند سخن بگوید و بر موضوعات و مسایلِ پیچیدهیی انگشت بگذارد که نه به او ارتباط دارند و نه هم بهدلیلِ بیگانهگیاش از محیط و جامعۀ افغانستان میتواند آنها را عمیقاً درک و تحلیل کنـد؟ و چـرا آقای عبدالله که بیهیچ شک و شبههیی هم ریشه در این آبوخاک دارد و هم از بسترِ وسیعِ جهاد و مقاومت و همسنگری با قهرمان ملیِ افغانستان برخاسته است، نمیتواند با اطمینان سخن بگوید و با صلابت تصمیم بگیرد و عمل کند؟
سخنانِ چند روز پیشِ همسرِ آقای غنی در مورد قوم سادات، از انفجارِ یک بمب در میان یک جمعیتِ بزرگ چیزی کم داشت؛ سخنانی که نشان میدهد که اگرچه او بسیار کم میداند و کم میفهمد اما در عوض قصد دارد نقشی همپایه با رییسجمهور را در مسایلِ افغانستان ایفا کنـد. خانمِ آقای غنی زیر عنوان «بانوی نخست» چنان سخن میگوید و چنان نشست و کنفرانس دایر میکند که گویی افغانستان سرزمینِ آبا و اجدادیِ وی بوده و او به پشتوانۀ این ریشه، نمیخواهد و نمیتواند در هیچکدام از مسایلِ این کشور سکوت کرده یا بیطرف بماند. از همین روست که خانمِ اول خود را پشـتون و افغان میخواند و قومی به نامِ سادات را به رسمیت نمیشناسد.
ناگفته پیداست که بانوی اول اینهمه جرأت و جسارت را از یکهتازیهایِ شوهرش در صحنۀ سیاستِ افغانستان به میراث برده و آقای غنی نیز اینهمه یکهتازی را از سکون و خاموشیِِ ریاست اجرایی و شخص داکتر عبدالله.
آقای عبدالله در مقام رییس اجرایی و در پرتوِ توافقنامۀ تشکیل دولت وحدت ملی، صاحبِ نیمی از قدرت سیاسی در افغانستان است اما متأسفانه نتوانسته از این قدرت بهره و استفادۀ حداقلی را ببرد. گویا او از سیاست، خاموشی و خوشپوشیِ پیوسته را خوش دارد؛ همان دو عنصر و ویژهگییی که غنی و تیمِ ارگ در سایۀ آن میتوانند سیاستِ حذف، انحصار و تحقیر را به پیش برانند؛ سیاستی که در آن یک تیم میتواند هر شخصی را در هر موقف و مقامی نصب کند و تیمِ دیگر حتا نمیتواند برای کسی که به او کمپاین کرده، قلم زده و صادقانه رای داده، یک کمکهزینۀ کوچکِ تحصیلی مهیا کنـد.
لقب «زیرکی و خاموشی»، لقبی بسیار فریبنده برای ریاست اجرایی، شخصِ آقای عبدالله و همۀ هواخواهانِ احتمالیِ اوست. خاموشی، زمانی میتواند قابل استناد و افتخار باشد که در سایۀ آن، شهکاریهایی صورت بگیرد. آقای عبدالله بیشتر خاموش بوده و بعضاً بر اثرِ یکهتازیهایِ تیم مقابل و فشار مطالباتِ همپیمانان، منفعلانه دست به اعتراض زده است؛ اما در سایۀ هیچکدام از این دو رویکرد (خاموشی پیوسته و اعتراض گاهگاه) هیچ شهکار یا برنامۀ بزرگی صورت نداده است. با این حساب، صفتِ «زیرک و خاموش» در مورد آقای عبدالله، صفتی دوجزیی و متناقض به نظر میرسد که یکی دیگر را نقض میکنند و حتا این تردید را برجسته میسازند که این لقب توسط رسانههای غربی، به سفارشِ ارگ و تیمِ آقای غنی به عنوان یک «تسـلی واهی» برای رایدهندهگان و هواخواهانِ داکتر عبدالله، و یک «تشویق گمراهکننده» برای ادامۀ این منش و روش در دستگاه ریاست اجرایی صادر شده باشد.
اخیراً آقای عبدالله در گفتوگو با ایرونیوز در پاسخ به یک پرسش تأیید کرده که قومگرایی در بدنۀ دولت وحدت ملی وجود دارد. اما او بهصورتِ مشخص از کسـی و گروهی نام نمیبرد. این اشارۀ ضعیف و ناقص آنهم در پایان عمر حکومت موجود، دقیقاً بازتابدهندۀ صفتِ خاموشیِ آقای عبدالله بوده میتواند؛ اما «زیرکی» صفتِ دیگریاست که گویا برخیها میخواهند بر رویکرد ضعیفِ آقای عبدالله در صحنۀ سیاستِ افغانستان تحمیل کننند
القاب رسانهیی و بازیهای زبانی، ابداً تکیهگاه و و پشتوانهیی محکم برای یک سیاستمدارِ خوب به شمار نمیآید. یک سیاستمدار ورزیده، از آیینۀ قضاوتِ مردم و هواخواهانش دربارۀ رفتارها و تصمیماتش، خویشتن را مورد محاسبه قرار میدهد و بر مبنای آن، اقدامات و سیاستهایِ بعدیاش را تنظیم و ترتیب میکنـد.
Comments are closed.