احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:بشیراحمد انصاری - ۱۶ سرطان ۱۳۹۷
بخش بیستو یکم/
روزه و هنر فقرزُدایی
روزه پیامهای گوناگونی به مخاطبانِ خود دارد که مبارزه با فقر را میتوان یکی از هنرمندانهترین پیامهای آن بهحساب آورد. یکی از سنتهای پسندیدۀ ماه رمضان، تقسیم زکاتِ مال در این ماه بر مستحقانِ آن است، به امید آنکه زکاتدهندهگان ثوابی مضاعف نصیب گردند. توصیه بر امر خیرات و صدقه در این ماه از سنتهای دیگر پروژۀ فقرزدایی رمضان بهشمار میرود. مفاهیم نذر، فدیه، کفاره، وقف، صدقۀ جاریه و انواع دیگر نیکوییها و همدلیها، بازتاب درخشانتری در ماه رمضان دارند.
زکات فطر که مخصوص رمضان است، گام دیگری در این استقامت میباشد تا آنکه همۀ افراد جامعه در خوشی عید شریک گردیده و تبسمی بر لبِ بینوایان نقش بندد. این زکات بر همۀ کسانی که غذای شب و روز عید خویش را دارند، واجب میباشد. وجوب این زکات بر بخش بزرگی از افراد جامعه، روزهداران را در جهت تقویت روحیه بخشیدن و سخاوت و همدردی تمرین میدهد، زیرا کسانی هم یافت میشوند که هم زکات فطر میپردازند و هم خود مستحقِ آن میباشند.
یکی از مظاهر زیبای تکافل اجتماعی در ماه رمضان، پدیدهای بهنام «موائد الرحمان» و یا «سفرههای خدا» نامیده میشود که در شهرهای بزرگ جهانِ اسلام رایج بوده و در رمضان از تمامی افراد جامعه دعوت به عمل میآید تا مهمانِ آن سفرهها شوند. سفرههای خدا، محصول و تداوم پدیدۀ دیگری است که بنام اوقاف شناخته شده و نقـش بسـیار مهـمی در امر توسـعه و انکـشاف جامعه ایفا نموده است.
ابن جبیر، ابن خلدون، ابن بطوطه و مؤرخان دیگر از نهادهای بیشمار وقفی در شهرهای قاهره، بغداد، دمشق، اندلس، هرات، غزنه، بلخ، سمرقند، دهلی، استانبول، حرمین و قیروان و امثال آن یاد نمودهاند که شامل هزاران کتابخانه، شفاخانه، مکتب، مدرسه، خانقاه، مسجد، رباط، چاه، کاریز، بازار، زمین، باغ، مهمانخانه، نهادهای خیریۀ عروسی، مراکز رهایشی بزرگسالان، دارالایتام، سقاخانه، مؤسسات کمک به قرضداران و نهادهای وقفی دیگر میگردیدند؛ نهادهایی که در موسم رمضان روح جدیدی در کالبدشان دمیده میشد و بر سر نیازمندان چون ابر بهمن میباریدند.
در سراسر تاریخ اسلامی نمونههای فراوانی وجود دارد که از فعالیتهای سخاوتمندانۀ نهادهای وقفی در رمضان حکایت مینماید. سندی که از محمد باشا سلیمان ابوالنجا در مصر بهجا مانده و مربوط به سال ۱۹۵۰ میلادی میشود، نشان میدهد که او در روزهای رمضان برای هر انسان بینوایی ۷ جنیه و در روز آخر رمضان ۹۰ جنیه مصری میپرداخت. سنَدی که از شیخالاسلام عارف حکمت بهجا مانده است، برای مدیران کتابخانۀ مدینۀ منوره که در سال ۱۸۵۲ میلادی تأسیس یافته بود، در آغاز هر رمضان ۱۲ ریال فرانسوی پرداخته میشد. وثیقۀ دیگری که یادگار سلطان حسن عصر مملوکی مصر است، از تهیۀ خوردنیهای مختلف برای نیازمندان حکایت دارد؛ امری که پس از وفات سلطان مذکور نیز ادامه یافت. سلیمان فرزند سلیم اول عثمانی هم وقفی در دمشق داشت که صدها سیر گندم در آن پخته میشد و در ماه رمضان به نیازمندان توزیع میگردید. در سالهای ۱۳۰۰ هجری در استان خراسانِ ایران مردی بهنام میرزا محمد باقر خان عمادالملک میزیست که ۱۶ نهاد وقفی داشت و هر رمضان برای بینوایان غذا و در عید لباس تهیه مینمود. متولیان امر وقف برای شاگردان دارالایتامها، مکاتب، مدارس و کارمندان کتابخانهها در هر رمضان و عید کمکهای نقدی مینمودند که من در بحث مختصرِ کنونی به همینقدر اکتفا مینمایم و تفاصیل آن را میتوان در وقفنامهها به تفصیل مطالعه نمود.
در عصری که بهنام مرحلۀ دولتهای ملی شهرت یافته است، اوقاف که پیش از آن از سوی مردم مدیریت میگردید، دیگر استقلال خود را از دست داده و در پنجۀ حکومتها و زمامداران قرار گرفته است. با ایجاد حکومتهای نیرومند مرکزی، نهاد وقف از کار افتاد و استقلال و ویژهگی مردمیبودن خود را از دست داد. اگر کسی از من بپرسد که کشندهترین ضربه بر پیکر تمدن اسلامی کدام است، در پاسخ خواهم گفت که مصادرۀ اوقاف خطرناکتر از صاعقۀ مغل و تهاجم استعمار غربی بوده است؛ کاری که رحم این تمدن را عقیم ساخت و روزنههای ابداع و درخشش را بروی نوابغ حوزۀ بزرگ تمدنی ما بسته و متولیان نهادهای دینی را محتاج خوکانِ سیاسـت و حکـومت نمود و در نتیـجه، دین اسیرِ سیاست و بازیهای سیاسیِ شاهان و امیران گردید که مزۀ تلخ آن را تاهنوز میچشیم.
آیا خواهیم توانست تا نهاد تمدنساز اوقاف را باری دیگر بازسازی نموده و مؤسسات زکات و صدقۀ فطر را مطابق به سویه و نیاز انسان قرن بیستویکم میلادی عیار نماییم. باری مقالهیی را خواندم که نویسندۀ آن از خوانندهگان خواسته بود تا زکات فطرشان را به شکل گندم و جو و خرما میان بینوایان تقسیم کنند و به باور این نویسنده هر که بخواهد آن را به شکل پول نقد بپردازد، با پیامبر و سنتِ او خصومت ورزیده است. به عبارت دیگر، ایشان از ما خواستهاند تا خریطههای گندم و جو را پشت کرده به دروازۀ مستمندان برسانیم، اینکه آنها چهقدر نیاز به آن گندم و جو داشته و یا با آن چه خواهند کرد، برای مفتی محترم مهم نیست، آنچه مهم است تطبیق حرفیِ دیدگاه «اهل روایت» میباشد نه مسلماتِ منطق و بدیهیات نیازهای اساسیِ انسان شهرنشین قرن بیستویکم. من تصور نمیکنم که با چنین ذهنیتهایی بتوان کاری در جهت پیاده ساختن پیامهای روزه انجام داد.
هم اوقاف و هم روزه، میعادگاه تلاقی ماده و معنی، آسمانی و زمینی، لاهوت و ناسوت، عبادات و معاملات، عینی و کفایی، غنا و فقر و بالاخره حق خدا و حق بنده در زیباترین مظهرِ آن میباشند.
نگاهی به هلال عید
آمد آمدِ عید است و میبینم که دوستان از همین حالا یکدیگر را تهنیت میگویند. با فرا رسیدن هر عیدی، مسلمانان بر سر تعیینِ روز آن اختلاف میورزند؛ اختلاف آزاردهندهیی که هـر سال تکـرار میشود. در کشورهای اسـلامی این اختلاف مـیتواند قابل تحمل باشد، ولی در کشورهای غربی، جامعۀ اسلامی را عملاً منقسم ساخته است.
پرسشی که پیش میآید، مسلمانان چرا هنگام ادای نمازهای پنجگانه بیرون نمیشوند تا سایۀ آفتاب را با خطکش اندازهگیری نموده و یا بر سر بام برآیند تا افق صبح و شام را نظاره نموده و بدینوسیله از فرا رسیدن اوقات نماز اطلاع یابند. تمامی مسلمانان امروز بهجای استفاده از متودهای ابتدایی تعیین اوقات نماز از ساعتهای دستی، دیواری، موبایلی، کمپیوتری، موتری، داشی و امثال آن استفاده مینمایند.
اختلاف بر سر تعیین روز عید از حدیثی نشأت نموده که میفرماید:
«صُومُوا لِرُؤْیَتِهِ وَأَفْطِرُوا لِرُؤْیَتِهِ»
به این مفهوم که «با دیدن هلال ماه روزه بگیرید و با دیدن آن افطار (عید) کنید.»
در حدیث آمده است که اگر آسمان ابری بود، ماه شعبان را – که پیشتر از رمضان است – سی روز در نظر بگیرید و یا به عبارت حدیث دیگری روزهـای آن را بـشمارید. کـسانی که رمضـان و عـید را بر مبنای مشاهدۀ هلال با چشمانی غیرمجهز آغاز مینمایند، توجه به معنای ظاهری حدیث داشتهاند، نه علل و انگیزه و فلسفه و هدف و وسیلۀ آن.
در اینجا دیده میشود که حدیث مورد نظر ما به دو چیز اشاره مینماید که یکی «هدف» است و دیگرش «وسیله». هدف پیامبر اسلام از این سخن این بوده که مسلمانان باید تمامی ماه رمضان را روزه گیرند؛ نه یک روز کم، نه یک روز بیش؛ و وسیلۀ تعیین ماه در آن دوران یا از راه مشاهده با چشم بود و یا هم حساب روزها. در اینجا یک نکته را باید در نظر داشت که دیدن هلال رمضان و عید با چشم غیرمجهز امری تعبدی نبوده و قدسیتی ندارد، بلکه وسیلهیی بوده مبتنی بر امکانات ابتدایی و پیش پا افتادۀ آن دوران. فرض نمودن سی روز برای ماه شعبان در روزهای ابری، بیانگر چیزی جز اصل آسانگیری در دین نیست.
رؤیت هلال با چشمی غیرمسلح و یا به گفتۀ امریکاییها با چشمی برهنه، اشکالات خود را داشته و امکان اشتباه در آن بیشتر است. ابن خلکان در تاریخ خویش روایت نموده که در اواخر عصر صحابه، روزی گروهی از مردم برای دیدن هلال رمضان بیرون شده بودند که در جمع آنها انس بن مالک ـ صحابی بزرگ پیامبر – هم حضور داشت و عمر ایشان در آن زمان تقریباً به صد میرسید. ناگهان دیدند که انس دست خود را بهسوی آسمان دراز نموده و گفت: من هلال را دیدم. ایاس قاضی که از سخن انس بن مالک در تعجب شده بود، نزدیک او شده و دید که موی سفید ابروی آن مرد بزرگسال به شکل منحنی بهروی چشمش پایین آمده است. قاضی ایاس موی چنگشده را گرفت و بهروی ابرویش هموار نمود و باز پرسید: حالا بالا نگاه کن که مهتاب را می بینی یا نه. انس ابن مالک این بار گفت: نه، نمیتوانم ببینم.
در حدیثی که امام مالک در موطأ خـویش روایت نموده آمده است:
«اِنَّا اُمَّهٌ اُمِّیَّهُ،لَا نَکتُبُ وَ لَا نُحسِبُ، اَلشَهرُ هَکَذا وَ هَکَذا… یَعنِی مَرَّهً تِسعَهٌ وَ عِشرِینَ وَ مَرَّهً ثَلَاثِینَ»
به این معنی که پیامبر (^) فرموده است: «ما مردمی بیسواد هستیم نهنوشتن را بلدیم و نههم حساب را. ماههای قمری گاهی ۲۹ روزاند و گاهی ۳۰ روز.»
همانطوری که داکتر قرضاوی مینویسد، اعتماد بر اصل رؤیت و مشاهده که در این حدیث آمده، دارای علتی است که در متن حدیث به آن اشاره شده است و آن اینکه مسلمانان در آن زمان و مکان نوشتن و حساب را چندان بلد نبودند و همانطوری که اصولیها میگویند، علت پیوسته با معلول خود همراه میباشد و وجود معلول به وجود علت بستهگی دارد. به این معنی که هر گاه علت بیسوادی و ندانستن حساب از میان رفت، در آن حال معلول آن که مشاهده با چشم را یگانه راه تعیین رمضان و عید دانستن میباشد نیز از میان برداشته میشود.
امروز بشر به امکاناتی دست یافته که میتواند لحظات پیدایش هلال رمضان و عید را تا هزاران سال دیگر بدون کوچکترین اشتباهی تعیین نماید. آنچه علم نجوم معاصر و وسایل تکنالوجی دورانِ ما میگویند، از جمله قطعیاتی است که به هیچ صورتی نمیتوان آن را با دید چشم مقایسه نمود. علامه تقیالدین سبکی ـ فقیه بزرگ قرن هفتم هجری ـ محاسبات ریاضی را در این زمینه قطعی خوانده است و شهادت شاهدان را امری ظنی، و ظنی با قطعی کی تواند پهلو زند.
تعیین رمضان و عید بهرؤیت چشم، مشکلاتی را برای جوامع اسلامی ایجاد نموده است. من خودم شاهد بودهام که در پاکستان مردم سه روز مختلف را آغاز رمضان و عید میدانستند و ملاهای آن دیار بهجای آنکه مسلمات عقل و بدیهیاتِ منطقِ دینی را داور خویش قرار دهند، مصروف کوبیدن همدیگر با حواشی حواشی حواشیِ فروع فقهی دورههای انحطاط بودند.
استفاده از ریاضی و وسایل تکنولوجی در زمینۀ اعلام تاریخ رمضان و عید با علوم قطعی و یقینی همنوایی داشته، هیچ شبهه و دروغ و اشتباهی در آن راه نداشته، وحدت و هماهنگی مسلمانان را مهیا ساخته، بر انارشی فقهی نقطۀ پایان گذاشته و تشویش مردم در رابطه با برنامههای روزمرۀ زندهگیشان را برطرف نموده، مانع مختل شدن فضای معنوی این مناسبتِ میمون گردیده و در یک سخن اطمینان و وحدت و هماهنگی و آرامش را برای مسلمانان به ارمغان میآورد.
حـال که انسانهای دیگر بر مهتاب پا گـذاشته و به مـریخ دست دراز نمـودهاند، آیا نمیشـرمیم کـه حـتا دیدن هـلال را با تلسـکوب و یا محاسبه مسیر حرکتِ مهتاب را با وسایل خیلی پیشرفتۀ ریاضی عصر نپذیریم.
Comments are closed.