آتش‌بس پایان جنگ نیست!

گزارشگر:احمد عمران/ دوشنبه 15 اسد 1397 - ۱۴ اسد ۱۳۹۷

تیم ارگ در حال آماده‌گی برای برگزاری مرحلۀ دوم آتش بس با طالبان است. براساس گفته های برخی منابع قرار است بار دیگر آتش بس یکجانبه در روزهای عید قربان برقرار شود. مقام های دولت افغانستان امیدواراستند که این بار نیز طالبان به آتش بس خواهند پیوست و زمینه برای ادامۀ چنین آتش بس هایی در آینده نیز فراهم خواهد شد. به نظر می رسد که در طرح و تدوین برنامۀ آتش بس تیم ارگ تنها نیست و امریکایی ها هم، که حالا خسته از جنگ افغانستان به نظر می‌رسند، در این برنامه آن ها را همراهی می‌کنند. بحث آتش بس با بحث گفتگوهای صلح mandegar-3رابطه دارد و از چندی به این طرف جانب امریکا گفتگوهای با برخی نماینده‌گان طالبان داشته و هم یکی از معاونان وزارت خارجۀ امریکا گفت‌وگوهایی را با شماری از سران احزاب و تنظیم های پیشین جهادی صورت داده است. تیم ارگ در این روزها که روزهای سختی نیز برای افغانستان به شمار می‌رود بسیار خوشبین و راضی به نظر می‌رسد و چنین می‌نماید که به زودی باید شاهد تحولات تازه در عرصۀ صلح و امنیت باشیم. و اما این که این تحولات چه خواهد بود و چقدر می‌توانند برای تامین امنیت کشور مثمر ثابت شوند، هنوز کسی چیزی نمی‌داند. طالبان را در یک روز هم می‌توان متقاعد کرد که از جنگ دست بردارند، این کار آنقدر کار دشواری نیست. طالبان چند شرط اساسی دارند که در صورت برآورده شدن این شرط‌ها به جنگ ادامه نمی‌دهد. طالبان آن گونه که وانمود می‌کند با حضور سربازان خارجی در افغانستان مخالف است، حکومت فعلی را حکومتی غیرمشروع می‌داند که بر اساسات اسلامی استوارنیست و خواهان بر قراری دوبارۀ امارت اسلامی خود است. وقتی این خواسته ها برآورده شوند، آنگاه طالبان دیگر به ادامه جنگ خود در افغانستان پافشاری نکرده بل تلاش هم خواهد کرد که این بار رابطه خوب با امریکا داشته باشد.
اما پرسش اینجاست که جامعه جهانی و در راس آن‌ها امریکا می‌خواهند چنین معامله‌یی با مساله افغانستان داشته باشند؟ در مورد پاسخ به این پرسش باید جانب احتیاط را رعایت کرد. از یک طرف جامعۀ جهانی مدعی است که از ارزش‌های موجود در افغانستان حمایت می‌کند نمی‌گذارد که این ارزش ها پایمال برنامه های صلح شود و از طرف دیگر عملا حاضر است که طالبان را وارد چرخه سیاسی سازد. البته سیاست عرصۀ جست و جوی منافع است و هر وقت منافع کشوری ایجاب کند، همان گونه عمل خواهد کرد. شاید در سال‌های نخست پس از حادثۀ یازده سپتامبر منافع امریکا ایجاب می‌کرد که طالبان را گروه تروریستی بنامد و باعث فروپاشی حکومت شان در افغانستان شود؛ اما حالا با گذشت هفده سال از حادثه ۱۱ سپتامبر و فروکش کردن جو ملتهب افکار عمومی در این باره، شاید امریکا دیگر نخواهد که به جنگ فرسایشی خود با این گروه ادامه دهد. و اما این که پس از آن بر سر مردم افغانستان و حتا منطقه چه خواهد آمد، به این کشور و جامعه جهانی ربطی ندارد. برخی آگاهان سیاسی در غرب مدعی اند که اگر مردم افغانستان خواهان جامعه باز و مبتنی بر ارزش‌های مردم سالارانه باشند، آنگاه خودشان از چنین حکومت و نظامی حمایت خواهند کرد و نمی‌گذارند که این ارزش‌ها در معرض معامله قرار گیرند. به این استدلال وقتی از آن طرف، یعنی طرف غربی‌ها و جامعۀ جهانی نگاه کنیم، استدلالی متین و درست به نظر می‌رسد. اما واقعیت‌های پس از حادثه یازده سپتامبر هم که در افغانستان به وقوع پیوستند، آن را تایید می‌کنند؟ بدون شک خیر. جامعه جهانی درست است که در طول هفده سال گذشته کمک های زیادی به افغانستان مبذول داشت ولی درکنار آن هم نگذاشت که در این کشور حکومتی سالم و مبتنی بر اراده مردم شکل گیرد. جامعه جهانی و در راس امریکایی‌ها نگران بودند که اگر در راس قدرت در افغانستان افراد نزدیک به آن‌ها قرار نداشته باشند، ممکن است که پروژۀ شان در این کشور به بن بست بینجامد، در حالی که با چنین رویکردی آن‌ها عملا برنامه‌های خود را در افغانستان به بن بست مواجه کردند. حالا اگر جامعه جهانی از افغانستان بیرون شود، چه دستاوردی را با خود خواهد داشت.
آیا مردم جهان خواهند گفت که جامعه جهانی افغانستان را گل و گلزار ساخت؟ و یا این که نه، همه خواهند گفت که این کشور را به میدان جنگ های خود تبدیل کردند و در وضعیتی بحرانی رها ساختند. امروز تیم ارگ در تبانی با امریکایی‌ها در حال واگذاری مناطق کم جمعیت و روستایی به طالبان است. این برنامه به بهانه کاهش تلفات غیرنظامیان انجام می‌گیرد. اما وقتی به عمق چنین برنامه‌یی نگاه شود آنگاه می‌توان خطرها و تهدیدهای آن را حس کرد. با سپردن بخش‌هایی از افغانستان به چنین بهانه‌یی به طالبان و یا هر گروه مسلح دیگر عملا دست حکومت را از رسیدن به این مناطق کوتاه می‌سازد و مردم آن مناطق را در معرض ده‌ها تهدیدی قرار می‌دهد که چنین گروه‌هایی می‌توانند برای شان خلق کنند. از جانب دیگر این مناطق عملا مثل برخی مناطق مرزی در پاکستان به مناطق غیرکنترول تبدیل خواهند شد که هر گروه مسلح هر کاری که خواسته باشند در آن‌ها انجام دهند. در همین حال این فرصت نیز برای طالبان فراهم می‌شود که در بخش‌های از کشور حکومت خود را مستقر سازد. شاید در این طرح پاکستان نیز امریکایی‌ها را کمک کنند تا دیگر اتهام موجودیت پایگاه‌های امن گروه‌های دهشت افکن مخالف حکومت افغانستان را در خاک خود تحمل نکنند. اما این که این طرح و برنامه چه مصیبت هایی را بر مردم افغانستان تحمیل خواهد کرد، کسی از خود نمی‌پرسد. تیم ارگ تلاش دارد به هرشکل ممکن تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری طالبان را به گروهی متحد و حمایت کننده خود تبدیل کند، حالا اگر این هدف با زیرسوال رفتن حاکمیت در افغانستان هم به دست آید، برای ارگ نشینان هیچ نگرانی‌یی خلق نمی‌کند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.