احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دو شنبه 5 سنبله 1397 - ۰۴ سنبله ۱۳۹۷
با گذشت هر روز اختلافهای درون- تیمی میان دوستون شکلدهندۀ دولت وحدت ملی بیشتر شدهاست. این اختلافها اما در تیم تحول و تداوم بیشتر متمرکز بودهاست. بهنظر میرسد که هم اختلافهای دامنهدار غنی با عبدالله شریک اصلی قدرت کشور را به سمت بیثباتی سیاسی بیشتر کشانده بود که اختلافهای درون- تیمی خود او هم بیشتر شد. استعفای حنیف اتمر حسابشدهترین فرد حکومت غنی و تهدید به استعفای مقامات امنیتی خود بهتنهایی نشاندهدهندۀ شکلیابی اختلافهاییاست که سبب میشود که همه توان و زمان رییس جمهوری و کارمندان ارشد دولتی را در محور آن جلب کند و دیگر مسایل از اولویت بیفتد.
این اختلافات بر سر قدرت و منافع و کشمکشهای سیاسی درون- تیمی، امنیت شکننده و دستآوردهای اقتصادی افغانستان را بهمخاطره میاندازد و چندماه باقیماندۀ دولت وحدت ملی را بهشدت در امر ثبات سیاسی متزلزل میسازد. چنانیکه میبینیم با هر تحول و کشمکش سیاسی در کشور شاهد بلندرفتن بهای دالر و مواد اولیه و پایینآمدن نرخ مسکن هستیم.
جالب است که پس از چهارسال از تشکیل دولت وحدت ملی که در نتیجۀ انتخابات بهشدت جنجالبرانگیز و پرتقلب ریاستجمهوری سال ۲۰۱۴، هنوز نهتها موارد مهم توافقنامۀ سیاسی عملی نشدهاست و دو تیم مدعی هنوزهم در برابر هم قرار دارند که اختلافهای بهشدت درون-تیمی در هردو جناح زبانه میکشد. هرچه به پایان سال پنجم هم نزدیکتر میشویم در میابیم که اختلافهای جدید در سطح رهبری کشور شاخ و برگهای تازهیی بهخود گرفتهاند. از اختلافات ارگ با عطا و عبدالله و دوستم که بگذریم حالا جنجال حنیف اتمر هم داستان دیگری شدهاست در امر اختلافات. معنای سخن اینکه آیندۀ این حکومت و در سطح کلانتر، ثبات سیاسی افغانستان همچنان متزلزل است و از جانب دیگر دیده میشود که تیمهای شکلگرفته در انتخابات به چه پیمانه سست و بیبنیاد قوام میابند که نمیتوانند تا پایان یک دورۀ کاری سیاسی خوش بدرخشند و در کنار هم باقی بمانند. پس نتیجهیی که میتوان از حکومت وحدت ملی گرفت ایناست که این حکومت استعداد بیشتری برای از همپاشی داشتهاست. حکومت وحدت ملی در طول عمر سیاسیاش دچار اختلافات درونی و عدم هماهنگی بوده است. اینجاست که چنین حکومتی که فقط روی موازین و محاسبات تنگ قومی و گروهی و روی منافع فردی سیاستمداران شکل گرفته است ضمن اینکه تمام فرصتها را هدر داده است و خود را نیز بهشدت بیاعتبار ساخته است.
چنین حکومتی نهتنها صلاحیت حکومتکردن بالای مردم را ندارد که از اعتبار برای برگزاری یک انتخابات خود هم بر خوردار نخواهد ماند و نیز چندان طرف مهم و قابل حسابی برای مخالفین مسلح خودش هم نیست. حالا آقای رییس جمهور باید بداند که یک حکومت فروپاشیده از درون را در اختیار دارد که بهجز شکلیات چیزی دیگری در آن باقی نماندهاست. بنابر این خوبترین راه این است که جریانها و ساختارهای سیاسی در محور یک برنامه و با تشخیص اولویتهای کشور گرد هم بیایند و اهداف بلند و سازندهیی را ترسیم کنند که فقط برای رسیدن به آن بتوانند صفآرایی کنند. زیرا حالا این جریانهای سیاسی هستند که باید این تعقل و توانایی را پیداکنند که بتوانند وضعیت موجود را به نفع یک تحول مثبت بهکار ببندند.
Comments are closed.