خلیـل‌زاد با چه برنامه‌یی بر می‌گردد؟

گزارشگر:احمد عمران/ چهارشنبه 7 سنبله 1397 - ۰۶ سنبله ۱۳۹۷

هنوز برگشت دوبارۀ زلمی خلیل‌زاد، سفیر و نمایندۀ پیشین امریکا به افغانستان قطعی نشده ولی واکنش‌های مثبت و منفی به انتخاب دوبارۀ او برای یک ماموریت دیگر در افغانستان در میان سیاسیون کشور و رسانه‌ها بالا گرفته است. دو طیف از سیاسیون نسبت به برگشت دوبارۀ خلیل‌زاد واکنش داشته‌اند. نخستین طیف کسانی‌اند که با نگاه مثبت برای برگشت دوبارۀ خلیل‌زاد لحظه‌شماری می‌کنند و فکر می‌کنند که برگشت دوبارۀ او به سیاست افغانستان می‌تواند حکومت فعلی را از بن‌بست موجود سیاسی که در چنگال آن گرفتارآمده نجات بخشد و زمینه را mandegar-3برای ایجاد فضای مناسب‌تر انتخاباتی فراهم سازد. این طیف از سیاسیون با توجه به نظرات و دیدگاه‌های منتقدانۀ خلیل‌زاد نسبت به پاکستان امیدوار استند که او بتواند نقش موثرتری در برقراری صلح در افغانستان نیز بازی کند. این طیف از سیاسیون که فکر می‌کنند خلیل‌زاد به دلیل داشتن رابطۀ نزدیک با بسیاری از افراد تاثیرگذار در سیاست افغانستان و شناختی که از این کشور دارد، می‌تواند گزینۀ مناسب برای لحظات بحرانی به‌شمار رود. آقای خلیل‌زاد افزون بر این‌که خود منشا افغانستانی دارد، چهاردهه را نیز با مسایل افغانستان سروکار داشته و یکی از چهره‌های مطرح جمهوری‌خواه در کاخ سفید بوده است. اما از طرف دیگر طیف دیگری از سیاسیون به این باور استند که مشکلات فعلی کشور نتیجۀ بازی‌های اشتباه‌آمیز و تعصب‌آلود آقای خلیل‌زاد به‌عنوان سفیر و نماینده ویژۀ کاخ سفید در امور افغانستان از همان زمان برگزاری کنفرانس بن و تشکیل حکومت موقت است. به گفتۀ این طیف از سیاست‌مداران، آقای خلیل‌زاد با داشتن نگاه قومی به مسایل افغانستان در تلاش برهم‌زدن مناسبات قدرت در کشوری است که حداقل چهاردهه را به دلیل چنین معضلاتی جنگیده است. امروز افغانستان کشوری نیست که بتوان نقش و موثریت اقوام مختلف در سیاست آن را نادیده گرفت و یا به دل‌خواه خود برای اقوام آن موقعیت سیاسی و اجتماعی تراشید. در فضای فعلی جامعۀ افغانستان همه اقوام خواهان مشارکت سیاسی و توزیع قدرت به‌صورت منصفانه و به‌دور از نگاه‌های تعصب‌آلود گذشته اند. نگاه‌های که حداقل در صدسال گذشته برفضای سیاسی کشور حاکم بوده و به‌شدت باعث سرخورده‌گی اقوامی شده که مورد بی‌مهری و حتا ظلم سیاسی قرار گرفته‌اند. مسالۀ افغانستان تنها بحث طالب و مداخلۀ کشورهای بیرونی نیست، بل در جاهایی کاملا یک بحث داخلی و مربوط به تاریخ و گذشته این سرزمین می‌شود. تا زمانی‌که مسالۀ توزیع قدرت در کشور به‌صورت عادلانه صورت نگیرد و واقعآ مناسبات دموکراتیک قدرت حاکم نشود، طالب و داعش هم‌چنان به‌عنوان ابزار جنگ در کشور باقی خواهند بود. شاید این ابزارها فرع موضوع و مسالۀ توزیع قدرت سیاسی در کشور باشند. به گفتۀ این سیاسیون خلیل‌زاد با پررنگ‌کردن مسایل قومی، که همین حالا نیز از سوی سیاست‌گران حاکم بر کشور به‌اندازۀ کافی فربه شده، زمینه را برای گسست‌های بیشتر و حس بی‌اعتمادی افزایش می‌بخشد. از سوی دیگر بدون توجه به این نظرات و آرا اگر به کارنامۀ آقای خلیل‌زاد در سال‌های نخست تحولات سیاسی کشور پس از فروپاشی طالبان به‌صورت واقع‌بینانه نگاه شود، نمی‌توان جنبۀ مثبتی در این کارنامه پیدا کرد. آقای خلیل‌زاد در زمانی که به‌عنوان سفیر و نماینده ویژۀ رییس جمهوری امریکا در افغانستان فعالیت می‌کرد، سبب شد که تضادهای بیشتری در عرصۀ سیاسی بروز کند و جنجال‌های تازه‌یی شکل بگیرند. قدرت‌یافتن دوبارۀ طالبان در افغانستان اگر نگوییم که ربط مستقیم به فعالیت‌های سیاسی او داشت، ولی می‌توان ربط غیرمستقیم آن‌را ردیابی کرد. آقای خلیل‌زاد در سال‌های نخست فروپاشی طالبان فکر می‌کرد که این گروه دیگر تهدیدی برای افغانستان به‌شمار نمی‌رود و تهدید اصلی در جناح‌های موجود در کشوراند. به‌همین دلیل کل فعالیت‌های خلیل‌زاد در محور حذف نیروهای که با طالبان و دیگر تروریست‌های منطقه‌یی و جهانی در افغانستان جنگیده بودند، تمرکز یافت و باعث شد که طالبان و پاکستان به‌عنوان حامی این گروه در منطقه از این فرصت به‌خوبی بهره ببرند. اگر در آن سال‌ها حکومتی واقعآ در خورد وضعیت افغانستان و مطابق به خواست مردم شکل می‌گرفت که همه در آیینۀ آن حضور خود را احساس کنند، و هدف اصلی زدودن بقایای طالبان و افراط‌‌‌گرایان می‌بود، بدون شک امروز نه این‌همه سرشکسته‌گی متوجه امریکا می‌شد و نه افغانستان یک بار دیگر در منجلاب تروریسم و طالبانیزم سقوط می‌کرد. موضوع دیگر اما، مداخله‌های مستقیم آقای خلیل‌زاد در روند انتخابات کشوراست. او حتا در زمانی دیگر نمایندۀ امریکا در افغانستان نبود، از مسایل داخلی این کشور خود را به‌دور نمی‌دانست و به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم در امور افغانستان دست‌درازی می‌کرد. دو انتخابات ریاست جمهوری گذشته عملا با حضور او به بن‌بست منجر شد. برهم‌زدن تیم‌های انتخاباتی و ایجاد تیم‌های در راستای هدف‌های قومی از مهم‌ترین فعالیت‌های آقای خلیل‌زاد در زمان انتخابات بوده است. حتا در همین انتخابات گذشته که منجر به ایجاد حکومت وحدت ملی در افغانستان شد، آقای خلیل‌زاد عملا آرایش تیم‌های انتخاباتی را برای بحران انجام داد. اگر مداخله‌های او نمی‌بود، بدون شک تیم‌های انتخاباتی به‌صورت واقعی‌تری شکل می‌گرفتند که می‌توانست منجر به ایجاد دولتی باثبات و متکی به آرای مردم شود. اما آقای خلیل‌زاد با برگزاری نشست‌های پی‌هم و ایجاد شک و سوءظن در میان سیاست‌گران و جبهه‌های سیاسی آن‌ها را متلاشی و در برابر یک‌دیگر قرار داد. این‌بار نیز متاسفانه اگر آمدن او قطعی شود، در آستانۀ دو انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری نقش او را می‌تواند یک‌بار دیگر در تحولات کشور پررنگ سازد و این پررنگ‌ساختن بدون شک نه به‌سود افغانستان تمام خواهد شد و نه هم به‌سود کاخ سفید که انتظار دارد، آقای خلیل‌زاد جلو ناکامی‌های تیم برسرقدرت را بگیرد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.