احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ دو شنبه 12 سنبله 1397 - ۱۱ سنبله ۱۳۹۷
به نمایشگذاشتن هزاران شناسنامۀ استیکرخوردۀ تقلبی به وسیلۀ ایتلاف بزرگ ملی در روز شنبه، به بسیاری از پرسشها و مشکلات انتخابات آینده پاسخ گفت. اگر پیش از این توزیع شناسنامههای تقلبی صرف بهعنوان شایعه و توطیۀ مخالفان سیاسی آقای غنی پذیرفته میشد، اما حالا در برابر چنین اسناد غیرقابل انکار چهگونه میتوان خاموش نشست. حالا ارگ و کمیسیون انتخابات که در هماهنگی مرموزی با یکدیگر قرار دارند، چه حرفی برای توجیه این وضعیت خواهند گفت؟ آیا بازهم سران حکومت و کمیسیون انتخابات توزیع میلیونها شناسنامۀ تقلبی را که قرار است در انتخابات آینده مورد استفاده قرار گیرند، یک شایعۀ بیاساس خواهد دانست؟ به نظر نمیرسد که بتوان در برابر این همه فریبکاری و نیرنگ بازهم از همان دروغهای بزرگ بهره برد و وضعیت را توجیه کرد. ارایۀ این همه شناسنامۀ افتضاحآمیز کار کمیسیون و ارگ را در انتخابات آینده با دشواری روبهرو کرده است. وقتی یک جریان سیاسی بتواند این همه سند را گردهم آورد، مشخص است که وضعیت حتا از چیزی که پیش از این ادعا میشد، بهمراتب وخیمتر و غیرقابل کنترول است. کمیسیون انتخابات که ناکارآیی آن از مدتها پیش بر سرزبانها بود، حالا چهگونه میتواند از زیر بار مسوولیت شانه خالی کند و تقصیر را به گردن نهاد دیگری بیندازد. هرچند کمیسیون انتخابات در واکنش به این اسناد، گفته است که توزیع شناسنامه از وظایف این کمیسیون نیست و باید در این مورد ریاست احصاییه و توزیع شناسنامهها پاسخگو باشد، ولی این فقط میتواند روکشی برای تقلبهای سازمانیافته بهشمار رود. کمیسیون انتخابات حالا نمیتواند از زیر بار مسوولیت شانه خالی کند. چرا که پیش از این بارها به این کمیسیون هشدار داده شده بود، که میلیونها شناسنامۀ تقلبی صادر شده که کمیسیون انتخابات برهمۀ آنها استیکر یا نشان شرکت در انتخابات را نصب کرده است. اگر توزیع شناسنامه کار کمیسیون نیست اما مدیریت انتخابات که کار کمیسیون است. اگر روزی مشخص شود که مثلا برای نه میلیون نه بل برای ۲۹ میلیون واجد شرایط رایدهی شناسنامه توزیع شده است، آنگاه بازهم کمیسیون انتخابات خواهد گفت که این موضوع به کمیسیون ربطی ندارد و آنها برای بیست و نه میلیون واجد شرایط رایدهی آمادهگی میگیرند، چون براساس آمار ریاست توزیع شناسنامه برای این افراد شناسنامه توزیع شده است. حماقت کمیسیون انتخابات از آنجا مشخص میشود که میخواهد طوری وانمود کند که از همهچیز و از همهجا بیخبر بوده و اصلا هم چنین مسایلی به کار این کمیسیون ربط ندارد. اگر توزیع شناسنامه جز وظایف کمیسیون انتخابات نیست، نصب استیکر که بخشی از وظایف این کمیسیون را احتوا میکند. آیا این کمیسیون از نهادهای دیگر پرسیده که شمار افراد واجد شرایط رایدهی در کشور چقدر هست و آیا این افراد واقعآ بهعنوان رایدهنده وجود دارند؟ کمیسیون انتخابات هر گونه توجیهی را در این خصوص اگر بخواهد ارایه دهد، به زیان آن تمام میشود، چون تمام شواهد و اسناد علیه آن قرار دارد. حتا اگر توزیع شناسنامه از وظایف کمیسیون نیست که البته هم نیست ولی این کمیسیون وظیفه دارد که در مورد افراد واجد شرایط رایدهی تحقیق لازم را انجام دهد و خود را مطمئن سازد که واقعآ چه تعداد افراد واجد شرایط در کشور وجود دارند. اگر کمیسیون از موضوع توزیع شناسنامههای جعلی بیاطلاع بوده، در مورد توزیع استیکرها چه توضیحی دارد؟ نصب استیکر که بخشی از وظایف کمیسیون بوده است. همین حالا این کمیسیون در برابر یافتشدن بستههای استیکرهای استفادهنشده چه میخواهد بگوید؟ آیا این استیکرها که هنوز مورد استفاده قرار نگرفتهاند، از ریاست توزیع شناسنامهها همراه با شناسنامههای جعلی و سفید در اختیار تقلبکاران قرار گرفته است؟ بسیار مضحک و خندهآور است که کمیسیون در پاسخ به این وضعیت میگوید که رد این تقلب بزرگ را باید در میان نامزدان انتخابات گرفت. آیا توجیه و پاسخی احمقانهتر از این میتوان سراغ کرد؟ معلوم نیست که کمیسیون انتخابات مردم را چه فرض کرده است و چقدر به بیشعوری و ناآگاهی آنها مطمئن است؟ چنین سخنانی فقط خنده به ریش مردم و به سخرهگرفتن شعور آنهاست. شاید اعضای کمیسیون انتخابات وقتی با خود خلوت کردهاند، از بیشعوری مردم سخن بگویند و به آن بخندند. شاید بگویند که ما با مردمی ناآگاه و کودن مواجه هستیم که هر کاری دل مان بخواهد در مورد سرنوشت آیندۀ شان انجام میدهیم. شاید از انتخابات سال ۱۳۹۳ ریاست جمهوری با خود سخن بگویند که چهگونه مردم را مجبور کردند که دروغ شان را باور کنند. از جانب دیگر خاموشی دومین مغز متفکر جهان که برخی از چاکران ایشان او را مهمترین رییس جمهور میدانند که با آرای مردم بر کرسی قدرت جلوس فرموده ( مراجعه کنید به سخنان کمال سادات معین وزارت اطلاعات و فرهنگ)، نیز در این میان سوال برانگیز است. آقای غنی که خود در یک روند سراسر تقلب و جعل ارگ را به تصرف خود در آورد، حالا با برگزاری یک انتخابات تقلبآمیز دیگر میخواهد کار مملکت و دموکراسی نیمبند آن را کاملا یک سره سازد. ایشان که هیچ باوری به چنین ارزشها ندارد، میخواهد که بازهم با دستکاری انتخابات پارلمانی و بعدا هم شاید انتخابات ریاست جمهوری به هوا و هوسهای نفسانیاش دست پیدا کند. اگر آقای غنی با کمیسیون انتخابات و جعلکاریهای ریاست توزیع شناسنامهها دست در یک کاسه نیست، بهعنوان شخص مسوول میبایست به محض شنیدن چنین آوازههایی دست بهکار میشد و صحت وسقم مساله را درمییافت. و حالاهم که اسناد و شواهد را دیگران برای او جمعآوری کردهاند، اگر واقعا ذرهیی به عدالت و دموکراسی اعتقاد دارد، باید پیش از آنکه افغانستان یک بحران خطرناک دیگر را در مورد انتخابات تجربه کند، افراد مقصر را به سزای اعمال شان بهوسیله نهادهای قانونی برساند. هرگونه اقدامی که غیر از این صورت گیرد، به معنای آن است که آقای غنی از همه این مسایل خبر داشته و یا خود در مدیریت آنها نقش و سهم کلیدی را بازی کرده است.
Comments are closed.