احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:میرقانی برچلویی، رضا/ سه شنبه 13 سنبله 1397 - ۱۲ سنبله ۱۳۹۷
بخش دوم و پایانی/
(۱۹) ازجمله این اشعار، دوبیتیهایی هستند که به آنها «بایت» گفته میشود. لهجۀ هراتی نیز دوبیتیهایی موسوم به «چاربیتی» وجود دارد که اغلب مضامین عاشقانه دارند (۲۰) مشهورترین این دوبیتیها، مربوط به «سیاه مو» و «جلالی» دو دلدادۀ پرشور ولایت غور است که داستان عشق خود را به شعر آوردهاند. (۲۱)
اصولا ادبیات پایداری عامیانه را به دودسته میتوان تقسیم کرد. یک دسته اشعار عامیانه که شاعر مشخصی ندارند و ذوق جمعی مردم آنها را پدیده آورده است و دستۀ دیگر اشعاری که شاعران بهمنظور نفوذ و تأثیر بیشتر بر مخاطب عام به زبان مردم کوچه و بازار سرودهاند.
قدیمیترین نمونۀ اشعار دستۀ اول در افغانستان، مفردی است مربوط به زمان شاه شجاع الملک فرزند تیمورشاه، که سجع سکۀ او، این بیت بود.
سکه زد بر سیم و زر، روشن تراز خورشید و ماه
نور چشم در دران شه شجاع الملک شاه
اما مردم مفرد زیر را بهحال این پادشاه مزدور، مناسبتر یافته بودند:
سکه بر سیم و طلا زد، شه شجاع ارمنی
نور چشم «لارد» و «برنس»،(۲۳) خاک پای کمپنی(۲۳)
شعر دیگری که در این خصوص میتوان ذکر کرد به دورۀ تسلط مجدد انگلیسیها بر کابل باز میگردد. روز دوازدهم اکتبر ۱۷۸۹م، ژنرال «رابرتس» با تعدادی از سپاهیان انگلیس بهمنظور سخنرانی و تشریح خط و مشی سیاست خویش بهسوی بالاحصار، که مردم را در آنجا جمع کرده بودند روانه شد. در میان مردم فروشندهگان دورهگرد هم با زنبیلهای میوه و آجیل حضور داشتند. یکی از فروشندهگان که زنبیل بزرگی از انگور روی سر داشت راه میرفت و فریاد میزد:
محمد جان خان مرد میدان است
ایوب خان شیر غران است
میربچه خان رس رسان است
آزادی فخر افغان است
رایت کل لات کلان است
بیا بیادر انگور بخو (۲۴)
«محمدجان خان»، «ایوب خان» و «میربچه خان» از سرداران دومین نبرد افغان و انگلیس بودند که نام شان در شعر فوق ذکر شده است.
پس از سقوط دولت کمونیستی درسال ۱۳۷۱ ش و ورود مجاهدین به کابل نیز ذوق انتقادی مردم، نمونۀ دیگری از این اشعار را خلق کرد. رفتار نامناسب مجاهدین سرمست ازپیروزی با مردم کابل و قدرتطلبی فرماندهان نظامی و سیاسی که این شهر را صحنۀ برادرکشی و جنگهای خونین ساخته بود، موجب یأس و سرخوردهگی مردم از آنها شد. در چنین روزگاری بود که کودکان کوچههای کابل سرود معروف «قو قو برگ چنار» را مناسب شرایط تحریف کرده و در حین بازی میخواندند. اصل سرود که بهصورت دستهجمعی و همراه با نشستن و برخاستن بچهها خوانده میشود، چنین است:
قوقو، برگ چنار/ دخترا شته قطار/ میچینن دانه انار/ کاشکی کفتر میبودم/ به هوا پر میزدم/ ریگ دریا میچیدم/ آب زمزم میخوردم/ شیر گفت الا الا/ مه گفتم درد و بلا
اما دستۀ دوم از ادبیات مقاومت عامیانه که توسط شاعران و سخنوران پدید میآید در افغانستان نمایندۀ برجستهیی ندارد. در صورتیکه «علی اکبر دهخدا» و «سیداشرفالدین گیلانی» دو آفرینندۀ شاخص این گونه آثار در ایران معاصر، بهشمار میروند.(۲۶) این دو شاعر محبوب و مردمی کسانی هستند که شکل، زبان و وزن ترانههای عامیانه را با مایههایی از طنز و هجو برای بیان مضمونهای سیاسی، اجتماعی و انتقادی بهکار بردهاند. در جهان معاصر عرب «بیرم التونسی» را بهعنوان نمایندۀ این دسته از شاعران میشناسند. غالی شکری دربارۀ او مینویسد: «در این زمینه سخنوری بزرگ و توانا مانند بیرم التونسی توانسته است مصر را بهشکل چراغی فروزان در دل دوستان و تیری جانشکار در سینۀ جهانخواران گنجبر درآورد… بیرم التونسی را میتوان از این دیدگاه بنیانگذار و پرورندۀ جنبش سخنسرایی تودهیی (=مردمی/عامیانه) همروزگار مصر دانست که پس از وی «صلاح جاهین»، «عبدالرحمن الانبودی» و «سید حجاب» آنرا دنبال کردند.(۲۷)
با آنکه در میان شاعران افغانستان کسی را در حد و اندازۀ بیرم التونسی، شاملو یا حتی نسیم شمال نمیتوان یافت، از بعضی دوبیتیهای «فضل احمد پیمان» هم نمیتوان صرف نظر کرد.
این دو بیتیسرای افغانستان که به «سوگوار» مشهور است، نمونههای بعضاً جالب توجهی را در این زمینه عرضه کرده است.
الهی روس را رنجور بینم
اسیر لانۀ زنبور بینم
مثال کندۀ پاچال قصاب
سرش را بر دم ساطور بینم
ءءء
الهی شهر مسکو در بگیره(۲۸)
تراز کهنه و نو در بگیرده
بههرجا هست آثار کمونیزم
بسان تیل مندو (۲۹) در بگیره (۳۰)
در اینجا، باید یادآوری کنیم که اغلب شاعران افغانستان –علیرغم آنکه به زبان عوام سخن نگفتهاند- بهصورتی گسترده از کنایات، اشارات، ضرب المثلها و عقاید عامه برای مضمون پردازیهای شاعرانه استفاده کردهاند. برای رعایت اختصار تنها به ذکر چندنمونه اکتفا میکنیم.
«ریگ در کفش کسی گذاشتن» را که کنایه از آزار و اذیتکردن است. محمدکاظم کاظمی در بیت زیر بهکار برده است.
گفت جنگ و جدل از مرد دعا مپسندید
ریگ در کفش فروهشتۀ ما مپسندید(۳۱)
درگرفتن (آتشگرفتن) پوستین و پریدن کیک، کنایه از این است که شخصی در زمان قدرت و امنیت خود، به آزار و اذیت دیگران مبادرت ورزد و به محض اینکه احساس خطر کرد از معرکه بگریزد. تعبیر فوق در بیت زیر، دستمایۀ مضمون پردازی شده است.
اکنون که پوستین وطن در گرفته است
مانند کیک در پی پرواز و جستن است(۳۲)
پس از کاری بهدو زانو نشستن نیز کنایه از آن است که کسی عمل نادرستی را انجام دهد و با تغییر حالت وانمود کند که کار، کار او نبوده است.
این آتشیکه بار ندامت به دوش اوست
از بعد خجلتی به دو زانو نشستن است(۳۳)
کاربرد کنایات و مثلهای عامیانه در شعر افغانستان، حدیث مفصلی است که بحث پیرامون آن نیازمند پژوهشی مستقل و مجزا است.
پی نوشت ها:
۱ – مری لوییس کلیفورد، سرزمین و مردم افغانستان، ترجمه مرتضی اسعدی، چاپ دوم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۱، ص ۱۴۰٫
۲ – غالی شکری، ادب مقاومت، ترجمه محمدحسین روحانی، چاپ اول، تهران، نشر نو، ۱۳۶۶، ص ۷٫
۳ – همان، صص ۱۲-۱۳٫
۴ – عبدالحسین زرین کوب، ارسطو و فن شعر، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص ۹۱٫
۵ – میمنت میرصادقی(ذوالقدر)، واژهنامه هنر شاعری، چاپ دوم، تهران، مهناز ۱۳۷۶، ص ۵۹٫
۷ – ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، جلد اول، چاپ دوازدهم، تهران، توس، ۱۳۷۱، ص ۱۴۸٫
۷ – همان، ص ۱۴۹٫
۸ – همان، ص ۱۴۸٫
۹ – غالی شکری، پیشین، ص ۶۱٫
۱۰ – مری لوییس کلیفورد، پیشین، ص ۸۸٫
۱۱ – عبدالحکیم شرعی جوزجانی، تأملی دیگر در گسترۀ آثار و افکار امیرعلیشیر نوایی، مجله شهر، ص ۱۴، س ۱۳۷۳، صص ۱۰ و ۱۱٫
۱۲ – اسدالهک شعور، پخش اطلاعات و مفاهمه جمعی (در ترانههای عامیانه بلوچی و ازبیکی) مجله شعر، ش ۱۴، س ۱۳۷۳، ص ۹۳٫
۱۳ – محمداحمد پناهی سمنانی، آوای همسایهها، مجله شعر، ش ۲۳، س ۱۳۷۷، ص ۱۹٫
۱۴ – رک: عبدالقهار عاصی، لندی و چند ترجمه از آن، مجله شعر، ش ۱۴، س ۱۳۷۳، ص ۱۰۰ و محمد آصف فکرت، لندی ترانک های مردم پشتو، بخارا، ش ۲۰، س ۱۳۸۰، صص ۱۲۷-۱۲۹٫
۱۵ – رک: اسدالله شعور، پیشین، ص ۹۲٫
۱۶ – رک: حسینعلی یزدانی، فرهنگ عامیانه طوایف هزاره، چاپ اول، مشهد، بی نا، ۱۳۷۱، ص ۹۳٫
۱۷ – حسن انوشه و همکاران، دانشنامه ادب فارسی، جلد سوم (ادب فارسی در افغانستان) چاپ اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵، ص ۹۳۳٫
۱۸ – ابوطالب مظفری، مخته دمیدن در اجاقهای خاموش، مجله شعر، ش ۱۴، س ۱۳۷۳، ص ۹۶٫
۱۹ – ابوطالب مظفری، گویش هزارهگی، شاخهیی از زبان فارسی، مجله شعر، ش ۲۱، س، صص ۲۲۰-۲۲۳٫
۲۰ – برای آشنایی بیشتر با دوبیتیهای هزاره رک؛ چنگیز پهلوان، نمونههای شعر امروز افغانستان، چاپ اول، تهران، بنیاد نیشابور، ۱۳۷۱، صص ۳۴۲-۳۵۱٫
۲۱ – رک: محمدکاظم کاظمی، دوبیتیهای محلی سیاه مو و جلالی، مجله شعر، ش ۲۱، ۱۳۷۶، صص ۲۲۴ و ۲۲۵٫
و عباس مهرین (شوشتری)، تاریخ زبان و ادبیات ایران در خارج از ایران، چ اول، تهران، مانی ۱۳۵۲، ص ۲۵۱ و ۲۵۲٫
۲۲ – لارد و برنس دوتن از صاحب منصبان دولت بریتانیای هند هستند. برای آگاهی از شرح حال آنها رک؛ حواشی علی احمد نعیمی بر «اکبرنامه» حمید کشمیری، چاپ اول، کابل، انجمن تاریخ افغانستان، ۱۳۳۰ ش، ص ۲۴۴٫
۲۳ – محمد سعادت خان، تاریخ سلطانی، طبع لکهنو، بی نا، س ۱۸۸۵ م، ص ۲۳۷٫
۲۴ – میرغلاممحمد غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، چاپ سوم، تهران، مرکز نشر انقلاب اسلامی، ۱۳۶۶، ص ۶۲۴٫
۲۵ – عبدالقهار عاصی، آغاز یک پایان، چاپ اول، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵، ص ۶۰
۲۶ – میمنت میرصادقی (ذوالقدر)، پیشین، ص ۶۰٫
۲۷ – غالی شکری، پیشین، ص ۹٫
۲۸ – درگرفتن: آتشگرفتن.
۲۹ – تیل مندو: نوعی روغن قابل اشتعال.
۳۰ – فضل احمد پیمان، شام شهیدان(مجموعه اشعار)، چاپ اول، تهران، دفتر فرهنگی جمعیت اسلامی افغانستان، بی تا، ص ۱۲۰٫
۳۱ – محمدکاظم کاظمی، پیاده آمده بودم، چاپ اول، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۰، ص ۷۸٫
۳۲ و ۳۳- محمدحنیف بلخی، نیزار (مجموعه سروده ها)، چاپ اول، لاهور، بی نا، ۱۳۶۵، ص ۷۹٫
Comments are closed.