احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداسحاق ثاقبی/ یک شنیه 18 سنبله - ۱۷ سنبله ۱۳۹۷
با توجه به انواع کنش نامنظم اجتماعی و نظامی بخشی از گروههای مجاهدین در افغانستان و پیامدهای ناگوار فرهنگی اعمال آنها در کشور، هیچگاه نخواستهام و نمیخواهم مجاهدین را تبرئه کنم؛ زیرا پارههایی از این دایرۀ بزرگ نه تنها توسط دیگران بهوجود آمدند که حتی در همهسالهای عمر سیاسی خویش از بیگانهگان فرمان گرفتند و به نفس خشونتزای کردارهای خود توجه نکردند.
مجاهدین بهصورت عموم سهدسته بودند؛ یک: گروهی که به میانهروی و اعتدالگرایی در سیاست و عمل اجتماعی باورمند بودند که در میان این گروه شخصیتهای روشندل و سیانتیست(دانشگرا و خردورز) وجود داشتند. دو: گروهی که به نظام مردمسالار و حقوق بشر چندان اعتقاد عمیق نداشت و شخصیت رهبری این گروه را باورهای کیش شخصیت و اگوسانتریستی افسارگسیخته و نه بهمعنای اومانیستی آن، فراگرفته بود که همچو کسانی از فرط خودمحوری و تکروی کشور را به چالشهای عمیق سیاسی و اقتصادی، پس از پیروزی دولت مجاهدین، قرار دادند. سه: گروههای کوچکی که بود و یا نبود آنها سبب دگرگونی سرنوشت سیاسی افغانستان نمیشد؛ چون برنامهها و سلاح مبارزۀ شان کوچک، قومی و محلی بود. دستۀ اولی با اعتدال و دوراندیشی اخلاقمدارانۀ نسبی که داشت، توانست سالهای زیادی باقی بماند و باعث تحولات ثمربخش در کشور گردد و اسطورههایی کوچک و بزرگی را نیز برای جامعه و تاریخ به ارمغان بسپارد. احمدشاه مسعود، بزرگترین چهرۀ سیاسی- نظامی جهان در قرن بیست از افادههای موفق و متودیک این دستۀ ایدیولوژیک میباشد که این شخصیت نظامی تاریخمحور، دینمحور و فرهنگمحور نیز بود و بهگمان اغلب همین سهبُعد معنوی سبب بهکمالرسیدن مسعودی شد که یک ملت بهوجودش افتخار کند.
یارانش او را فردی باهمت، درستکار، مهربان، عاشق خدا و دستورالعملهای پیامبر اسلام و بسیار متین و شکیبا میخوانند. بعضی از دشمنانش از او بهعنوان کسی یاد میکنند که در مدیریت، سیاست، اجتماع و نظامیگری کمتر نظیرش را در درازنای تاریخ دیدهاند. مسالهیی که برای یک ملت دارای اهمیت و ارزش میباشد، همنوعدوستی، دیگرنوعدوستی و پیروی از راستی و درستی در کنش جمعی و هماهنگبودن از نظر احساسی و یا همان همدردی با اقشار گوناگون در یک مملکت است که همۀ اینها زیر یک مفهوم بزرگ گرد میایند و ما آنرا اخلاق خوب میگوییم. مسعود در مراعاتکردن اخلاق اداری، سیاسی- نظامی و اجتماعی چنان پیروز بوده که نیم پیکر یک ملت را زن تشکیل میدهد و زنان افغانستان مسعود را بهحیث فرزند صدیق و شجاع سرزمین خویش شناخته و بهنام او تا کنون احترام خاصی قایل استند. اندیشه و دورنمای دکترین نظاممند سیاسی، اداری، نظامی مسعود لبریز از اخلاق، نگاه انسانی و اکرام بود و این را از نمایۀ بیش از دودهه فعالیت وی، کتابها، فلمها و خاطرات شفاهی اشخاص مختلفی میتوان بهخوبی دریافت و دید.
ارجگزاری و پاسداری حق زن یکی از بزرگترین کارنامههای مسعود در سطح تاریخ معاصر سیاسی افغانستان بهشمار میرود. زن افغانستانی قرنهاست ضربۀ ویرانکنندۀ فاتالیسم تاریخی و دینی را میخورد و در یک جبر فرهنگی جنسی که توسط عوامل چندصدسالۀ تاریخی و دینی بهوجود آمده است، زندهگی میکند. محرومیت زنان در جامعۀ افغانستان خیلی اسفبار است. یکی از بزرگترین عواملیکه میتواند این نگاه زشت نسبت به زن را عوض کند، برنامه و شعارهای با مفهوم رهبران سیاسی قدرتمند میباشد. احمدشاه مسعود با درک این ایدۀ مهم، پیوسته چه در گفتمانهای رسانهیی و چه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از مسالۀ حقوق زنان کشورش به گونۀ موضوعی و عمیق یاد میکرده و آنرا مورد حمایت قرار میداده است. سخنرانیهای مسعود در مجمعهای متنوع و مصاحبههای وی با رسانههای داخلی و خارجی و نیز آخرین سخنانش در پارلمان اروپا و پاریس پیرامون حق زن و نقش زنان در نظام آیندۀ سیاسی، اداری، اجتماعی و فرهنگی خیلی پرواضح و جامع میباشند. این یعنی حقوق زن اعم در سیاست داخلی و خارجی مسعود نقش بارزی داشته است.
مسایل و دلایل مستند زیادی وجود دارند که نشان میدهند مسعود در چه میزان نسبت به حق، ارزش و جایگاه متوازن و برابرِ زن با مرد، باورمند و مطمئن بود. هنگامیکه ارتش متجاوز بیشتر شهرها و محلات افغانستان را تسخیر و مسعود با نیروهای خود در پنجشیر عقبنشینی میکند؛ هزاران فامیل پناهجو از مرکز و ولایات افغانستان به پنجشیر میایند و کاملاً واضح است که این تعداد پناهجو نیاز به غذا، دارو و درمان و آموزش و پرورش داشتند و مسعود بخشی از کارمندان، پزشکان و معلمان مکتبها را از قشر زنان به کار گماشته بود. از قرار اسناد و شواهد، مسعود بهترین شرایط را در اختیار این کارگذاران زن آماده کرده بود.
مسعود امر کرده بود تا با آن تعداد زنانِ افراد و اشخاص اسیر در پنجشیر بهترین و شایستهترین برخورد و رفتار انسانی صورت گیرد. برخورد برازنده و تاریخی مسعود با فامیل و بهویژه خانم جنرال «جمعه اسِک» زبانزد یاران، نویسندهگان و پژوهشگران است. همچنان یکی از مسایل مهم در نگاه مسعود به زن، همانا برخورد مؤثر و بازدارندۀ وی با فرماندهان و زیردستانش در مورد ازدواجهای دوگانه و چندگانۀ این فرماندهان میباشد. بنابر گفتههای فرماندهان وی، کسی نمیتوانست همزمان با داشتن یک زوجه بار دوم اقدام براین کار کند. حفیظ منصور(یکتن از یاران مسعود) میگوید: «روزی یکی از فرماندهان مسعود نزد او آمد و خبر ازدواج دوماش را به مسعود گفت. مسعود بسیار برآشفت و با جدیت تمام فرماندۀ خود را مورد سرزنش لفظی قرار داده گفت: زن نخستینات بهعنوان یک انسان و همسر از تو انتظار محبت و مهر را نسبت بهخود دارد و همانگونه که خودت انتظاراتی داری؛ خانمات نیز دارد؛ پس چهگونه خود را قانع ساختی تا دست به ازدواج دوم بزنی؟ آیا در هرحالتی میتوانی عدالت و اخلاق یک شوهر خوب و کامل را نسبت بههردوی آنها مراعات کنی؟».
من معتقد نیستم کسی بتواند همه زشتیها را از جوامع بشری پاک کند و هادی بیعیب و نقص نسل خود باشد. چنانچه ژان ایزولۀ شریعتی میگوید: «اعتقاد به سخن کسانی که میگویند عالم بر بیعدالتی استوار است؛ اما به نیروی ارادۀ انسانی میتوان عدالت را در جامعۀ انسانها استقرار داد، کوشش کسانی است که میخواهند از اقیانوسی که مواج زهر است یک کاسه آب گوارا بردارند». اما وجود اشخاصی همچون مسعود باعث بهبودیهای زیادی میشود. او انسان اوتوپیست کامل و آرمانگرا و بهشتساز شاید نبود؛ اما سعی و تکاپوی مفرط و روشمندش بدون شک کارساز و تغییردهنده و دورانساز بود.
Comments are closed.