احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمدعمران/ سه شنبه 20 سنبله 1397 - ۱۹ سنبله ۱۳۹۷
کابل در هفتۀ گذشته چهارشنبۀ خونین دیگری را هم تجربه کرد. تجربۀ تلخ و بسیار دردناک. رویدادی که در آن بیش از سیتن از هم وطنان ما بهشمول یک خبرنگار و یک تصویربردار تلویزیون طلوع در یک کلپ ورزشی در غرب کابل جان باختند. اینبار نخست نیست که ما شاهد چنین حملات مرگبار و خونین در کابل هستیم، حملاتیکه فقط جان غیرنظامیان را میگیرد و گویا هدف اصلی نیز غیرنظامیاناند. طالبان و دیگر گروههای دهشتافکن، حالا دیگرهیچ مرزی را به رسمیت نمیشناسند. در سالهای نخست آغاز جنگ گروههای دهشتافکن، اگر هدف اصلی نبردهای خود را نیروهای خارجی عنوان میکردند، حالا تقریبا این توجیه نیز از آنها گرفته شده است. دیگر در افغانستان آن حجم بزرگ نیروهای خارجی که در شهرهای بزرگ و بهویژه کابل گشت و گذار داشتند، وجود ندارد. بعد این گروهها نیروهای ارتش و پولیس را بهعنوان هدفهای اصلی جنگ خود برگزیدند و تلاش کردند که به این نیروها ضربه وارد کنند. اما در حال حاضر دیده میشود که جنگ طالبان و گروههای هم ردیف با آن نه علیه خارجیها بوده و نه هم علیه نیروهای امنیتی افغانستان، بل جنگ اصلی آنها با کشوری بهنام افغانستان و مردم آن است. حملات سالهای اخیر گروههای هراسافکن بهخوبی از این نیت شان پرده برمیدارد. اکثر حملاتیکه در این سالها صورت گرفته، مستقیم غیرنظامیان هدف بودهاند. بهویژه در این چندماه اخیر که گروههای هراسافکن حملات خود را به غرب کابل متمرکز کردهاند، یا مساجد را مورد حمله قرار دادهاند و یا مکتبها را و در آخرین مورد هم که وارد یک کلپ ورزشی شدند. آیا به چنین جنگ و کشتاری طالبان جهاد میگویند؟ آیا کشتارغیرنظامیان و بهویژه کودکان و زنان در آموزههای اسلامی که این گروهها خود را به آنها متعهد میدانند، مجاز شمرده شده است؟ این گروهها با چه توجیهاتی میخواهند صفوف خود را قانع سازند که کشتار غیرنظامیان یک عمل اسلامی است؟ به نظر نمیرسد که گروههای دهشتافکن برای توجیه جنگ خود علیه غیرنظامیان از آموزهها و تاریخ جنگهای صدر اسلام بهره ببرند. جنگ طالبان بیشباهت به نوع جنگی که هیتلر علیه بشریت آغاز کرد، نیست. هیتلر وقتی آلمان را قبضه کرد و دیکتاتوری خود را در آن گستراند به این فکر شد که برجهان حکومت کند. او برای رسیدن به چنین هدفی بحث نژادی را مطرح کرد و ادعا داشت که نژاد آلمانی بهترین نژاد برای حکومتکردن به کل جهان است. هیتلر از علوم و فنون زمان خود بهره میگرفت تا آلمانیهای اصیل را شناسنایی کند. او اردوگاههایی تاسیس کرد که در آنها کودکان و نوجوانان آورده میشدند و از نظر نژادی مورد آزمایش قرار میگرفتند. هرچند در آن زمان هنوز علم بشری به کشف DNA نایل نشده بود ولی دانشمندان نازی از راه و روشهای دیگری و ازجمله پرسشنامههایی که در اختیار داشتند، تلاش میکردند، اصالت نژادی افراد را شناسایی کنند. هیتلر با چنین هدفی میلیونها انسان را به شمول کودکان و زنان کشت و یا در کورههای آدمسوزی زنده سوزاند. جنگ هیتلر تنها جنگی با هدف غضبکردن مناطق دیگر نبود بل پاککردن نژاد انسانی نیز بود. طالبان در یک محدوۀ کوچکتر همین هدف را دنبال میکنند. برای طالبان به جز قوم و گروه شان دیگران همه دشمناند و باید کشته شوند. در هرحملۀ طالبان وقتی افرادی کشته میشوند، به این معناست که آن حمله موفق بوده است. در آموزههای طالبان کل افغانستان و مردم آن دارالحرباند. جالب اینجاست که حکومت افغانستان و امریکاییها با چنین گروهی میخواهند مذاکره و حتا صلح کنند. آیا طالبان حاضراند با چنین تصوری که از افغانستان و مردم آن دارند، به جنگ شان پایان دهند؟ فراموش نکنیم که طالبان در زمان سلطۀ خود بربخشهای ازافغانستان همین تصور را که امروز در عمل شاهد آن هستیم در مورد این کشور و مردم آن داشتند. آنها ولایاتی را که تصرف کرده بودند، بهعنوان مناطقی میشناختند که باید آن مناطق را پاکسازی میکردند. آنها حتا اسلامی را که مردم افغانستان به آن پایبند هستند، اسلام نمیدانستند و میگفتند که این مردم باید دوباره مسلمان شوند. بخشی از مردم افغانستان را هم از دایرۀ اسلام بهدور میدانستند و قصد نابودی جمعی آنرا داشتند. اگر در آن زمان طالبان به این هدفهای خود در مناطق تصرفشده، نایل نشدند، ترسی بود که از قیامهای مردمی در دل داشتند و الا کاری را در سراسر افغانستان انجام میدادند که در شمالی کابل انجام دادند. برای چنین ادعاهای به اندازۀ کافی سند و شاهد وجود دارد. طالبان در زمان حکومت خود در افغانستان این نیات را پنهان نمیداشتند و گاه بهصورت واضح از آنها سخن میگفتند. فقط نیاز است که به آرشیوهای بهجامانده از آنزمان در رادیوهای افغانستان مراجعه شود تا به اندازۀ کافی از سیاست نژادپرستانۀ طالبان سند و مدرک بهدست آید. با این حال ضعف حکومت را در تامین امنیت نباید انکار کرد. اگر ما با دشمنی قسیالقلب و جنایتپیشه رو به رو هستیم، در عین زمان حکومتی داریم که از ضعف و ناتوانی در حال احتضار به سر میبرد. آقای غنی با آن وعدههای بلند بالای خود هیچکاری برای تامین امنیت کشور کرده نتوانست. اگر خوب دقت شود، میان سیاستهای طالبان و آقای غنی وجوه مشترک فروانی وجود دارد. آقای غنی نیز بهگونۀ دیگر در پی تصفیه افغانستان از نوع هیتلری آن است. اما اینکه نمیتواند این سیاست خود را بهگونۀ واضح مطرح سازد، ترس از پیامدهای آن است و نه چیزی دیگر. اما او نیز بهصورت پنهان همان هدفهایی را در افغانستان دنبال میکنند که طالبان در پی آن استند. بههمین دلیل است که برنامههای امنیتی راه بهجایی نمیبرند و هرروز نیز دامنۀ ناامنیها در افغانستان گسترش پیدا میکند.
Comments are closed.