احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ چهار شنبه 21 سنبله 1397 - ۲۰ سنبله ۱۳۹۷
یازده سپتامبر هزارۀ سوم را تکان داد. در این روز تروریسم بینالمللی با آماج قراردادن نمادهای مهم سرمایهداری امریکا، جهان را به شگفتی و حیرت واداشت. جهان که تازه از جنگ سرد رهیده بود، با جنگ تازهیی روبهرو شد که حتا نمیدانست در کجای جهان میتواند آن را رد یابی کند. وقتی جورج دبلیو بوش رییس جمهوری وقت امریکا، با سخنانی قاطع و هشداردهنده، القاعده را متهم به حمله به برجهای تجارت جهانی و پنتاگون مقر وزارت دفاع امریکا کرد، اعلام داشت که کشورهای جهان موضع خود را در قبال این حمله روشن سازند. به گفتۀ او یا باید در کنار امریکا و متحدان غربی آن قرار گیرند و یا در کنار تروریست. بدون شک چنین پیام روشن و واضحی نمیدانست هیچ کشوری را در جنگ امریکا غیرجانبدار نگهدارد و بههمین دلیل اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان از حملۀ امریکا به افغانستان حمایت کردند. این در حالی بود که پیش از آن امریکا با سران رژیم طالبان بر سر تسلیمی اسامه بنلادن رهبر شبکۀ القاعده گفتوگوهایی را انجام داده بود. طالبان نخواستند و یا نتوانستند که دست از حمایت بنلادن بردارند و این مساله باعث شد که ایتلاف جهانی علیه تروریسم به رهبری امریکا بهصورت برقآسا به افغانستان حمله کند و ظرف چندماهِ محدود رژیم طالبان را سقوط دهد. نظام فعلی افغانستان ثمرۀ این جنگ است، هرچند که گروهها و شخصیتهای سیاسی افغانستان در ایجاد آن نقش فعال داشتند ولی این جامعۀ جهانی بود که تصمیم گرفت توزیع قدرت در این کشور درگیر جنگ چهگونه و با چه رویکردی انجام شود. حالا که به آن روزها نگاه میکنیم بهصورت روشن درمییابیم که مشکلات فعلی افغانستان از همان کنفرانس نخست بن شکل گرفت. جامعۀ جهانی که در آن زمان میخواست که بههر بهایی که شود خود را در مبارزه با تروریسم و انتقامگرفتن از طراحان حمله به امریکا موفق نشان دهد، کمتر به مسایل حاد موجود در افغانستان بهعنوان واقعیتهای این جامعه توجه نشان داد. حکومتیکه در نتیجۀ کنفرانس بن بهوجود آمد، بیشتر از آنکه بتواند پاسخگویی شرایط افغانستان و مردم آن باشد پاسخگویی شرایط غربیها و بهویژه امریکاییها بود. امریکا عملا خود را در یک جنگ نامعلوم و به گفتۀ خودشان طولانیترین جنگ این کشور درگیر کرد. در هفدهسال گذشته بسیاری مسایل دستخوش تغییر و دگرگونی شد. امریکا نتوانست آنگونه که انتظار میرفت، طالبان را از صحنۀ نظامی افغانستان بیرون کند. هرچند این گروه هیچ پایگاه مردمی در داخل افغانستان ندارد، اما کمکهای منطقهیی و سازمانهای تندرو به این گروه که هدفهای خاص خود را در منطقه دنبال میکنند، تا امروز در برابر نیروهای بینالمللی و حالا در برابر دولت افغانستان به جنگ شان ادامه میدهند. پس از هفدهسال از واقعۀ یازده سپتامبر وضعیت افغانستان و منطقه پیچیدهتر و مغلقتر از هر زمان دیگری شده است. مردم افغانستان که در سالهای نخست سقوط حکومت خودکامۀ طالبان افقهای تازهیی را در برابر شان میدیدند، امروز مایوستر از هرزمان دیگری در مورد وضعیت و آیندۀ کشور شان تردید دارند. سوال اساسی اینجاست که چرا جنگ با گروههای تروریستی که یکی از آنها طالبان میتوانست باشد، چنین تغییر بنیادی کرد؟ چرا امریکا و جهان حالا بهجای حمله به طالبان از این گروه میخواهد که وارد مذاکرات سیاسی با آن شود. به نظر نمیرسد که طالبان گروهی باشد که توانایی ادارۀ کشور را داشته باشد، و حتا بتواند در یک معادلۀ سیاسی مشارکت در قدرت را بپذیرد. امروز وقتی از گفتوگوهای صلح با طالبان سخن گفته میشود، هیچ اساس و بنیاد عملی برای آن نمیتوان جستوجو کرد. هرگز نمیتوان باور کرد که طالبان نظام و قانون اساسی کشور را بپذیرند و در یک نظام متکی بر ارزشهای دموکراسی وارد قدرت سیاسی شوند. این بیشتر به یک توهم سیاسی شباهت دارد که متاسفانه متحدان بینالمللی افغانستان میخواهند، جنگ فعلی را توجیه کنند. جنگ فعلی افغانستان بیشتر از آنکه ریشه در درون جامعۀ افغانستان داشته باشد یک جنگ نیابتی و کاملا منطقهیی و حتا فرامنطقهیی است. حالا هفدهسال پس از واقعۀ یازده سپتامبر میتوان اشتباههایی را که جامعۀ جهانی و بعدآ حکومتهای افغانستان در ایجاد فضای امن و صلح انجام دادند، به خوبی شناسایی کرد. افغانستان متاسفانه یک فرصت مهم و طلایی را که پس از حادثۀ یازده سپتامبر در اختیارش قرار گرفته بود، اگر نگوییم که کاملا نابود کرد ولی با قاطعیت میتوان گفت که بخش اعظم آنرا از دست داد. حالا بسیار مشکل به نظر میرسد که بتوان ظرف مدت کوتاه این اشتباهها را جبران کرد. شاید امریکاییها وقتی در میان خود صحبت میکنند، از این اشتباهها پرده بردارند، ولی تاهنوز حاضر نشدهاند که آنها را بهصورت رسمی بپذیرند. امریکا حتا در جنگ افغانستان موفق نشد که مهمترین سران طالبان را از بین ببرد. ملاعمر رهبر پیشین این گروه و جلالالدین حقانی بهعنوان ماشین جنگی و انتحاری طالبان و رهبر شبکۀ حقانی هردو به مرگ طبیعی از دنیا رفتند. امریکا بدون آنکه اعتراف کند که جنگ افغانستان در بیرون از مرزهای آن و در کشور پاکستان طراحی میشود، بن لادن رهبر شبکۀ القاعده را پس از چندینسال تلاش و جستوجو در شهری در نزدیکی اسلامآباد پایتخت پاکستان دستگیر و سپس به قتل رساند. پس امروز چهگونه میتوان مدعی شد که جنگ با تروریسم موفق بوده است. متاسفانه غربیها مردم افغانستان را نیز در بلاتکلیفی گذاشتهاند. جنگی که امروز در افغانستان ادامه دارد، جنگ مردم این کشور نیست. امریکا و متحدان غربی آن نیاز دارند که نسبت به وضعیت افغانستان و برنامههای صلح خود تجدید نظر کنند. این برنامهها به هیچ صورت از افغانستان کشوری امن و با ثبات نمیسازد. در جنگ فعلی متاسفانه گروههای تروریست و دهشتافکن با متحدان منطقهیی آنها دست بالاتری دارند و این برای امریکا باید یک شکست به شمار رود.
Comments are closed.