احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ چهار شنبه 4 میزان 1397 - ۰۳ میزان ۱۳۹۷
در حالیکه تیم ارگ از ایجاد ایتلاف بزرگ ملی احساس خطر میکند، اما تا هنوز برای جنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری اجازه داده نشده است که در نشستهای مهم دولتی و حکومتی شرکت ورزد. آقای دوستم یکی از سران ایتلاف بزرگ ملی است که خود را منتقد یکهتازیها و خودکامهگیهای ارگ میداند. این ایتلاف که پس از تبعید ناخواستۀ جنرال دوستم به ترکیه با حضور شماری از شخصیتهای تاثیرگذار سیاسی بهوجود آمد، طرحهای را برای اصلاح نظام حکومتی و برگزاری انتخابات شفاف در کشور ارایه کرده است. آقای دوستم بهعنوان هم معاون ریاستجمهوری و هم عضو برجستۀ ایتلاف بزرگ ملی نقش کلیدی در سیاستهای فعلی کشور دارد. تظاهرات هواخواهان او در شمال کشور ارگ را مجبور ساخت که از برگشت دوبارۀ آقای دوستم به کشور، جلوگیری کرده نتواند. استقبال پرشکوه از آقای دوستم در کابل نشان داد که او هنوزهم متحدان نیرومند دارد و هم در میان مردم خود بهعنوان چهرۀ با اعتبار شناخته میشود. هرچند آقای دوستم در چند دور انتخابات ریاستجمهوری دچار اشتباههایی شد و بهجای انتخاب تیم اصلح، در کنار تمامیتخواهان قرار گرفت، ولی حالا دیده میشود، که اینبار تلاش دارد، با دوراندیشی بیشتر در رقابتهای سیاسی افغانستان عمل کند. در اینکه ارگ از تشکیل ایتلاف بزرگ با وجود استقبال سرد از آن، بههراس افتاده جای تردید نیست. برخی تحلیلگران مدعیاند که کناررفتن حنیف اتمر مشاور پیشین شورای امنیت از کنار آقای غنی، بیشتر از آنکه به اختلافهای میان این دو مربوط بوده باشد، به برنامههایی مربوط است که ارگ در دست اجرا دارد. به گفتۀ این تحلیلگران متلاشیساختن ایتلاف بزرگ ملی یکی از مهمترین هدفهای ارگ است که میخواهد بههر وسیلۀ ممکن از کارآیی آن بهویژه در آستانۀ انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری بکاهد. اینگونه برنامهها برای ارگ تازهگی ندارد. در زمان زمامداری حامد کرزی رییسجمهوری پیشین نیز همواره در نزدیکی زمان انتخابات تیم ارگ موفق میشد که رقبای اصلی خود را از هم جدا سازد، تا با تیم منسجم و دارای فکر و ارادۀ قوی روبهرو نباشد. این بار نیز تلاشها به هدف فروپاشی ایتلاف بزرگ ملی آغاز شده و اگر این ایتلاف موفق نشود که با برنامه و آجندای دقیق در صحنۀ سیاسی کشور عمل کند، آیندۀ آن بهتر از ایتلافهای قبلی نخواهد بود. پا فشاری روی برخی خواستههای مقطعی از ایتلاف بزرگ یک جریان کلان ملی نمیسازد. این ایتلاف نشان داد که در مسالۀ انتخابات پارلمانی خوب عمل کرده است ولی این بدون شک کافی نیست. دورنمای کاری ایتلاف هنوز در هالهیی از ابهام قرار دارد و بسیاری از مردم افغانستان نسبت به ادامۀ کار آن به شک و تردید مینگرند. اگر از واقعیت امر چشمپوشی نکنیم باید حق را به مردم افغانستان داد. چرا؟ چون در طول بیشتر از شانزدهسال گذشته سران حزبی و شخصیتهای سیاسی نتوانستند، در مورد حل بنیادی مشکلات کشور به اجماع برسند و حداقل در انتخابات بهگونهیی عمل کنند، که در آن مطالبات مردم در اولویت قرار داشته باشد. بسیاری از افرادیکه فعلا در ایتلاف بزرگ ملی حضور دارند، در گذشته نیز در ایتلافهای مشابه شرکت داشتهاند. اگر این افراد در گذشته دچار تردید و شک نسبت به یکدیگر نمیشدند و در کنارهم باقی میماندند، بدون شک فضای سیاسی کشور امروز چیز دیگری میبود. همین ایتلافهای نافرجام بود که یک تیم خودکامه را همواره در انتخاباتها به کرسی قدرت نشاند. ارگ ریاستجمهوری نیز به شکلی از این پاشنۀ آشیل با خبر است و بههمین دلیل میخواهد که با واردکردن فشار، تطمیع و یا زد و بندهای مقطعی سیاسی آنرا از هم بپاشاند. به نظر میرسد که جنرال دوستم در حال حاضر با گزینۀ فشار روبهرو است. ارگ میخواهد از راه واردکردن فشار بر جنرال دوستم او را در قبضۀ خود بیاورد. گفته میشود که برخی پیشنهادها نیز از آدرس ارگ به جنرال دوستم صورت گرفته که تا بهحال موفقیت چندانی نداشته است، اما نباید فراموش کرد که ارگ در متلاشیکردن رقبای خود از هرگزینهیی میتواند استفاده کند. ارگ سیاست ماکیاولستی را دنبال میکند که برایش هدف توجیهگر وسیله است. بههمین دلیل ایتلاف بزرگ با چالشهای بزرگی نیز روبهرو است. اگر این ایتلاف بهزودی نتواند با طرح برنامه و اصول اساسی خود وارد فضای سیاسی کشور شود، ارگ خود را موفق احساس میکند. نباید گذاشت که اینبار آرمانهای مردم به یاس مبدل شود. فرصت بسیار مهمی در اختیار جناحهای اصلاحطلب قرار گرفته که اگر از برخی خواستهای فرعی و مقطعی خود بگذرند خواهند توانست در انتخابات آینده نقش مهمی را بهعهده بگیرند. حتا در بحث جامعۀ جهانی که همواره تلاش میشود از آن بهعنوان «کله گرگ» در رقابتهای سیاسی از سوی جناح ارگ در برابر حریفهایش استفاده شود، دیگر آن جامعۀ جهانی پنجسال پیش نیست. جامعۀ جهانی و بهویژه امریکا دیگر آن نگاه خاص به یک گروه را نمیخواهد دنبال کند. در ضمن سیاستهای امروز جهان را لابیگریهای سیاسی تعیین میکند. نمیتوان بدون داشتن لابی در درون جامعۀ جهانی انتظار حمایت این کشورها را داشت. ایتلاف بزرگ ملی باید به مسالۀ لابیگری به اندازۀ کافی توجه نشان دهد که بتواند نگاه کشورهای غربی را که حالا نیز به اندازۀ کافی تغییر کرده، در مسالۀ افغانستان دچار تحول سازد.
Comments are closed.