مشکل افغانستان و پاکستان؛ راه حلــی است؟

گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/ سه شنبه 17 میزان 1397 - ۱۶ میزان ۱۳۹۷

بخش دوم و پایانی/

پاکستان در سال‌های نخست منازعه دیورند چیزی بیشتر از انصراف افغانستان در مورد آن‌سوی دیورند و پابندی کابل به تعهدات دولت‌ها و زمام‌داران پیشین افغانستان در مورد معاهده دیورند نمی‌خواست؛ اما در سال‌های بعد و به ویژه پس از نیمۀ دوم دهه هفتاد سده بیستم که ارتش پاکستان به خصوص سازمان استخبارات نظامی آنISI داعیه دیورند را به حالت معکوس در آورد و کابل را از آن‌سوی دیورند مورد تهدید قرارداد و پاکستان متدرجاً به قدرت اتومی دنیا تبدیل شد، سطح مطالبات خود را بالا برد.

mandegar-3
اکنون پاکستان به عنوان کشوری که در تمام عرصه‌های حیات نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از افغانستان برتری دارد و در عقب جنگ و بی ثباتی افغانستان ایستاده است، شش مطلب را در افغانستان بخشی از اهداف و منافع ملی خود تلقی می‌کند و دسترسی به آن را در صدر استراتژی خود قرار داده است:
۱- انصراف افغانستان از منازعه دیورند و شناخت مرز دیورند به عنوان مرز دو کشور
۲- کاهش مناسبات نزدیک کابل با دهلی نو در پرتو آگاهی و نظارت پاکستان
۳- ایجاد خط ترانزیت و دسترسی بلامانع پاکستان به منابع انرژی و بازار آسیای میانه از طریق افغانستان
۴- تضمین دسترسی به منابع مشترک آبی افغانستان
۵- مشارکت بلامانع در برنامه‌های بازسازی و بازار افغانستان
۶- اقتدار دولت دوست در کابل به رهبری و محوریت پشتون‌ها و ایجاد روابط نزدیک و دوستانه میان کابل و اسلام آباد
برخی تحلیلگران دسترسی پاکستان به افغانستان را عمق استراتژیک آن کشور در دشمنی باهند تلقی می‌کنند که تنها شناسایی مرز دیورند به دخالت اسلام آباد نقطه پایان نمی‌گذارد؛ اما با توجه به اینکه هند و پاکستان هر دو صاحب سلاح اتومی و سلاح‌های پیشرفته متعارف هستند که در چنین حالت، موضوعی به‌نام عمق استراتژیک رنگ و اهمیت خود را از دست می‌دهد. در این مورد اسرائیل کشور کوچک فاقد عمق استراتژیک در برابر کشورهای عرب دارای عمق استراتژیک مثال خوبی می‌تواند باشد.

منافع افغانستان در پاکستان
دنیای سیاست، دنیای تعامل و منافع متقابل است. اگر پاکستان اهدافی را به عنوان منافع ملی واهداف استراتژیک خود در افغانستان مدنظر قرار می‌دهد، افغانستان نیز در پاکستان دارای منافع ملی و استراتژیک است.
صرف نظر از اینکه دولت‌ها و زمام‌داران افغانستان دیورند را به عنوان منافع ملی به منازعه با پاکستان تبدیل کردند و هنوز شماری از حلقه‌ها و گروه‌های سیاسی و اجتماعی به سوی این منازعه با دید خاصی نگاه می‌کنند و دسترسی به آن‌سوی دیورند را جزوی از منافع ملی می‌پندارند، افغانستان جدا از دیورند منافع ملی بسیاری در پاکستان دارد. افغانستان بدون دسترسی به آن منافع از ثبات سیاسی، عدالت اجتماعی، پیشرفت اقتصادی، اقتدار نظامی، آرامش و امنیت محروم می‌ماند. این منافع عبارت اند از:
۱- دسترسی آسان و بلامانع افغانستان به راه بحری از طریق بنادر کراچی و گوادر با ایجاد راه آزاد ترانزیت از افغانستان تا آن بنادر.
۲- تخصیص زمین مورد نیاز به افغانستان در بندر کراچی و گوادر غرض ایجاد تسهیلات صادرات و واردات اموال، امتعه و تمام تولیدات زراعتی و صنعتی داخلی و خارجی.
۳- پرهیز از هر گونه دخالت در امور داخلی افغانستان.
۴- جلوگیری از فعالیت خراب‌کارانۀ مخالفان مسلح دولت افغانستان در خاک پاکستان.
۵- تحویل مخالفان مسلح، مجرمین جنایی، قاچاقچیان مواد مخدر و تمام افراد و حلقه‌های مافیایی اتباع کشور افغانستان به دولت افغانستان.
۶- ایجاد خط و یا دهلیز ترانزیت و دسترسی آزاد و بلامانع تاجران افغانستان در صدور و ورود اموال و محصولات زراعتی و صنعتی از طریق پاکستان به کشور هند.
۷- امضای توافقات دو جانبه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی غرض گسترش روابط در تمام این عرصه‌ها با حد اکثر تسهیلات.
ایجاد توازن در منافع متقابل افغانستان و پاکستان
یکی از نکات بسیار مهم در مناسبات افغانستان و پاکستان تغییر از مسیر خصومت به سوی تعامل در جهت منافع مشترک است. اگر نکات و مطالب متذکره برای طرفین به عنوان اهداف حیاتی و منافع استراتژیک مطمح نظر باشد، آیا تقابل افغانستان و پاکستان بر سر این منافع و اهداف به توازن و توافق می‌انجامد؟ این در حالی است که دسترسی پاکستان و افغانستان به این اهداف و یا بیشتر از آن توأم با دشواری و پیچیده‌گی‌های بسیاری خواهد بود. یکی از پیچیده‌گی‌ها در این جهت این است که مطالبات دو طرف به عنوان اهداف اساسی و منافع ملی، زیاده‌خواهی بیش از حد، غیرعملی و غیر قابل پذیرش برای طرف مقابل باشد.
پیچیده‌گی دیگر در حل مشکل میان افغانستان و پاکستان، نقش و دخالت قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌یی و بازی این قدرت‌ها در هر دو کشور بر سر اهداف و منافع خودشان است. بازی که از همان آغاز تا حالا ادامه دارد و به خصوص افغانستان نمی‌تواند مانع این بازی شود و از سوی دیگر نمی‌تواند از این بازی به سود ثبات و توسعه پایدار در عرصه‌های مختلف استفاده کند.
بدون تردید مذاکره میان پاکستان و افغانستان یگانه راه خواهد بود؛ اما وقتی مذاکره یگانه گزینه و تنها راه حل باشد، این راه را پاکستان و افغانستان بارها و سال‌ها طی کرده اند. چرا هر دو طرف در این مسیر مؤفقیتی به دست نیاوردند؟
نکتۀ مهم در پاسخ به این پرسش به عدم شفافیت و صداقت طرفین در مذاکره، نبود اجماع ملی بر سر مناسبات با پاکستان و حل مشکل و بازی کشورهای خارجی اعم از کشورهای منطقه و جهان بر می‌گردد. دولت‌های پاکستان و افغانستان به خصوص در این ۱۸ سال اخیر بارها با هم مذاکره داشتند. رییس‌جمهور کرزی در طول سال‌های حکومت خود بیست بار به پاکستان سفر کرد و بارها میزبان زمام‌داران پاکستانی در کابل بود؛ اما آنان هیچ‎گاه در گفت‌وگوهای خود به دور از کتمان و تظاهر خواست‌های اصلی را با شفافیت مطرح نکردند. در حالی که دسترسی به توازن و تعادل بر سر منافع متقابل بدون مذاکرات شفاف و ارایه تمام آنچه که از سوی هر دو کشور اهداف استراتژیک و منافع ملی تلقی می‌شود به روی میز مذاکره، غیر محتمل است.
منازعۀ دیورند عمده‌ترین نکتۀ خصومت و تقابل میان افغانستان و پاکستان است؛ اما هر دو طرف از مذاکره شفاف بر سر این منازعه پرهیز می‌کنند. پاکستان علی‌رغم آنکه در ظاهر معضل دیورند را یک امر انجام یافته می‌پندارد، ولی تمام عملکرد خصومت‌آمیز اسلام آباد علیه افغانستان ریشه در این معضل دارد. معهذا نقطۀ آغاز و ایجاد توازن در تقابل منافع طرفین از مذاکره برسر منازعه دیورند بر می‌خیزد.
پیش از مذاکره بر سر دیورند و حتا مسایل دیگر با پاکستان، یک گفتمان ملی در افغانستان بر سر این مسایل به خصوص در مورد دیورند ایجاد شود. امتناع دولت‌ها و زمام‌داران افغانستان از شکل دادن این گفتمان ملی به بهانۀ اینکه آنان حق تصمیم در این مورد را ندارند و مردم افغانستان این تصمیم را بگیرند، یک فکر غلط و گریز از مسولیت‌پذیری است.
افغانستان باید بر سر این مسأله و مسایل دیگر با پاکستان به مذاکرات اساسی، شفاف، صادقانه و به تعامل و توافق دست بزند. پا در میانی مجامع بین‌المللی به خصوص ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا، سازمان ملل، کشورهای تأثیرگزار اسلامی، روند مذاکره میان افغانستان و پاکستان را به سوی موفقیت می‌برد. نقش مثبت آنان در این گفت‌وگوها به ایجاد توازن در اهداف و منافع متقابل طرفین می‌انجامد و متضمن توافقات مذاکرات می‌باشد.
هیچ فرصتی بهتر از حالا برای افغانستان در حل منازعه دیورند نیست که دولت آن از حمایت نظامی و مالی ایالات متحده امریکا و دنیای غرب و حتا کشورهای رقیب و مخالف امریکا برخوردار است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.