احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:گفتوگو کننده: ناجیه نوری / دو شنبه 21 عقرب 1397 - ۲۰ عقرب ۱۳۹۷
اشاره:
در این اواخر بحث گفتوگوهای صلح در افغانستان به عنوان یکی از موارد کلیدی داخلی و همچنان سیاست امریکا در افغانستان تبدیل شده است و بااین وضعیت، برخی از قدرتهای منطقه نیز بیتفاوت نمانده و در پی سهمگیری در زمینۀ این گفتوگوها شدهاند که برگزاری نشست مسکو نمونۀ درشت آن است.
گفتوگوهای صلح با طالبان، امریکا را بر آن داشت که نمایندۀ ویژهیی را در این مورد بگمارد؛ زلمی خلیلزاد به عنوان نمایندۀ ویژه امریکا در صلح افغانستان گماشته شد و اما مورد گُم شده در این گفتوگوها دیدگاه مردم، نخبهگان و سیاسیون افغانستان است، گفتوگوهای صلح با طالبان در غیابت آنان انجام میشود.
باید یادآور شد که در راستای شریک ساختن دیدگاه مردم و نخبهگان سیاسی افغانستان، نشستی به ابتکار و حمایت جریان سیاسی آجندای ملی، هفتۀ گذشته در کابل برگزار شد و در آن شماری زیادی از نخبهگان سیاسی و استادان دانشگاه دیدگاه و راهکارهای خود را در زمینۀ گفتوگوهای صلح با طالبان بیان داشتند.
در خصوص گفتوگوهای صلح با طالبان، گماشتن زلمی خلیلزاد به عنوان نمایندۀ ویژه امریکا در صلح افغانستان و مشکل اساسی افغانستان با پاکستان گفتوگویی انجام دادهایم با جاوید کوهستانی آگاه مسایل سیاسی و نظامی که میخوانید.
—————————————–
* تشکر از این که فرصت گذاشتید، به عنوان نخستین پرسش: با آن که دونالد ترامپ در استراتژی خود برای افغانستان بیشتر برطبل جنگ میکوبید، چگونه یکبار گزینۀ صلح برای امریکاییها با اهمیت شد و در ماههای اخیر مورد صلح را محور استراتژی خود ساختند؟
آنچه در گذشته وجود داشت این بود که طالبان بیشتر تحت مدیریت مستقیم پاکستان بودند و امریکا از طریق پاکستان بر رهبران طالبان کنترل داشت، اما با دوام جنگ در افغانستان و گذشت زمان، سایر سازمانها، دولتها و کشورها با طالبان ارتباط پیدا کردند و طالبان نتوانستند با برخی از کشورها ارتباطاتی داشته باشند. بنابراین، دوام جنگ در افغانستان در کنار اینکه برای امریکا از لحاظ هزینه بسیار گران تمام میشود، برای انتخابات آیندۀ امریکا نیز قابل اهمیت است که اگر ترامپ بتواند اقداماتی را به کار ببرد تا مسالۀ افغانستان را در یک حد معین مدیریت کند که بدون پرداخت هزینههای کلان و تحت کنترل داشته باشد، یعنی از طریق گفتوگوها به نتیجه برسند و آنان را شریک ساختارهای سیاسی قدرت افغانستان بسازند تا از جنگ دست بردارند و بپذیرند که چند پایگاه امریکاییها در افغانستان باقی بماند.
مجموعه تلاشهایی که صورت میگیرد به منظور اهداف سیاسی انتخاباتی است که ترامپ و جمهوریخواهان در پیش دارند، اما من فکر نمیکنم که این استراتژی پاسخگو باشد، در کوتاه مدت و آن هم در انتخابات ریاستجمهوری امریکا به نتیجه برسد، چون طالبان روابط چند بُعدی دارند، کشورهای هستند که از طالبان عملاً حمایت نظامی میکنند و کنترل طالبان توسط پاکستان نسبت به گذشته ناچیز و کمرنگ شده و مسالۀ مهمتر اینکه طالبان هم خود را برنده میبینند، زیرا همین اکنون بخشی از جغرافیای کشور را تحت کنترل و شماری از رهبرانشان در افغانستان حضور دارد. براساس همین دلایل من این استراتژی ترامپ در افغانستان در بخش صلح را به دلیل اینکه خود مستقلانه میخواهد وارد میدان شود و کشورهای دیگر را نادیده میگیرد، چندان موفق نمیبینم، این گونه برخورد یک استراتژی ناکام خواهد بود.
اجماع با همسایهگان افغانستان، کشورهایی که در افغانستان منافع دراز مدت و کوتاه مدت دارند، به شمول حکومت باید شریک واقعی گفتوگوهای صلح با طالبان باشند، در غیر آن گفتوگوها به نتیجه نخواهد رسید.
*تلاشهای زلمی خلیلزاد را به عنوان نمایندۀ امریکا در افغانستان در گفتوگوهای صلح چگونه میبینید؟
با توجه به اینکه خلیلزاد یک امریکایی افغانیالاصلی است و نمایندۀ امریکا در افغانستان بوده، در برگزاری لویه جرگۀ قانون اساسی افغانستان و بعضی از مراحل نقش کلیدی داشت و با توجه به این که شناختی در سطح منطقه دارد، اختلاف کلان دیدگاه که خلیلزاد با پاکستان دارد و پاکستان در گذشته با آن مخالفت داشتهاست، با همۀ تلاشهایی که دارد ممکن با نیت خیر وارد میدان شده باشد، پاکستانیها با خلیلزاد سر ناسازگاری دارند و نتیجۀ کارکردهای او را منفی میبینند. بدین لحاظ فکر نمیکنم که تلاشهای خلیلزاد نتیجۀ مثبت و رضایتبخش در پی داشته باشد.
امکان دارد که زمینۀ نشستها و گفتوگوها و مذاکرات رو در رو را برای امریکاییها فراهم کند؛ اما به نتیجهیی که ما خواهان آن هستیم-قطع جنگ، وارد شدن طالبان به ساختار سیاسی قدرت، پذیرفتن قانون اساسی افغانستان-، ناممکن است؛ تحقق این موارد برای خلیلزاد غیر ممکن است، زیرا روسیه و پاکستان از خلیلزاد خوششان نمیآید.
*نشست مسکو برای آوردن صلح در افغانستان چندینبار با بن بست مواجه شد و در نهایت، با عدم حضور هیأت رسمی حکومت افغانستان نشست مسکو برگزار شد، چرا؟
دو نیم ماه پیش زمانی که قرار براین شد تا نشست مسکو برگزار شود، در قدم نخست، امریکا عدم اشتراک خود را اعلام کرد، بعد از آن دولت افغانستان اعلام کرد که در این نشست شرکت نخواهد کرد و بعدها تلاشهایی از سوی وزارت خارجۀ افغانستان صورت گرفت تا بتواند این کنفرانس را به گونۀ مشترک مدیریت کند و دولت افغانستان دراین کنفرانس یک میز داشته باشد، اما طالبان حضور دولت در این نشست را نپذیرفتند و تأکید داشتند، در صورتی در این نشست شرکت میکنند که دولت افغانستان نقش محوری نداشته باشد.
دولت افغانستان در گفتوگوها چه با طالبان و چه با پاکستان، نقش اصلی ندارد، یعنی اگر امریکا بگوید که این کار را انجام بدهید، انجام میدهد و اگر بگوید که انجام ندهید، اطاعت میکند. حکومت فعلی افغانستان حافظ منافع امریکاست و باسایر شرکای منطقه بینش مشترک ندارد، به همین دلیل دولت در این نشست شرکت نکرد و هیأتی از شورای عالی صلح به آن نشست رفت، اما این نشست نشاندهندۀ رابطۀ خوب مسکو با طالبان است. مسکو به عنوان یک بازیگر در سطح منطقه میخواهد خودی نشان دهد؛ اما این حقیقت را نباید فراموش کرد که چنین نشستهایی بدون حضور امریکا موثریتی نخواهد داشت.
*نتیجۀ نشست مسکو را چگونه ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم که نشست مسکو نسبت به سایر نشستها بهتر باشد، طالبان دیدگاه خود را ابراز خواهند کرد و کماکان دیدگاه طالبان نسبت به خروج نیروهای خارجی از افغانستان همچنان پابرجاست و افغانستان را یک کشور اشغال شده میدانند، با دولت افغانستان حاضر به مذاکره نیستند، قتل عام افراد ملکی را به دوش امریکاییها خواهند انداخت و موقف خودشان را تحسین میکنند و توجیه خواهند کرد که با القاعده و سایر گروههای تروریستی هیچ رابطهیی ندارند. در کل، طالبان دیدگاه خود را ابراز خواهند کرد و مورد استقبال کشورهای اشتراک کننده قرار خواهد گرفت.
*کشته شدن سمیعالحق چه تأثیری برگفتوگوهای صلح خواهد داشت. گفته میشود که او در این اواخر با شماری از چهرههای حکومتی نزدیک شده و می خواسته در روند صلح افغانستان کمک کند، واقعاً چنین بوده است؟
باورم این است که دیدگاه سمیعالحق و یا هر رهبر طالب پاکستانی را از دید حکومت نظامی پاکستان بررسی کنیم. تا زمانی که سیاست رسمی حکومت پاکستان نسبت به افغانستان روی مسایل مهم و نکات اساسی بررسی و حل نشود، نظر سمیع الحق یا هر رهبر مذهبی دیگر پاکستان مشکلات افغانستان را حل نخواهد کرد.
سمیعالحق و یا هر رهبر دیگر پاکستان و حتا حکومت ملکی پاکستان زیر نظر حکومت نظامی پاکستان کار میکند. به باور من پیش از این که ما به کنفرانسها برویم و به طالبان مراجعه کنیم، خوب است که در نخست اختلافات و دیدگاههای خود را با حکومت نظامی پاکستان شریک کنیم و بدانیم که پاکستان از ما چه میخواهد و ما از پاکستان چه توقعی داریم، نکات اساسی اختلافات ما کدام است. اگر پاکستان با ما صادق باشد، دیگر نیازی به امریکا نیست؛ اما باید ما اختلافات خود با پاکستان را حل کنیم. مشکل اصلی ما با جانب پاکستان است و پیش از این که به دروازههای دیگر دقالباب کنیم، باید با پاکستان کنار بیایم.
*پاکستان هیچگاه با ما صادق نبودهاست، بنابراین ما چگونه مشکل خود را با این کشور حل کنیم؟
ما باید مشکل خود با پاکستان را شناسایی کنیم و بدانیم که چرا پاکستان با ما صادق نیست، چرا پاکستانیها نسبت به ما بیباور هستند، منافع دراز مدتشان چیست، چرا همواره تلاش میکنند که در افغانستان یک حکومت ضعیف و ناکارا حاکم باشد و از یک حکومت قدرتمند در افغانستان نگران هستند، این سوالات باید حل شود، از جمله مسالۀ دیورند، اگر مسالۀ دیورند کنار گذاشته شود و به پاکستان گفته شود که مسالۀ دیورند حل شده است، مردم و سیاستمداران افغانستان به دیورند توجه خاص ندارند، به آن طرف دیورند بهخاطر پشتونخواهی مداخله نمیکنند، به باور من سایر مورد با پاکستانیها قابل حل است و دراین صورت میشود به یک نتیجۀ خوب رسید، اما زمانی که شما خط مرزی دیورند را نمی پذیرید، چگونه توقع دارید که در کشورتان صلح برقرار شود؟
*می خواهید بگویید که مشکل اصلی ما با پاکستان، خط مرزی دیورند است؟
قطعاً مشکل ما نی، بل مشکل سیاستمداران پشتون ما با پاکستان دیورند است و همیشه از آن به عنوان ابزار تبلیغاتی استفاده میکنند و هیچگاه یک رویکردی عملی هم نداشتهاند، فقط هزینه را در گذشته بیهوده مصرف کردند، اکنون هم به عنوان یک نقطۀ فشار آن را مطرح میکنند.
بیشتر از ۷۰% عامل ادامۀ جنگ در افغانستان و تجاوز پاکستان به خاک افغانستان، عدم به رسمیت شناختن خط مرزی دیورند و دیورندخواهی ما است بنابراین، تا زمانی این مساله حل نشود، دست یافتن به صلح همچنان غیرممکن خواهد بود و پاکستانیها از مداخله در امور افغانستان دستبردار نخواهند شد.
*یعنی اگر رهبران سیاسی پشتون افغانستان و حکومت افغانستان خط دیورند را به رسمیت بشناسند، مشکل ما با پاکستان حل خواهد شد و ما به صلح که آروزی تمامی مردم افغانستان است، خواهیم رسید؟
بدون شک، زیرا مشکل اصلی ما با پاکستان که حامی اصلی تروریسم و طالبان هستند، مسالۀ خط دیورند است. زعمای قبلی ما هیچ اختلافی با پاکستان نداشتند، در آن زمانها قطع آب مطرح نبوده است، همواره مشکل ما با پاکستان مسالۀ خط دیورند بوده است، حامد کرزی هیچگاه این خط را به رسمیت نشناخت، شیرمحمد کریمی، رییس ستاد ارتش پیشین افغانستان گفت که خط دیورند را به رسمیت نمیشناسد. بنابراین، شما چطور انتطار دارید که پاکستان دست از مداخله دست بردارد در صورتی که شما صف آرای برای باز پسگیری دیورند دارید.
*به عنوان آخرین پرسش، پیشنهادتان برای حکومت و جریانهای سیاسی برای نتیجه بخش شدن گفتوگوهای صلح با طالبان چیست؟
برای به نتیجه رسیدن گفتوگوهای صلح باید همۀ همسایهها و اقوام افغانستان و تمامی سطوح مختلف طالبان چه در پشاور، کویته و چمن در این گفتوگوها شریک ساخته شوند، طالبانی که از جنگ خسته و بدون نقش پاکستان میخواهند وارد گفتوگو شوند، شناسایی شوند؛ بسیاری از رهبران طالبان را میشناسم که از جنگ خستهاند، مشکل دارند، فرزندانشان بزرگ شده و میخواهند به افغانستان بیایند و در وطن شان زندهگی کنند؛ اما این زمینه برایشان فراهم نشده است.
تا زمانیکه گفتوگوهای صلح از کنترل دولت خارج نشود و در اختیار مردم افغانستان قرار نگیرد، تمامی اقوام افغانستان در آن مشارکت نداشته باشند، طالبان هم از اقشار مختلف در این گفتوگو شرکت نکنند، نه تنها به نتیجه نخواهیم رسید که حتا جنگ تشدید خواهد یافت.
*جناب کوهستانی تشکر از این که فرصت گذاشتید.
از شما هم تشکر
Comments are closed.