احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یکشنبه 16 جدی 1397 - ۱۵ جدی ۱۳۹۷
گریگوری فیفر، نشریۀ اتلانتیک/
برگردان و اختصار: رحمانی-ماندگار/
در دسامبر ۴۰ سال پیش وقتی که شوروی با فرستادن نیروهایش در افغانستان جهان را شوکه ساخت، تحلیلگران غربی حدس زدند که این بیشتر به یک اشتباه بزرگ میماند تا یک تصمیم آگاهانه برای حمله؛ رهبران شوروی اما آنرا یک عملیات با دقت عنوان کرده و برای جلوگیری از نفوذ امریکا در خلای جیوپولیتیکی ایجاد شده در منطقه، از سرنگونی دولت شکست خورده افغانستان مشتاقانه حمایت کردند. آنها متوجه نبودند که حضور نیروهای آنان در افغانستان در یک سمت تعبیر حمایت از یکی از جناحهای جنگ داخلی و در سمت دیگر تعبیری از اشغال خاک آنها توسط یک ابر قدرت خواهد شد.
با این حال، توهم کریملین در مقایسه با اظهارات عجیب و غریب چهارشنبۀ ترامپ ناچیز است. تعریف ترامپ از جنگ شوروی بیمنطق و دور از واقعیت بود. اظهارات او فقط برای توجیه پالیسی کم دستاورد امریکا در افغانستان بود.
ترامپ پس از جلسۀ کابینهاش در گفتوگوی تلویزیونی گفت: «روسیه، اتحاد جماهیر شوروی بود. افغانستان از آن روسیه ساخت چون آنها در این کشور شکست خوردند».
او افزود: «روسیه بهخاطری در افغانستان بود که تروریستان به روسیه میرفتند. آنها حق داشتند که در افغانستان باشند، مشکل اما این است که این یک جنگ سخت است. به معنای واقعی کلمه آنها شکست خوردند، آنها بهجای شوروی به اسم روسیه خوانده شدند. شما میدانید، بسیاری از جاهایی که شما در مورد آنها میخوانید، بهخاطر افغانستان دیگر جز روسیه نیست».
در حقیقت، تروریزم رابطهیی با تهاجم مسکو نداشت. جنگ با افغانستان بیش از هر چیزی منجر به نا رضایتی رییسجمهور این کشور، حفیظالله امین بود. با وجودی که او رهبری حزب کمونیست را به عهده داشت؛ اما با ترور نورمحمد ترهکی، کریلمین را خشمگین کرد. مسکو ادعای امین مبنی بر اینکه این شورشیان دولت را تهدید میکند، محکوم کرد. با از میان برداشتن او، کریملین معتقد بود که کودتا میتواند این رژیم را از ورطه نجات دهد.
در دسامبر ۱۹۷۹، یک کارمند KGB که به عنوان آشپز در یکی از قصرها بود؛ مامور خوراندن سم به امین بود؛ اما زمانی که او زهر را درون کوکاکولا نوشیدنی دلخواه امین ریخت، حبابهای آن زهری بودن آن را فاش کرد. مسمومیت بار دوم حتماً او را میکشت، اگر داکتران که از برنامۀ KGB با خبر نبودند، او را نجات نمیداد. پس از آن، ارتش سرخ شوروی حمله کرد و بهزودی رییسجمهور کشته شد.
تهاجم کریملین بهزودی تبدیل به یک لشکرکشی پُرمشقت در برابر جنگجویان محلی که از ارتش شوروی، لت و کوب مردم و جیرهبندی آنها به تنگ آمده بودند، تبدیل شد. اینها مغز و قلب شهروندان افغانستان را در جنگ با شوروی ساخت.
با تمام اشتباهات روسیه در برنامهریزی، افغانستان شکست ناپذیر نبود. تا سال ۱۹۸۶ که امریکا مجاهدین را با موشک مجهز کرد، مسکو برنده بود. پوسیدهگی اتحاد جماهیر شوروی بهزودی پس از به قدرت رسیدن میخایل گورباچوف در سال ۱۹۸۵ شروع شده بود؛ اما او وعدۀ برگشت نیروهای شوروی را پیش از حملات موشکی مجاهدین، به مردم داده بود. با وجود همه اینها، نیروهای شوروی چهار سال دیگر نیز باقی ماندند.
اما، اشتباه آشکار در میان دروغهای روز چهارشنبهاش این بود که جنگ در افغانستان باعث فروپاشی شوروی شده است. جنگ در افغانستان یک نقش نمادین داشت و تصویری از یک امپراتوری شکست خورده در مقابل تعداد انگشت شمار در قسمتی از مرز جنوبیاش در داخل و خارج از کشور ایجاد کرد.
دهههای بعد از خروج نیروهای شوروی از افغانستان در فبروری ۱۹۸۹-۳۰ سال پیش-روسها به آهستهگی رو به شکست شدند. زمانی که من دنبال کتابی در مورد جنگ شوروی بودم، دانستم که زمان کافی سپری شده و حالا میتوان از کهنه سربازان چشمدید شان را پرسید. در میان آنها، والری کوریلوف-یک افسر نخبه قطعات خاص که در جنگ ۱۹۷۹ که امین کشته شد؛ حضور داشت-به من گفت که او اصلاً از تسلط طالبان در سالهای ۱۹۹۰ شگفت زده نشده است. او گفت: «چرا باید شهروندان افغانستان به ما ارزش بدهند یا احترام کنند؟ ما در مورد کدام ارزشها اصلاً حرف میزنیم؟ ما کشورشان را اشغال کردیم، غارت کردیم و مردم شان را کشتیم و به سادهگی از آنجا بیرون شدیم».
این باورها پس از ۲۰۰۸ شروع به تغییر کردند، زمانی که ولادیمیر پوتین به مقابلۀ جدیاش در مقابل غرب آغاز کرد و جنگ را از منشور شوروی به تماشا گذاشت و رقابت با ایالات متحده را احیا کرد.
هدف امریکا در افغانستان برخلاف مسکو است و نیاز به تعهد به بازسازی دراز مدت دارد. اگرچه ایالات متحده امریکا و ناتو در سال ۲۰۱۴ به طور رسمی عملیات جنگی را پایان دادند. امریکاییها و متحدانش هنوز حضور دارند؛ از دولت حمایت میکنند، در برابر دولت اسلامی و طالبان میجنگند و نظامیان افغانستان را تمرین میدهند.
نیازهای بسیاری مانده تا برآورده شود؛ اما ترامپ خروج تقریباً نصف از نیروهایش را دستور داد. در میان بسیاری کسانی که از این عملکرد انتقاد کردند، جنرال مک کرستال-منتقد بزرگ باراک اوباما-این تصمیم ترامپ را ناعاقلانه خواند و گفت که او عملاً بزرگترین نقطه قوت خود را میفروشد.
عملکرد ترامپ برای بهدست آوردن مفاد سیاسی کوتاه مدت با برآورده کردن وعدههای انتخاباتیاش، دست روسیه را آزاد خواهد کرد، به طالبان و دولت اسلامی کمک خواهد کرد و مردم افغانستان را در خطر بزرگ قرار خواهد داد و از همه مهمتر امنیت جهانی را با خطر مواجه میسازد.
Comments are closed.