احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





افغـانستان نبـاید صحنۀ جنـگِ نیابتی با ایـران شـود

گزارشگر:رنگین دادفر سپنتا/ سه شنبه 13 قوس 1397 - ۱۲ قوس ۱۳۹۷

در این روزها خبر‌ها و گزارش‌ها در پیوند با مداخلۀ جمهوری اسلامی ایران در امور افغانستان پخش و اشاعه می‌یابند. این ادعاها زمانی بیشتر قوت گرفت که برایان هوک نمایندۀ ویژۀ ایالات متحده با به نمایش گذاشتنِ انواع سلاح‌ها گفت: ایران از سال ۲۰۰۷ بدین‌سو به طالبان سلاح می‌دهد. پخش این خبر‌ها و موج‌سواری برخی از رسانه‌های کشور و هیجان‌های کارشناسان سیاسی، آبستنِ خطر‌هایی‌اند که باید با حساسیت با آن برخورد کرد. اما ماجـرا از چه قرار بوده است؟

mandegar۱٫ هجوم اتحاد شوروی، مهاجرت میلیون‌ها افغان به خارج، دوران جهاد و پسان‌ها جنگ ضد اشغال پاکستان، دست قدرت‌های جهان و کشورهای همسایه را بیش از پیش در کشور ما باز کرد.
۲٫ عمدتاً پاکستان به عنوان مجری سیاست‌های کشورهای غربی و با درنظرداشت منافع هژمونیکِ خود به عنوان مجری اصلی سیاست‌های این کشورها در پیکار با کمونیسم تبارز کرد.
۳٫ جمهوری اسلامی ایران نیز با خلایی که به‌وجود آمده بود، از نیرو‌های مجاهد افغان به شیوۀ خودش حمایت کرد و از این طریق دارای نفوذ بیشتری در کشور ما شد.
۴٫ پس از شکست کمونیسم و فروپاشی اتحاد شوروی، کشورهای غربی و در رأس آن ایالات متحدۀ امریکا، افغانستان را عملاً به پاکستان سپردند و این کشور در پی آن شد تا نظام سیاسی افغانستان را در راستای منافع سلطه‌جویانۀ خود و با تکیه بر ستون پنجمی که در دوران جهاد به وجود آورده بود، سازمان‌دهی کند. ستون پنجمِ پاکستان تا مرز انحلال افغانستان و ادغام آن در جمهوری اسلامی پاکستان به گونۀ یک کنفدراسیون اسلامی موضع‌گیری کرد.
۵٫ پس از ظهور طالبان مردم افغانستان در میانه‌های دهۀ نود قرن بیستم، مقاومت در برابر تجاوز پاکستان را زیر رهبری شهید احمد‌شاه مسعود سازمان‌دهی کردند. این مقاومت موجب شد که افغانستان به پشت جبهۀ استراتژیک و به یک ایالت پاکستان تقلیل نیابد.
۶٫ نیرو‌های افراطی‌یی‌ که از کشورهای عربی و کشورهای دیگر به منظور پیشبرد جهاد به افغانستان آورده شده بودند، پس از شکست اتحاد شوروی سابق جهت‌گیری‌های متفاوتی را دنبال کردند. ظهور شبکۀ ‌تروریستی بین‌المللی القاعده، یکی از پسامد‌های این تحول بود که بعدها افغانستان به یکی از مرکزهای فعالیت آن تبدیل شد. این شبکه که در پناه حمایت پاکستان و رژیم دست‌نشاندۀ آن در افغانستان قرار داشت، به شهر‌های نیویورک و واشنگتن در یازدهم سپتمبر ۲۰۱۱ حمله کرد و تعداد زیادی از انسان‌های بی‌گناه را قتل‌عام کرد.
۷٫ کشورهای منطقه و جهان به درجه‌های ناهمسان به یکی از طرف‌های جنگ در افغانستان خوش‌بینی نشان دادند. عربستان سعودی و امارات ‌متحدۀ عربی از پاکستان و نیروهای زیر حمایتِ آن‌ها طالبان پشتیبانی کردند و ایران، هند و فدراسیون روسیه از مقاومت ضد طالبانی.
۸٫ به دنبال حادثۀ یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ ایالات متحدۀ امریکا پس از اینکه رژیم طالبان تقاضای این کشور را مبنی بر تسلیمی رهبر القاعده، اسامه بن‌لادن، به امریکا رد کرد، به افغانستان حمله کرد. رژیم طالبان سرنگون شد و در افغانستان ادارۀ موقت و پسان‌ها جمهوری اسلامی افغانستان تأسیس گردید. مداخلۀ ایالات متحده در افغانستان در تصویب شورای امنیت سازمان ملل،‌ حمایت بین‌المللی یافت. بعد‌ها لویه‌جرگۀ اضطراری افغانستان نیز این حضور را تأیید کرد. کشورهای روسیه، چین و ایران نیز به‌رغم اختلاف‌های‌شان با ایالات متحدۀ امریکا، از مأموریت این کشور در افغانستان حمایت و با حکومت افغانستان همکاری کردند. ایالات متحده در امر باز‌سازی و ایجاد نهاد‌های دولتی به افغانستان کمک کرد اما سیاست مبارزه با تروریسمِ این کشور عملاً شکست خورد.
مواردی که در بالا یاد شد، فشرده‌یی اند از روزشمارِ برخی از حوادثی که بر ما گذشتند. حکومت افغانستان از سال ۲۰۰۶ به بعد تلاش کرد با استفاده از یک سیاست کثیرالمحور، روابط دوستانۀ خود را با کشورهایی که با هم روابط مبتنی بر رقابت داشتند، تا جایی که ممکن بود با حفظ تعادل بر بنیاد دوستی و همکاری ادامه دهد. فشار‌های کشورهای بزرگ بین سال‌های ۲۰۰۲ تا سال‌های ۲۰۱۴ به منظور ترغیب افغانستان برای اتخاذ موضع علیه کشورهای همسایه و منطقه در موضع حکومت افغانستان در برابر این کشورها موثر واقع نشد. افغانستان به‌رغم فشارهای ایالات متحده در مسایلی مانند دوسیۀ اتمی ایران، مسایل حقوق بشر، قضایای ترکستان شرقی، تایوان، تبت، کریمیه و مانند این‌ها علیه همسایه‌هایش و کشورهای منطقه موضع نگرفت. تلاش حکومتی که من هم یکی از مجریان سیاست خارجی آن بودم، آگاهانه بر این امر استوار بود که افغانستان را از تنش‌هایِ قدرت‌های جهانی با همسایه‌گانش بیرون نگه‌ دارد.
این سیاستِ متوازن اما در دوران حکومت وحدت ملی آسیب دید. افغانستان در تنش‌های میان عربستان و ایران به سود عربستان به گونۀ غیرواقع‌بینانه موضع گرفت. افغانستان در موضوع سوریه نیز در راستای تقاضا‌های ایالات متحده به اتخاذ موضع پرداخت. در شرایطی که طرف‌های جنگ سوریه به بسیج جنگ‌جویان افغان‌تبار به سود همدیگر می‌پرداختند، برخی از رسانه‌های کشورِ ما به پشتیبانی نهادهای امنیتی رسمیِ ما تنها به محکومیتِ ایران پرداختند. درحالی‌که عربستان و کشورهای دیگر نیز به اجیر کردنِ افغان‌ها و استفاده از آن‌ها در جنگ سوریه می‌پرداختند و در واقعیت، جوانانِ افغانستان در هر‌ دو طرف قربانی می‌شدند. این برخورد گزینشی در رابطه با قربانی شدن افغان‌ها در جنگ‌های ویرانگرِ نیابتی کشورهای دیگر، باعث آسیب ‌دیدنِ روابط ما با کشور همسایۀ ما ایران شد و به نجات جان شهروندان افغانستان نیز کمک نکرد.
تبلیغ‌های عمدی و سنجیده شده دربارۀ حضور داعش در افغانستان، موجب نگرانی کشورهای همسایه و فدراسیون روسیه شدند. واقعیت این بود که داعش در افغانستان به گواهی اسناد و شواهد با داعش عربی آسیای غربی (خاورمیانه) کاملاً متفاوت بود. کشورهای گوناگون گرفتار این تشویش شدند که گویا عربستان، ایالات متحده و بریتانیا از داعش در افغانستان علیه امنیت و ثباتِ این کشورها استفاده می‌کند. اوج و شیوع رقابت‌ها در اوکراین و پیروزی ایران و روسیه در سوریه و عقب‌نشینی کشورهای غربی از این منطقه و شکست حامیان غربی-عربی افراطیت دینی در سوریه به این گمانه‌زنی‌ها دامن زد که جنگ رقابتی قدرت‌های درگیر در خاورمیانه، تحت شرایط دیگری در افغانستان ادامه خواهد یافت. این امر باعث شد که کشورهای ایران و روسیه در پی پیدا کردن متحد هم در منطقه و هم در داخل افغانستان بشوند و شاید این حرکت واکنشی، فرصت خوبی بود برای این کشورها تا بیشتر از یک عکس‌العمل به سوی یک سیاستِ هجومی در افغانستان روی بیاورند. نزدیکی رابطۀ روسیه با پاکستان و تماس‌های پی‌هم با طالبان در همین راستا قابل شناخت می‌باشند. ایران هم با طالبان تماس‌ها و همکاری‌هایش را افزایش داد. به هر پیمانه که شکست مبارزه با تروریسم ایالات متحده آشکار می‌شد و از سوی دیگر حکومت افغانستان نیز از سیاستِ متعادل و ناجانب‌دارانه دور می‌شد، به همان پیمانه نیز کشور‌های ایران و روسیه به طالبان روی خوش نشان می‌دادند. کنفرانس مسکو و موضع جانب‌دارانۀ روسیه در این کنفرانس نمایش آشکار چنین رابطه‌یی بود.
در روز‌های اخیر و به‌ویژه پس از حملۀ طالبان به مالستان و جاغوری، برخی‌ها تلاش کردند که جایگاه قربانی و جنایتکار را تغییر بدهند. صدا‌های مداخلۀ ایران و حضور «لشکر فاطمیون» در افغانستان و دخالت آن‌ها در این جنگ‌ها بلند شد. برخی از کارشناسان و رسانه‌ها نیز به این ادعا‌ها دامن زدند. در فضای ایران‌هراسی، شیعه و فارسی‌ستیزی موجود در کشورِ ما کمتر صدایی برای گفتن حقیقت بلند شد. آقای هوک نمایندۀ ویژۀ ایالات‌ متحده برای ایران نیز طی بیانیه‌یی به مداخله‌های ایران در افغانستان و یمن پرداخت. رسانه‌های افغانستان نیز به این ادعا پوشش خبری گسترده دادند. سوگ‌مندانه که نهادهای مسؤول افغانستان از وزارت خارجه، دفاع تا داخله و امنیت ملی هیچ‌کدام رسماً به اعلام موضع روشن در برابر این ادعا‌ها نپرداختند.
آقای هوک ادعا کرد که ایران از سال ۲۰۰۷ تا به امروز به طالبانِ افغانستان کمک تسلیحاتی می‌کند. از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ من وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی کشورمان بودم و تا حدود زیادی به‌خصوص در دوران تصدی مشاوریت امنیت ملی، ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴، به گزارش‌های امنیتی دسترسی داشتم. در این سال‌ها گزارش‌های مستند دربارۀ مداخله‌های پاکستان و تسلیح طالبان توسط این کشور را در اختیار داشتم؛ اما حتا یک مورد را به یاد ندارم که ایران بین سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۴ به طالبان کمک تسلیحاتی کرده باشد و یا تشکیلی به نام «شورای مشهد» وجود داشته باشد. بدین سان، ادعای هوک در پیوند با کمک تسلیحاتی ایران به طالبان دست‌کم بین سال‌های یاد شده، با اطلاعات مقام‌های امنیتی افغانستان هماهنگ نیست. در سال‌های پس از آن نیز نهاد‌های افغانستان در ارایۀ ثبوت و سند مشکل داشته‌اند و یا من در این رابطه اسناد موثق را ندیده‌ام.
تنها یک بار در سال‌هایی که من مشاور امنیت ملی بودم، نمایندۀ ملکی ناتو در کابل که شهروند بریتانیا بود، روزی چند عکس از صندوق‌های پُر از راکت را به من نشان داد و گفت که این سلاح‌ها را نیرو‌های بریتانیایی از هلمند به‌دست آورده‎اند. این راکت‌ها را ایرانی‌ها به طالبان داده‌اند… در برابر پرسش‌های من در این رابطه که آیا منابع افغانستان، امنیت ‌ملی کشور ما، وزارت‌های مربوطه و یا والی افغانستان در هلمند در جریان این قضیه قرار دارند، سفیر پاسخ منفی داد. هدف سفیر این بود که با تکیه به این چند عکس جلسۀ شورای امنیت سازمان ملل ‌متحد فرا خوانده شود و ایران به دلیل نقض قطعنامه‌های این شورا در رابطه با عدم پشتیبانی از تروریسم، محکوم شود… من که می‌دانستم این ادعا واقعیت ندارد، به سفیر گفتم: آقای سفیر ما را به این مسایل نکشانید… اگر شما این موضوع را علنی کنید، ما حتماً تکذیب خواهیم کرد… بدین‌گونه آن معضل مطرح نشد.
همان‌گونه که من در یک مقاله، زمانی که حکومت وحدت ملی افغانستان به سود عربستان و علیه ایران در منازعۀ یمن موضع‌گیری کرد، هشدار داده بودم، یک بار دیگر تأکید می‌کنم که هرگز به سود ما نیست تا به جنگ‌های نیابتی بین قدرت‌های منطقه‌یی و جهانی کشیده شویم. ما در این روزها تلاش می‌کنیم تا به یک صلح با عزت، پایدار، با حفظ دست‌آوردهای سالیان پسین با طالبان دست یابیم، و ایالات متحده مجری چنین امری است. در نهایت امر، این بدین معناست که می‌خواهیم تخاصمات و تنازعات را با پاکستان کاهش دهیم و به نوعی ثبات و صلح پایدار دست یابیم. پایان و یا کاهش منازعه و تنش با پاکستان نباید موجب شود که کشور ما دوباره به صحنۀ کشتار و ویرانی میان قدرت‌های بزرگ جهانی و منطقه‌یی تبدیل شود.
ایران می‌پذیرد که با طالبان رابطه دارد و افغانستان حق دارد از کشور همسایه‌اش بخواهد که رابطه با طالبان به سود امنیت و ثبات افغانستان و منطقۀ ما نیست و هر ‌نوع استفاده از تروریسم موجب زیان‌ها و ویرانی‌های بی‌شمار خواهد شد و هیچ کشوری در فرجام از آن سود نخواهد برد. اما ادعای نمایندۀ خاص ایالات متحده برای ایران مرا به یاد ادعای کالینگ‌پاول وزیر‌ امور خارجۀ وقت این کشور، در باره زرادخانههای اتمی عراق در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد می‌اندازد. ادعای وحشت‌باری که بهانۀ حملۀ ایالات متحده به عراق و افروختن آتشِ یکی از جنگ‌های تجاوزکارانه و ویرانگر دیگر در آسیای غربی شد؛ جنگی که در نتیجۀ آن بافت اجتماعی و ثبات نسبی عراق درهم شکست و از پیامدهای آن تا کنون خاورمیانۀ عربی رنج می‌برد.
میان افغانستان و ایران در مسایلی مانند آب، مهاجرین، مواد‌ مخدر و مسایلی مانند آن تفاوت‌هایی وجود دارد اما ما باید با همسایه‌های خود در صلح، همکاری، حسن‌همجواری و احترام متقابل به حق حاکمیت همدیگر زنده‌گی کنیم. هر‌ کشوری که با کشور دیگر در پی تسویه‌حساب است و حتماً می‌خواهد این کار را از طریق جنگ و تجاوز انجام دهد و به صلح جهانی و پیمان‌های بین‌المللی آسیب برساند، باید مورد حمایتِ ما قرار نگیرد. ما باید از موضع صلح‌طلبانه و همزیستی مسالمت‌آمیز و داشتن یک سیاست خارجی مستقلِ معطوف به صلح و مبتنی بر اصول برادری و برابری با همسایه‌های خود رفتار کنیم. افغانستان نباید به پایگاه تجاوز و تخریب کشورها علیه همدیگرشان تبدیل شود.
در گام نخست باید میهن‌دوستانِ افغانستان تلاش کنند تا کشور ما به صحنۀ‌ رقابت و جنگ خونین و تلاش‌های خراب‌کارانه تبدیل نشود؛ ما باید به همسایه‌های‌مان نشان بدهیم که واقعاً خواهان زنده‌گی در صلح، همکاری و برادری و برابری می‌باشیم. ما نه می‌توانیم و نه هم به سود ماست که با پاکستان و یا ایران رابطه‌یی پُر از تنش داشته باشیم؛ به‌خصوص ایران که در سالیان اخیر در مبارزۀ مردمِ ما با تروریسم در کنارشان بوده است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.