گزارشگر:بیگزاد/ یک شنبه 2 جدی 1397 - ۰۱ جدی ۱۳۹۷
افغانستان پس از سرنگونی طالبان و ادارۀ انتقالی و موقت، تاکنون سه بار انتخابات ریاستجمهوری را تجریه کرده است. چهارمین انتخاباتِ ریاستجمهوری افغانستانِ پساطالبان قرار است به تاریخ ۳۱ حمل سال ۱۳۹۸ تجربه شود. پس از سرنگونی حکومت طالبان، انتظارهای جدید و چشماندازهای بهتری برای آیندۀ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور در نظر گرفته شد.
جامعۀ جهانی با سرکردهگی امریکا، میلیونها دالر روی ساختارها و بنیادهای اجتماعی-اقتصادی افغانستان هزینه و سرمایهگذاری کردند. جامعۀ جهانی، کشورهای قدرتمند اقتصادی و مایل به همکاری با افغانستان، هزینههای هنگفتی برای پاگرفتن بنیاد دولت و ارزشهای دموکراسی در کشور کردند.
انتخابات، به عنوان معیار مشروعیت سیاسی پس از کنفرانس بُن برای افغانستان مطرح شد. پس از کنفرانس بُن برای سیاستمداران و تنظیمهای جهادی حالی شد که اگر میخواهند زعامت سیاسی افغانستان را به دست بگیرند، راهی جزِ برگزاری انتخابات و اشتراک در میدان رقابت انتخاباتی ندارند.
در کنفرانس بُن از چهرههای سیاسی و دولتداری آن زمان خواسته شد تا مشروعیت سیاسی شان را از مردم به دست بیاورند و این مهم تنها با برگزاری انتخابات و طرح و برنامه برای آیندۀ سیاسی-اجتماعی مردم ممکن نیست. پس از ادارۀ انتقالی و ادارۀ موقت، سرانجام افغانستان نخستین انتخابات ریاستجمهوری خود را به تاریخ نهم اکتبر سال ۲۰۰۴ برگزار کرد. دومین انتخاباتِ افغانستان در ماه اسد سال ۱۳۸۸ و سومین دور انتخابات هم در جوزای ۱۳۹۳ برگزار شد.
به تاریخ پیوستنِ حکومت طالبان و ایجاد نظام جدی با ارزشهای دموکراسی و مردمسالاری، روزنۀ امیدی برای شهروندان افغانستان گشوده شد. مردم انتظار داشتند حکومت و دولت در کشور توسعه یابد و این کار توسعۀ اجتماعی را در زندهگی آنان تسریع و گسترش بخشید.
شهروندان افغانستان انتظار داشتند برنامههای عملی برای توسعۀ سیاسی-اجتماعی و بهتر شدن زندهگی شان به لحاظ اقتصاد از سوی سیاستمداران طرح و با عملیاتی ساختن آن، تغییرات چشمگیری به میان آید. نسل خسته از جنگِ افغانستان توقع داشتند جنگ پایان یابد و امنیت تأمین شود و آنان بتوانند آرام زندهگی کنند و فرزندان شان را به مکتب و دانشگاه بفرستند.
در سه دور انتخاباتِ گذشته، چهرههای زیادی در میدان انتخابات ریاستجمهوری بختآزمایی کردند. از فرماندهان جهادی گرفته تا تکنوکراتهای برگشته از غرب و اروپا و تا چهرههای چپِ بازمانده از حزب دموکراتیک خلق افغانستان؛ اما چیزی که در این مدت از سوی چهرههای سیاسی و متمایل به کرسی ریاستجمهوری به آن پرداخته نشده است، برنامه و طرح عملی و همهشمول برای افغانستان پس از رسیدن به کرسی ریاستجمهوری بوده است.
نامزدان انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان همیشه واکنشی و شعاری و به اصطلاح با «زیرپوش تنگ» به میدان وارد شده اند. این چهرهها در حالی که همیشه از طرح و برنامه دم زده اند، اما در صحنۀ عمل، کرسی ریاستجمهوری و رقابت سیاسی را به ابتذال کشانده و تا سطح دامن زدن به حساسیتهای قومی تنزیل داده اند.
انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۳ نمونۀ بارزِ این مدعا است. رقیبان سیاسی انتخاباتِ ۱۳۹۳، حین کارزارهای انتخاباتی شان به آدرس یکدیگر دشنام فرستادن و حمایتهای قومی شان را به رُخ یکدیگر کشاندند. طرفهای رقیب به مردم از «انکشاف متوازن»، تبدیل افغانستان به «چهارراه ترانزیت منطقه»، «تأمین امنیت» و… مژده دادند، اما وقتی حکومت وحدت ملی از دل این انتخابات بیرون آمد، انکشاف متوازن به «سهمیهبندی کانکور» و چهارراه ترانزیت به سقوط حاکمیت این چهارراه به قلمرو طالبان مبدل گشت.
گذشته از اینها، اما چهرهها و جریانهایی نیز در ۱۷ سال گذشته در عرصۀ سیاسی افغانستان حضور داشته اند که موجودیت شان مایۀ دلگرمی و امیدواری به آیندۀ سیاسی کشور بوده است. از این میان، تیم وفاق ملی همیشه بدون چشمداشت به کرسیهای بلند دولتی، برای افغانستان طرح ریخت و برنامه پیشکش کرد. این تیم به گونۀ واقعی کلمۀ نقش اپوزیسیون را در این مدت بازی کرد. اپوزیسیون در سایر دنیا به گونۀ رسمی اعلام موجودیت میکند، خلاهای حاکمیت و دولت را شناسایی و طرح بدیل ارایه میکنند، بدون اینکه کوچکترین نقش مخرب در مقابل نظام و حاکمیت داشته باشد.
تیمِ وفاق ملی با یک مجموعۀ علمی، نخبهگان سیاسی و دانشگاهی در مدت ۱۷ سال گذشته به ولایتهای مختلف افغانستان سفر کرده، با مردم و جریانهای سیاسی و مدنیِ حاشیههای پایتخت دیدار کرده، فکر و برنامۀ آنها را خواند و در نهایت، برایند این دیدارها و گفتوگوها را تبدیل به «طرحِ وفاق ملی» کرده است. «طرح وفاق ملی» یک بستۀ کامل و همهشمولی است که برای بیرون کردن افغانستان از بحرانهای امنیتی، اجتماعی و اقتصادی از بتنِ بیش از ۱۰ سال گفتوگو و مذاکره با اقشار مختلفِ جامعه تدوین و بیرون داده شده است.
اکنون که رهبری این تیم با تکیه بر پشتوانۀ این طرحِ همهشمول، وارد کارزار انتخابات ریاستجمهوری شده است باید از آن حمایت شود. این تیم با «طرح وفاق ملی» در واقع تابوشکنی کرده است. وارد شدن در کارزارهای انتخاباتی برای سیاستمدارنِ ۱۷ سالۀ افغانستان، تابو بوده است. سنتشکنی و وارد شدن با طرح و برنامه در انتخابات ریاستجمهوری، کاریست کارستان، ستودنی و قابل ستایش و حمایت. دولتِ پیشبینی شده در طرح وفاق ملی، دولتی است که مردم را در محور مشترکات شان بسیج کرده و ارزشهای شان را با یکدیگر وفق بدهد. دولت وفاق ملی، باورمند به حاکمیت و دولتی است که به قولِ قهرمان ملی افغانستان: «بتواند هم با خود زندهگی کند و هم با دنیا».
Comments are closed.