احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 9 جدی 1397 - ۰۹ جدی ۱۳۹۷
مارک کمبل در کتاب جیبی «دانستنیهای اساسی در مورد آگاتا کریستی» (Pocket Essential Agatha Christie)، حقیقتهای جالبی در مورد پُرفروشترین نویسندۀ داستانهای رمزآلود گردآوری کرده است.
مارک کمبل از زمانی که کوچک بود، مجذوب آگاتا کریستی بود؛ کتابهایی با جلدهای رنگ و رو رفته در کتابفروشیِ محل بود که اولینبار توجه او را به خود جلب کرد. زمانی که موفق به خواندن کتابهای کریستی شد (او با داستان «قتل در قطار سریعالسیر شرق» (۱۹۳۴) شروع کرد) شگفتزده و کمی هم به دلیل فقدان جمجمههای خونین در داستانها نااُمید شده بود. چیزی که در عوضِ آن پیدا کرد، رمز و رازهای فریبندهیی بود که با شخصیتهای مسحورکننده و غنی و قتلها و راهحلهایِ کاملاً عجیب و غریب آمیخته بودند.
زمانی که سالها بعد کتاب «دانستنیهای ضروری» را نوشت، همدمی دوباره با ملکۀ جنایت برایش بسیار لذتبخش بود. کتاب کمبل حاوی تمام آن چیزهایی است که میخواهید دربارۀ این جنایینویسِ محبوب بدانید. در اینجا فقط چند نمونه از این حقایقِ ریز و درشت را آوردهایم تا علاقۀ شما به خواندن کتاب برانگیخته شود.
آیا آگاتا کریستی را بیگانهگان ربوده بودند؟
بعید است؟ شاید. کافی است بگوییم که در روز ۳ دسمبر ۱۹۲۶، آرچی همسر کریستی به او اعتراف کرد که با یکی از آشنایانِ مشترکشان رابطۀ عاشقانه دارد. و بعد غیبش زد تا آخر هفته را با او بگذراند. کریستی که به تازهگی مادرش را از دست داده و آشفته بود، بیش از پیش آزرده شد. آن روز عصر او ناپدید شد، درحالیکه موترِ خود را نزدیک دریاچۀ سایلنت پول در ساری رها کرده بود. پولیسِ چهار شهرستان برای جستوجوی او فراخوانده شدند و دیلینیوز ۱۰۰ پوند (۵۵۰۰ پوند یل حدود ۷۷۰۰ دالر کنونی) برای هر خبر پاداش تعیین کرد.
یازده روز بعد، ایوینینگ استندرد فاش کرد که او در هوتل هایدرو واقع در شهر هروگیت ساکن بوده، آنهم با نام مستعار ترزا نیل (عجیب اینکه نام معشوقۀ آرچی نانسی نیل بود). پزشکان مشکل او را فراموشی تشخیص دادند و او هرگز در مورد آن «۱۱ روز ناپدیدی» صحبت نکرد. منتقدان معتقد بودند این کار یک ترفند تبلیغاتی بوده، اما تفکر کنونی این است که وی اختلالِ روانییی را تجربه کرده که به «گریز گسسته» معروف است و به دلیل اضطرابِ شدید و ناگهانی بروز پیدا میکند.
محبوبیتی بیشتر از جمعیتِ چین و امریکا
بر اساس کتاب رکوردهای جهانی گینس، محبوبیتِ آگاتا کریستی فقط از کتاب آسمانی «انجیل» و «بارد» کمتر است. او بدون شک پُرفروشترین رماننویسِ تمام دوران است. یونسکو در سال ۱۹۵۹ در گزارشی اعلام کرد که کتابهای او به ۱۰۳ زبان ترجمه شدهاند و تا آن زمان بیش از دو بیلیون نسخه، یعنی بیشتر از تمام جمعیت چین و امریکا روی هم، فروش داشتهاند.
او مخترع دستگاه کتابخوان است
آیا عالی نمیشد اگر این اتفاق میافتاد؟… متأسفانه ما تنها میتوانیم بگوییم که او یکی از بهترین دلیلها برای داشتن کتابخوان است. کُل آثارِ او شامل ۷۲ رمان و مجموعههای بیشماری از داستانهای کوتاه، همینطور شعر، خاطرات، داستانهای کودکانه و نمایشنامه است. در سال ۲۰۰۹، هارپر کالینز تمام داستانهای دوشیزه مارپلِ او را در یک جلد منتشر کرد: این کتاب ۴۰۳۲ صفحه، بیشتر از ۸ کیلوگرم وزن و ۱۰۰۰ پوند (حدود ۱۵۰۰ دالر امریکا) قیمت داشت. قطورترین کتاب دنیا، بر اساس کتاب رکوردهای گینس، خوشبختانه با دستگیرۀ قابل حمل ساخته شد.
پدیدۀ تله موش
ممکن است مبالغه باشد، اما «تله موش» کمتر از یک «پدیده» نیست. این نمایشنامه حدود ۶۵ سال پیش، در ۶ اکتبر ۱۹۵۲، ۸ ماه قبل از تاجگذاری الیزابت دوم در لندن و در تیاتر امبسدرز افتتاح شد، سپس در سال ۱۹۷۴ به تیاتر سینت مارتین منتقل شد و تا امروز در همین تیاتر اجرا میشود. تا روز انتشار این مطلب (۱۵ سپتمبر ۲۰۱۵)، این نمایشنامه ۲۶۱۹۰ بار اجرا شده است.
وبسایتهای تیاتر، زیرکانه ترجیح میدهند آن را «نمایشنامۀ بزرگ از تاریخ تیاتر» توصیف کنند تا نمایشنامۀ بزرگ تیاتر، از اینرو طول عمر آن توقفناپذیر به نظر میرسد. کریستی آن را بر اساس داستان کوتاه «سه موش کور» (که خود نسخهیی از نمایش رادیویی او در سال ۱۹۴۷ بود) نوشت و با نگاهی به هملت شکسپیر، آن را «نمایش در نمایش» نامید. اما شباهتها بایست به همانجا ختم میشد. در سال ۱۹۵۴، سه نمایش از او در وست اِند روی صحنهها بود: «تله موش»، «شاهدی برای تعقیب» و «تار عنکبوت».
او راز مرگِ هرکول پوآرو را بیش از ۳۰ سال مخفی کرد
کریستی «پرده: آخرین پروندۀ هرکول پوآرو» را در اوایل سالهای ۱۹۴۰ (تاریخ دقیق آن مشخص نیست) نوشت و آن را در یک صندوق بانکی که بهشدت در برابر بمباران نازیها مراقبت میشد، پنهان کرد. او که قصد داشت این داستان را پس از مرگش منتشر کند، در سال ۱۹۷۵، زمانی که برایش روشن شد که بسیار پیرتر از آن است که بتواند برای کریسمس کتاب جدیدی بنویسد، متقاعد شد آن را چاپ کند.
در این کتاب، پوآرویِ ویلچرنشین به گونهیی کاملاً متفاوت از پوآرویی که میشناسیم رفتار میکند. نیویورک تایمز در اقدامی محبتآمیز، آگهی مرگِ او را در صفحۀ نخستِ خود چاپ کرد، و این اولینباری بود که یک شخصیتِ خیالی چنین گرامی داشته میشد.
او رمانهای عاشقانۀ موفقی نیز نوشته است
کریستی برای ساکت کردنِ آن دسته از منتقدینی که شکایت میکردند که او فقط «جدولهای معمایی شکوهمند» نوشته است، شش رمان عاشقانۀ بهشدت مجذوبکننده نوشت، البته با نام مستعار «مری وستمکات». یکی از آنها با نام «پرترۀ ناتمام» (۱۹۳۴) داستانی بهشدت شخصی دربارۀ زن رماننویسی بود که بعد از جدایی از همسرش اقدام به خودکشی میکند.
بسیاری این داستان را بازگویی شکستِ خود او در ازدواج و «ناپدیدی» بعد از آن، البته با کمی تغییر، قلمداد کردند. او همچنین داستانهای کودکانه، شعر و خاطراتی از تجربههای باستانشناسانهاش در عراق نوشته است.
پوآرو؛ معروفترین صادرات بلژیک
البته جدا از تن تن، رنه مارگریت، آدری هپبورن و راهبۀ آوازهخوان.
«مرگ راجر اکروید»، بهترین رمان پولیسی که تا کنون نوشته شده است
بدون اینکه بخواهیم رازی را فاش کنیم، این کتاب از آن نوع رمانها است که ام. نایت شامالان تنها میتواند رؤیای آن را داشته باشد. یک معمای قتلِ طرحریزی شده با مهارت و گروهی از مظنونین احتمالی، که هرکول پوآرو از «سلولهای کوچک خاکستری»اش تا آخرین حد توانشان کار میکشد. راهحل معما چیست؟ خوب، آدم فقط یک بار در زندهگیاش میتواند از پسِ چنین ترفندی برآید و کریستی، خدا روحِ او را بیامرزد، این کار را کرد.
مد و مه/ چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۷
Comments are closed.