تولدِ «گهواره» در حمام عمومی گفت‌وگوی ماندگار با ذبیح‌ مهـدی، بنیان‌گذارِ سایت گهواره

گزارشگر:بخش نخست/چهارشنبه 12 جدی 1397 - ۱۲ جدی ۱۳۹۷

9

۱٫ آقای مهدی، وقتی به سایت گهواره می‌رویم، در بالای صفحه می‌خوانیم که «گهواره، بستری برای پرورش فکری کودکان». از دید شما این یعنی چه؟ گهواره دنبال چیست؟ می خواهیم از مشخصات گهواره به ما بگویید.
همان‌طور که می‌دانیم، در فرهنگِ ما، از وسیله‌یی به نام گهواره به منظور خوابِ آرام و آسایش کودکان استفاده می‌شود. ما هم مکانِ دیگری را زیر نام گهواره به وجود آوردیم تا ذهن و تخیل و حواس‌ کودکان را پرورش بدهیم.
ما در گهواره به این نتیجه رسیده‌ایم که اگر به کودکان‌مان در خُردسالی کتابِ قصه و سرگرمی برسانیم و آن‌ها را به مطالعه عادت بدهیم، در بزرگ‌سالی به ساده‌گی شکارِ گروه‌های افراطی نمی‌شوند. ما فکر می‌کنیم که تغییر آوردن در ذهنیت و شیوۀ زنده‌گیِ یک فردِ بزرگ‌سال بسیار بسیار دشوار است اما می‌توانیم برای یک کودک همدیگرپذیری، صداقت، درست‌کاری، تساویِ حقوقِ انسان‌ها و برابریِ جنسیتی بین زن و مرد را به‌ساده‌گی آموزش بدهیم.

۲٫ خوب است برای درک بهتر صحبت‌های‌تان، کمی در مورد سابقه و پیشینۀ ادبیات کودک و نوجوان در افغانستان اطلاعات بدهید.
خُب اگر از ادبیات شفاهی بگذریم و قصۀ بزک چینی و چوپان دروغگو و ماجراهای کل‌بچه را که در ایران بنام حسن‌کچل معروف است، مد نظر نگیریم، احتمالاً اولین کوشش‌ها برای تولیدِ ادبیات کودکانه در افغانستان، به آخرین روزهای حکومتِ شاه‌حبیب‌الله‌ پدرِ شاه‌امان‌الله در محرم‌الحرامِ ۱۳۳۷هـ ق بر‌می‌گردد. در دو سمتِ عنوانِ جریده‌یی به نام سراج اطفال نوشته شده است:
«ضمیمه‌ی (سراج‌الاخبار افغانیه) و با او یک‌جا نشر می‌شود، و به غیر از سیاسیات دیگر از همه‌چیز بحث می‌کند. مسلکش تنویر افکار اطفال مکاتبِ دولت علیه‌ی افغانستان است» و با قیمت اشتراک سالانه «۵ روپیه‌ی کابلی در دارالسلطنه و ملحقات»، «۷ روپیه‌ی کابلی در ولایات داخله» و «۱۱ روپیه‌ی کابلی در ممالک خارجه» توزیع می‌شد.
با اشغال افغانستان توسط شوروی و مدت‌ها پیش از آن، موجی از کتاب‌های کودکانه به زبان‌های فارسی و پشتو در ماسکو، استالین‌آباد (دوشنبۀ امروز، تاجیکستان) و تاشکند چاپ شد و به کابل فرستاده شد. این کتاب‌ها چاپ زیبا و کاغذِ اعلی داشتند و توسط بهترین نقاشان و کارتونیست‌های شوروی و با صفحه‌آرایی و صحافتِ بسیار باکیفیت ارایه می‌شدند. با تمام این اوصاف، نمی‌توان این حقیقت را کتمان کرد که کتاب‌های ذکر شده، پیام کمونیسم را از کرملین به کابل می‌آوردند و در بهترین حالت، مبلغِ زنده‌گیِ کمونیستی در افغانستان محسوب می‌شدند. با برجسته‌سازیِ همین نقیصه از جانبِ مخالفین، کافی بود که دیگر این کتاب‌ها با استقبال خواننده‌گان مواجه نشود.
قابل ذکر است که در همین سال‌ها چند تا مجله برای کودکان منتشر می‌شد که بیشتر از کتاب‌های چاپ روسیه مورد توجه کودکان بود، مثل د کمکیانو انیس، د کوچنیانو انیس و ستوری. در سال‌های جنگ داخلی، در داخل افغانستان هیچ فعالیتی برای کودکان صورت نگرفت. البته، بازهم در کشورهای همسایۀ ما، مهاجرین کتاب‌ها و برنامه‌هایی برای کودکان تولید می‌کردند. مجله‌یی به نام گلستان سال‌ها برای کودکان در پیشاور منتشر می‌شد که هم از لحاظ محتوا و هم کیفیت چاپ بسیار قابل توجه بود.

۳٫ کتاب‌های گهواره را بازدیدکننده‌ها چه‌طور استفاده می‌کنند. در موبایل هوشمندشان آن را می‌توانند بخوانند یا که در کمپیوتر و یا نه چاپ کتاب‌ها نیز قابل دسترس است؟ کتاب‌های‌تان دارای چه نوع قصه‌هایی است؟ چرا که در سایت گهواره کتاب‌هایی را دیده‌ایم که ترجمه شده‌اند. بیشتر از کدام زبان‌های خارجی ترجمه می‌کنید؟
محصولات گهواره تا به حال به سه شیوه در دسترس کودکان قرار می‌گیرند:
۱٫ چاپ کاغذی؛
۲٫ چاپ پی‌دی‌اف؛
۳٫ کتاب‌های صوتی.
بنا به پیچیده‌گیِ مناسبات و سخت‌گیریِ عنعات و باریکی‌هایی که در جوامع سنتی مثل افغانستان ممکن است وجود داشته باشد، ما بسیار محتاطانه موضوعات کتاب‌های‌مان را انتخاب می‌کنیم. هیأتی را مرکب از پنج نفر زیر نام هیأت مدیره در داخل گهواره تشکیل داده‌ایم که کتاب‌ها را مورد ارزیابی قرار بدهند تا مبادا مقوله‌یی که ما به نام بدآموزی می‌شناسیم، با کتاب‌های ما به کودکان منتقل شود؛ یا این‌که کتاب‌های ما در تقابل با فرهنگ مردم قرار بگیرند.
در انتخاب قصه‌ها و پرسوناژها یا شخصیتِ داستان‌ها سعی می‌کنیم نسبت به مردم خاص، زبان خاص یا مذهب خاصی عکس‌العملی به‌وجود نیاید. در تمام قصه‌های خود سعی می‌کنیم حس مسوولیت‌پذیری، انسان‌دوستی، برابریِ جنسیتی و گذشت و عشق به زنده‌گی را به کودکان‌مان منتقل کنیم.
ما تا به حال، از زبان‌های ترکی، اردو، دنمارکی، انگلیسی، جاپانی، روسی، آلمانی و فرانسوی کتاب ترجمه کرده‌ایم.
تا این لحظه که صحبت می‌کنیم، چند کتاب به فارسی، چند تا به پشتو و چند تا هم به زبان اوزبیکی در سایت گهواره قابل دسترس است؟
تا همین حالا که با شما صحبت می‌کنم، نزدیک به صد عنوان کتاب به هر سه زبان فارسی، پشتو و اوزبیکی آماده کرده‌ایم. البته تمام این کتاب‌ها را در ویب‌سایت گهواره قرار نداده‌ایم و هرکدام از این‌ کتاب‌ها در مراحل مختلف تولید قرار دارند. مثلاً روی یکی ویراستار کار می‌کند، کتاب دیگری نزد نقاش است و بر اساس آن نقاشی می‌کشد و احتمالاً یکی هم نزدِ صفحه‌آرا و گرافیست باشد.
این کتاب‌ها به هر سه زبان، در زیرمجموعه‌های «داستان‌های امروز»، «افسانه‌های ملل»، «مجموعۀ داستان‌های خارجی»، «مجموعۀ‌ شعرهای کودکانه» و «مجموعۀ دانستنی‌های امروز» دسته‌بندی شده‌اند.
همین لحظه، علاوه بر مواد دیگر، احتمالاً حدود ۳۰ تا ۳۵ اثر در ویب‌سایت ما قابل دستیابی است.
۴٫ می‌خواهم بپرسم چه شد که پس از رفتن به جاپان، فکر گهواره به سر شما آمد و چه زمانی و چگونه کار را آغاز کردید؟
۵٫ در حقیقت تولدِ گهواره از یک انسن یا حمام عمومی در جاپان شروع شد. یک روز با پسرم وحید رفته بودم به یکی از انسن‌ها. پس از ختم حمام، هر دو برای چند دقیقه در اتاق استراحت نشستیم که یک الماری کتاب توجه وحید را جلب کرد. رفت و دو سه کتاب را آورد و از من خواست برایش قصه بخوانم. از قضا نام یکی از این کتاب‌ها «کروکون نو فوشیگین تومودچی» بود، نوشتۀ خانم میوا ناکایا. چون جاپانی نمی‌دانم، از وحید خواهش کردم اجازه بدهد که یک‌بار تصاویر کتاب را از اول تا آخر ببینم؛ ولی وحید اجازه نداد و گفت یک‌جا پیش برویم. به ناچار ورق می‌زدم و مطابقِ نقاشی‌ها برایش داستان می‌بافتم. البته در آخر متوجه شدم که چندجا را اشتباه تعریف کرده‌ام، اما در کُل محتوا را درست منتقل کرده بودم. جالب این‌که، وحید چند روز بعد وقتی که باز هم به انسن آمدیم، کتاب را برداشت و بهتر از من برای خودم قصه را دوباره خواند.
من سخت تحت تأثیر شگفتِ این کتابِ کوچک قرار گرفته بودم. از نوید خواستم برویم انسن و نامِ کتاب و نویسنده‌اش را یادداشت کنیم. این کار را کردیم و فردای آن روز، نوید از توکیو حدود هفت یا هشت جلد کتابِ خانم میوا ناکایا را خریداری کرد و آورد. نوید صدیقی، صبور صمیم و من نشستیم و کتاب را ترجمه کردیم و یک گروه پنج‌نفری را تشکیل دادیم که آقای مهدی نایاب و همسرم فرشته مهدی نیز شامل آن بود. نام این جمع را گذاشتیم گروه گهواره. به محض این‌که نتیجۀ اولین کار خود را به مترجم مشهور و شخصیت فرهنگیِ مطرح کشورمان آقای حضرت وهریز فرستادیم، از کارمان بسیار استقبال کرد و پیشنهاد کرد که ایشان را هم عضو گهواره قبول کنیم. خوب، ما از خدا چه می‌خواستیم؟ استاد حضرت وهریز بلافاصله خبر تشکیل این گروه کوچک را با دوستان فرهنگیِ خود شریک ساخت و مطالبی برای جلب توجه دیگران در مورد گهواره نوشت و در مدت خیلی کم مترجم‌ها، نویسنده‌گان، ویراستارها و صفحه‌آراهای زیادی دور گهواره جمع شدند.
من از دیگر کشورها چیزی نمی‌گویم، اما هرکسی که از کشوری مثل افغانستان به جاپان برود، اگر به فکر خلقِ کتاب‌های کودکانه هم نیفتد، صددرصد کمبود و جای خالیِ کتاب و ادبیات کودک را در اجتماعِ ما احساس خواهد کرد. کافی‌ست که کلنیک بروید، یا به شهرداری، یا به دواخانه یا انسن یا سلمانی؛ هرطرف کتاب‌های کودکانه می‌بینید و همین‌طور کودکانِ کتاب‌خوان.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.