احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دو شنبه 17 جدی 1397 - ۱۶ جدی ۱۳۹۷
در یکیـدو ماه اخیر، بحث گفتوگوهای صلح با طالبان که به صورتِ جدی توسط ایالات متحدۀ امریکا کلید خورده و کشورهای دیگر را نیز در منطقه به جنبش درآورده، به نوعی سـایۀ خود را بر سرِ انتخابات ریاستجمهوریِ پیشرو هموار کرده و چنین نمایانده میشود که بحثِ صلح با طالبان آنقدر سنگین و سهمگین است که میتواند انتخابات و شکل نظامِ سیاسی در افغانستان را دگرگون سازد.
این وضع با اظهارنظرهایِ عجیبوغریبِ دونالد ترامپ رییسجمهورِ امریکا دربارۀ افغانستان و ماهیتِ حضور نظامیانِ امریکایی در این کشور، تمدید و تأخیرهایِ ناگهانی در تقویم انتخابات ریاستجمهوری و شایعات و تبصرههایِ رسانهیییی که پیرامون آنها صورت میگیرد، تقویت میشود. آقای ترامپ در روزها و هفتههایِ اخیر به نحوی در مورد افغانستان سخن میگوید که گویی دیگر هیچ پیوند سیاسی ـ استراتژیکی میانِ دو کشور وجود ندارد که او بخواهد نسبت به آن احساسِ تعهد کنـد. اوجِ این برداشت زمانی به میان میآید که آقای ترامپ میگوید: «ما در افغانستان چه میکنیـم؟»
مواضعِ امریکا در قبالِ افغانستان دستکم در ظاهرِ امر چنین نشان میدهد که این کشور اولاً به پروسۀ صلح اُمید بسته و ثانیاً در صورت ناکامیِ این پروسه، آمادۀ خروجِ بدون دستاورد از این کشور است و در این میان، برگزاری انتخابات در افغانستان همان چیزیست که در پایِ این دو گزینه احتمالِ قربانیشدنش بعید نیست. آنجا که آقای ترامپ میگوید «چرا ما با هِزارها مایل فاصله در افغانستان بجنگیم درحالیکه روسیه و پاکستان و هند نظر به نزدیکیِ جغرافیاییشان باید در این کشور بجنگند»، نهایتِ بیمیلیِ خود به سرنوشتِ افغانستان و دموکراسییی که وابسته به امنیت و ثبات است را به نمایش میگذارد.
از اینکه بگذریم، رفتار کمیسیون انتخابات و نفوذ حکومت در آن مطرح میشود. کمیسیون انتخابات در نهایتِ بیبرنامهگی، تقویم انتخاباتیِ خود را تغییر داد و تأخیر در انتخابات را نه با دغدغۀ تأمین شفافیت، بلکه به سفارشِ ارگ صادر کرد تا این نهاد مدعی قدرت، بتواند وقت و فرصتِ لازم را برای مهندسی و مصادرۀ انتخابات به دست آورد.
اما از اینها مهمتر، تحلیلها و تبصرههایِ رسانهیی است که حکایت از این دارند که تاریخ انتخاباتِ افغانستان از نظرِ امریکا نهایی نیست و با توجه به تحولاتِ پروسۀ صلح، این کشور حاضر است آن را برای یکی ـ دو سالِ دیگر به تأخیر بینـدازد. و از نظر ارگ نیز تاریخ نهایی انتخابات، همان تاریخی است که این نهـاد یارگیری و مهندسیِ لازم در انتخابات را صورت داده و نظر به آن، میتواند این تاریخ را چند بارِ دیگر به تعویق بیـندازد.
اینها همه دلایلی هستند که میتوانند اطمینان به انتخابات و تلاش برای برگزاریِ سالمِ آن را زایل سازند. اما در نقطۀ مقابل این نکات، باید گفت که افغانستان همچنان موقعیتِ محوری در بازیِ بزرگِ جدید دارد و سخنانِ ترامپ مبنی بر بیارزش خواندنِ این کشور برای امریکا، یا مصرفِ داخلی برای این سیاستمدار دارد و یا هم اینکه از دانش سیاسیِ ناچیزِ ترامپ نمایندهگی میکند که در برابرِ ابرسیستمِ امریکا که با منطقِ سیاست خارجی اداره میشود، محلِ زیادی از اعراب ندارد. نقش و نفوذ ارگ در مهندسی انتخابات اگرچه قابل انکار نیست؛ اما هوشیاری و ابتکارِ جریانهای سیاسی و مردمی میتواند آن را مهار و خنثا سازد. تحلیلها و تبصرههای رسانهیی نیز صرفاً بازتابِ جنبههایی از واقعیت است که توانایی پیشبینیِ صددرصدی را ندارد. دانستنِ این نکات نهتنها این نوید را میدهد که میتوان حکومت و جامعۀ جهانی را به برگزاری بیعذروبهانۀ انتخابات در ۲۹ سرطان وادار کرد، بلکه این جرأت و جسارت را فراهم میسازد که تا آن تاریخ، اصلاحاتِ لازم را در کمیسیون انتخابات به میان آورده و دریچههای نفوذ و تقلب را به نفعِ تأمین سلامت و شفافیت مسدود سازیم.
Comments are closed.