احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۳ دلو ۱۳۹۷
نامۀ تضرعآمیز و ملتمسانۀ اشرفغنی رییس حکومت وحدت ملی به دونالد ترامپ رییسجمهوری امریکا، حکایتگر وضعیتِ سیاستمداریست که دستش از زمین و آسمان کوتاه شده و حالا با تلاشهای اینگونه میخواهد دلِ بهاصطلاح قدرتمندترین رهبرِ دنیا را برای بقای چند روزِ دیگر در قدرت بهدست آورد. هرچند گفتوگوهای صلح امریکا با طالبان و نظر منفیِ رییسجمهور ترامپ به افغانستان و رهبری ضعیف و ناکارآمد غنی، به معنای بیرون شدنِ فوریِ این کشور از افغانستان نیست؛ ولی ارگ بهصورتِ کمسابقه دستخوش سراسیمهگی و هرجومرجِ درونی شده است.
امریکا گفتوگوهایی را با طالبان آغاز کرده که هنوز نمیتوان در مورد نتایجِ مثبت یا منفیِ آن با قاطعیت نظر داد. اما باید گفت که گفتوگوهای صلح زمانی میتوانند به نتایج مثبت بینجامند که واقعاً در آنها منافع مردم و کشور در نظر گرفته شده و تصمیمی اتخاذ گردد که برای تمام جوانب قابل پذیرش باشد. حالا میانۀ دهۀ هفتاد خورشیدی و جنگهای داخلی نیست که مردم بیرقهای سفیدِ طالبان را نشانۀ صلح و امنیت فرض کنند. در سالهای پس از مسلط شدنِ طالبان بر بخشهایی از کشور و در این هفده سالی که این گروه با قساوتِ تمام دست به کشتار و ویرانی زده، تصوری دقیق و روشن از نوع حکومتداری و کارکردِ آنها و لاجرم قضاوتی متکی به اسناد و شواهد عینی بهدست آمده است. شاید در بخشهایی از کشور بنا به ضعفِ حکومتِ افغانستان نوعی خوشبینی به گروه طالبان وجود داشته باشد، ولی این هرگز به معنای آن نیست که کُل مردم افغانستان خواهان برگشتِ این گروه به قدرت باشند. طالبان نیز این موضوع را درک کرده و به همین دلیل هرازگاهی که از تریبونهای جهانی صدایشان بیرون میشود، در مورد تغییر سازوکارهای سیاسی و اجتماعیِ خود توضیح میدهند.
از جانب دیگر، وضعیت فعلی، یکشبه و ناگهانی بهوجود نیامده است. متأسفانه در بهوجود آمدن وضعیت فعلی، هم حکومتِ پیشین و هم حکومتِ فعلی به اندازۀ کافی مقصر هستند. بخشی از مشکلات سیاسی و امنیتیِ امروزِ کشور برمیگردد به فعالیتهای مخربِ چند فرد مشخص در داخلِ ارگ که کُلِ جامعه را نسبت به فعالیتهای حکومت بیشتر از چیزی که بود، مظنون ساختند و میان مردم و حکومت فاصله بهوجود آوردند. آقای غنی در پنج سالِ گذشته بهجای اینکه خود را به مردم نزدیک کند، عملاً به دلیل نگاهِ تحقیرآمیز به اطرافیان، از جامعه فاصله گرفت. او بهجای آنکه در بهبود وضعیت نابسامانِ کشور از نیروها و اندیشههای مختلفی که در درون جامعه جمع اند، استفادۀ بهینه ببرد، عملا آنها را به منتقدان و حتا بدخواهانِ حکومت مبدل کرد. ولی در عوض، به طالبان تضرع نمود که از او حمایت کنند و از پاکستان خواست که برایش زمینۀ مذاکره و گفتوگو با مخالفانِ مسلح را فراهم سازد. امروز نیز همین کار را با امریکا انجام میدهد!
آقای غنی بهجای نامه نوشتن به ترامپ، باید به مردمی مراجعه کند که چهل سال است از کیان و شرفِ این کشور پاسداری میکنند. جالب اینجاست که او هنوز موقعیتِ خود را در دستگاهِ ترامپ درک نکرده و حتا به او مشوره نیز میدهد. او در نامۀ خود به ترامپ نوشته که چگونه شمار سربازانِ خود را کاهش دهد و در هزینههای جنگی خود صرفهجویی کند. این خندهدارترین نامهیی میتواند باشد که در تاریخ جوامع، از سوی رهبر تقلبیِ یک کشور برای متحد استراتژیک و قدرتمند آن نوشته میشود. آقای غنی فکر میکند که رییسجمهور امریکا نیز مثلِ او از وضعیتِ ماحولش بیخبر است و میتواند با نامهنگاری، تصور روشنی از وضعیت برایش ارایه دهد. شاید آقای غنی در این نامه به ترامپ مشوره داده باشد که چگونه از معاش و حقوقِ سربازانش به نفعِ خود بهرهبرداری کند و آنها را در نبرد با دشمنان گرسنه نگه دارد؛ همان کاری را که او با سربازانِ افغانستان انجام میدهد.
مردم فراموش نکردهاند که ماهها سربازان ارتش و پولیس در محاصرۀ نیروهای مخالف در هلمند و قندوز فریاد میزدند که حتا نان برای خوردن ندارند. امروز آقای غنی از کدام استراتژی دفاعی صحبت میکند؟ او به جای این نامهنگاریهای مفتضح، خوب است به خود بیاید و کاری کند که بتواند از داخل بر وضعیتِ آشفته و پریشانِ کشور چیره شود. در غیر این صورت، با نامهنگاری و حتا ادامۀ حضور سربازانِ خارجی نمیتوان آیندۀ افغانستان را تضمین کرد.
Comments are closed.