احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حجتالله مهریاری - ۱۵ دلو ۱۳۹۷
بخش دوم و پایانی/
کاووس
کاووس پسر کیقباد یکی از پادشاهانی است که در شاهنامه داستان مفصلی دارد. کاووس صدوپنجاه سال پادشاهی کرد و پادشاهی مقتدر ولی کمخرد بود و هم او بود که پسرش سیاووش را به دلیل پایبندی به عهد و پیمان صلح با افراسیاب، از خود راند و سیاووش به ناچار به سوی سرزمین توران رفت که بعدها از این هجرت، داستان غمانگیز و اسطورهیی سوگ سیاووش پیش آمد.
به هر حال، حافظ در سه بیت از اشعار خود به ناپایداری دنیا و سرگذشت کاووس اشاره میکند:
که آگهست که کاووس و کی کجا رفتند
که واقفست که چون رفت تخت جم برباد
کی بود در زمانه وفا؟ جام می بیار
تا من حکایت جم و کاووس کی کنم
تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
سیاووش
حافظ در غزلیات خود فقط یکبار به داستان و نام سیاووش پسر کاووس که به توران و دربار افراسیاب پناهنده شد و فرنگیس دختر افراسیاب را به همسری گزید و در نهایت بهدست افراسیاب شاه ترکان به صورت مظلومانهیی کشته شد، اشاره میکند:
شاه ترکان سخن مدعیان میشنود
شرمی از مظلمه خون سیاووشاش باد
افراسیاب، شاه ترکان
در بیت بالا، حافظ به افراسیاب یا همان شاه ترکان، اشاره دارد. افراسیاب پادشاهی ستمکار و پهلوان نامدار و جادومنش و بدخوی توران و حریف و هماورد رستم و کشندۀ داماد و پناهندهاش، سیاووش است، که خود سرانجام به دست کیخسرو کشته شد. حافظ همچنین در چهار بیت زیر نیز بر افراسیاب پسر پشنگ تورانی اشارتی مینماید:
گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش
جام کیخسرو طلب، کافراسیاب انداختی
شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او
در همه شهنامه شد داستان انجمن
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغست از حال ما، کو رستمی؟
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چهکنم
رستم، تهمتن
در دو بیت زیر حافظ با زیرکی و مهارت خاص خودش، هم به داستان بیژن و اسارت وی بهدست شاه ترکان و زندانی بودن او در چاه، و هم به نجات وی توسط رستم، پهلوان نامدار شاهنامه اشاره دارد:
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغست از حال ما، کو رستمی؟
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چهکنم
کیخسرو
یکی از پادشاهانی که حافظ در اشعار خود با استفاده از سرگذشت وی، بر ناپایداری دنیا اشاره نموده، کیخسرو پسر سیاووش است:
بیفشان جرعه بر خاک و حال اهل دل شنو
که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش
جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی
صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد
خسرو پرویز
حافظ در غزلیات خود در دو بیت نیز از پرویز و یا همان خسرو پرویز پادشاه مشهور نام میبرد و در ضمن در همان حال به خسرو و شیرین نیز که داستان آنها در شاهنامه آمده است، اشارتی دارد:
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان
که لبش جرعهکش خسرو شیرین منست
سپهر برشده پرویز نیست خونافشان
که ریزهاش سر کسری و تاج پرویزی است
بهرام گور
یکی دیگر از پادشاهانی که حافظ از وی یاد کرده است، بهرام گور است. بهرام گور در صید و شکار گورهخر با کمند و تیر مهارتی بینظیر داشت و در شاهنامه در اینباره داستانسرایی شده است.
کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردار
که من پیمودم این صحرا، نه بهرامست و نه گورش
فریدون، سیامک، بهمن، قباد، دارا، اردوان
از پادشاهانی که حافظ بدانها اشارتی دارد، سیامک پسر کیومرث، فریدون، بهمن و قباد، دارا و اردوان است:
شکل هلال هر سر مه میدهد نشان
از افسر سیامک و ترک کلاه زو
تاج شاهی طلبی، گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخمه جمشید و فریدون باشی
قدح به شرط ادب گیر، زانکه ترکیبش
ز کاسه سر جمشید و بهمنست و قباد
دارا، اردوان
تخت تو مسند جمشید و کیقباد
نام تو غبن افسر دارا و اردوان
آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
پینوشت:
۱ـ بررسی اساطیر در دیوان حافظ ـ دکتر محمد همایون سپهر فرهنگ مردم ایران ـ شماره ۱۰ ـ ۱۳۸۶
۲ـ دیوان عزلیات ـ حافظ شیرازی ـ به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر ـ چاپ شانزدهم ـ انتشارات صفی علیشاه ـ ۱۳۷۴
۳ـ لغتنامۀ دهخدا ـ انتشارات دانشگاه تهران ـ ۱۳۷۲
۴ـ شاهنامه فردوسی ـ به کوشش پرویز اتابکی ـ انتشارات علمی و فرهنگی ـ ۱۳۷۵
۵ـ حافظنامه ـ بهاءالدین خرمشاهی ـ انتشارات علمی و فرهنگی و سروش ۱۳۶۶.
Comments are closed.