احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۶ دلو ۱۳۹۷
در افغانستان به موازاتِ بالا رفتن گرافِ فقر و ناامنی، آمارِ ابتلا به بیماریهای صعبالعلاج نیز سیر صعودی دارد. در مورد افزایش جمعیتِ فقرا و گسترشِ مناطق ناامن، انگشتِِ انتقاد بدون هیچ تردیدی به سوی دولت نشانه میرود. به همین نسبت، در مورد بالا رفتنِ گرافِ ابتلا به بیماریهای سرطانی در افغانستان نیز میتوان دولت را مورد نقد و اعتراض قرار داد؛ چه اینکه دولتها وظیفه دارند در نهایت تدبیر، تمام «تغییرات» در جامعه را زیر نظر بگیرند و برای مقابله با بحرانها، پیشازپیش برنامه بریزند و وارد عمل شوند.
رییس دانشکدۀ پزشکی کابل خبر داده که نظر به ضرورتِ جدیِ مردم افغانستان به مراکز درمان بیماریهای سرطانی، سازمان بینالمللی انرژی هستهیی برای ساختِ یک مرکز درمان بیماریهای سرطانی در کابل، ۲۷ میلیون دالر سرمایهگذاری میکند. این نخستین اعلامِ آمادهگی برای انجام یک کارِ موثر و قابل ملاحظه برای مبارزه با بیماری سرطان است. طی هفده سالِ گذشته درحالیکه ماه به ماه و سال به سال آمار مبتلایان به سرطان افزایش مییافت، دولت افغانستان نه موفق شد حمایتِ جامعۀ جهانی را در این زمینه جلب کند و نه هم توانست خود در این زمینه صاحبِ طرح و ابتکار گردد.
وزارت صحت عامه میگوید نزدیک به چهلهزار نفر در افغانستان به امراضِ سرطانی مبتلا هستند و صرفاً در سال ۲۰۱۸ پانزدههزار افغانستانی جانشان را در نتیجۀ ابتلا به سرطان از دست دادهاند. مسلماً این آمار (چهلهزار مبتلا و پانزدههزار قربانی) بهرغم وحشتناک بودن، کمتر از حدِ واقعیست؛ چرا که فقط بیماران سرطانییی را نشاندهی میکند که بیماری و مرگشان توسط مراکز بهداشتی (به احتمال قوی، صرفاً مراکز بهداشتی دولتی) ثبت شده است. چنانکه برخی گزارشهای دیگر میرسانند که هرسال بیستهزار تن در افغانستان به سرطان مبتلا میشوند و پانزدههزار تن نیز جانشان را از دست میدهند. اما آنچه در تمامِ این آمارها محرز است، نزدیکی آمار ابتلا به بیماری سرطان و مرگومیر بر اثر آن است؛ بدین معنا که ۷۵ درصد مبتلایان جان میبازند و برای ۲۵ درصد شانسِ درمان وجود دارد. حال آنکه در دنیای پیشرفتۀ امروزی، این رقم میباید برعکس باشد!
اما دربارۀ اینکه چرا سرطان در افغانستان رو به گسترش است و ارتباط آن با عملکرد دولت چیست، دو دلیلِ عمـده میتوان ارایه داد.
دلیل نخست، عدم آگاهی است. مسلماً پیدایش آگاهی، خودبهخود و تصادفی نیست؛ این دولتها هستند که در مواجهه با مشکلات، به خلق و گسترشِ آگاهی میپردازند و آن را مقدمه و شرط اساسی محوِ معضل میپندارند. مردم تا بیماری سرطان، دلایل و عوارضِ آن را نشناسند، مبارزه با آن را درنخواهند یافت. این نبودِ آگاهی است که مردمِ ما نه به آلودهگیهای محیطی توجه میکنند و نه الگوها و عادتهای زندهگیشان ـ بهویژه در مورد تغذیه و تحرک ـ را مورد تشکیک و بازبینی قرار میدهند. به همین دلیل، بیماری سرطان بهراحتی به سراغشان میآید و زمانی آنها را خبردار میسازد که کار از کار گذشته است!
دلیلِ دوم میتوان آلودهگیهای محیطییی را خواند که مردم افغانستان با آگاهیِ صرف نمیتوانند آن را از میان بردارند و نیازمند به ارادۀ حکومت و امکاناتِ دولتی اند. به عنوان مثال: آلودهگی شدید آبوخاکوهوا، کمبود و تخریب فضاهای سبز، آلودهگیهای الکترومقناطیسی در مناطقِ مسکونی و غیرصحی بودنِ خوراکیهای تولیدی و صنعتی، چیزهایی نیستند که مردم بهتنهایی و صرفاً با سلاحِ آگاهی به مبارزۀشان رفته بتوانند. این دولت است که میتواند با تدوین برنامه و بسیج نیروها و امکانات، مبارزه با آلودهگیهایی به بزرگی جغرافیای افغانستان را سامان دهد.
هماکنون در افغانستان همۀ انواعِ سرطانها رو به افزایش است و این افزایش در شهرهای بزرگی چون کابل که در حالِ تجربۀ انواع آلودهگیها و تغییرِ عادتهاست، بیشتر قابلِ لمس و مطالعه میباشد. در کابل، سرطان سنوسال نشناخته و کودکان را نیز به این مصیبت مبتلا کرده است. با این حساب و نظر به نکات فوق، اگر مردم و دولتِ افغانستان در مبارزه با سرطان در یک رابطۀ متقابل و دوسویه قرار نگیرند، این روند روزبهروز دامن میگستراند و هیچ خانوادهیی را بینصیبونشان نمیگذارد.
Comments are closed.