احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمـد اکرام اندیشمند - ۲۰ دلو ۱۳۹۷
نشست و مذاکراتِ مسکو میان طالبان و جمعی از سیاستمدارانِ درون نظام حاکم سیاسی افغانستان، یک بازی استخباراتی روسیه، جمهوری اسلامی ایران و پاکستان در جهت اهداف و منافعشان بود. از این مذاکرات، تنها این کشورها و طالبان سود بردند و قطعنامۀ پایانی، منفعت و بهرهگیری طالبان را از این نشست برجسته ساخت. حامد کرزی که در این مرحله از مهرههای این بازیگران است، این زمینهها را برای آنها و طالبان فراهم کرد:
۱٫ از طالبان در این مذاکرات به عنوان یک گروه دهشتافگن و آدمکُش که مسوول و عاملِ کشتار دهها هزار نظامی و غیرنظامی این کشور با حملاتِ خونین انتحاری هستند، قباحتزدایی شد.
۲٫ امامت و پیشنمازیِ یک طالبِ آدمکش برای رییسجمهور کرزی و مقامات پیشینِ حکومتِ او که دهها هزار نظامی افغانستان در دفاع از حکومتِ آنها از سوی گروه طالبان کشته شدند، بهصورتِ نمادین مشروعیتِ دینی و سیاسی به این گروه بخشید.
۳٫ طالبان در این نشست، از یک گروه تروریستِ انتحاری به یک گروه سیاسی آزادیخواه ارتقا داده شدند که گویا ناجی افغانستان از اشغال قوای خارجی هستند. برخی از عناصر دولتی افغانستان که حتا حالا نیز عضو دولت و حقوقبگیر این دولت هستند، تندتر و بیشتر از طالبان، افغانستان را کشوری اشغالشده خواندند. این چهرهها با این همصدایی با تروریستان طالب، مرتکبِ توهین و بیحرمتی به دهها هزار قربانی دفاع از کشور شدند و انتحار و کشتار طالبان را مشروع و برحق وانمود کردند.
۴٫ طالبان برخلافِ اینهمه امتیاز و سودی که از این نشست و گفتوگو با کرزی و سایر مقامات حکومتِ او و افراد دیگر درون نظام سیاسی حاکم نصیب شدند، نهتنها هیچ امتیازی به آنها و در جهت صلح ندادند، بلکه قانون اساسیِ دوران حکومت کرزی را در حضور او بیاعتبار و غیرقابل پذیرش خواندند، التماس او و همراهانش را برای آتشبس تا خروج کامل قوای امریکایی رد کردند و خود را در واقع به نام امارت اسلامی افغانستان صاحب حاکمیتِ آینده و توزیعگر قدرت خواندند.
۵٫ انجام این نشست و مذاکره با طالبان در مسکو پایتختِ کشور روسیه که در حال برگشت به دوران جنگ سرد با امریکاست، افغانستان را بار دیگر در معرض قربانی رقابت و بازی آنها قرار داد. درحالی که نه مسکو و نه تهران و نه پاکستان هیچگونه مسوولیتی را در برابر ثبات و امنیت افغانستان و توسعۀ این کشور جنگزده و بیثبات در ابعاد اقتصادی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی متقبل نمیشوند و حاضر به پرداخت ملیاردها دالری که امریکا در این جهت برای افغانستان میپردازد، نیستند. خروج قوای امریکا و مهمتر از آن قطع کمکهای امریکا و متحدینش به افغانستان درحالیکه روسیه، ایران و پاکستان حاضر به پرداخت هزینۀ امنیتی و اقتصادی افغانستان نیستند، به معنی تسلط دوبارۀ آی اِس آی به افغانستان در بدل نابودی دولت و تمام زیرساختهای امنیتی و اجتماعی آن است.
۶٫ در مادۀ سوم قطعنامه، طالبان حمایت تمام مذاکره کنندهگان را از مذاکرات خود با امریکا در قطر بر سر خروج قوای امریکایی بهدست آوردند، درحالیکه اینها و حکومت افغانستان غایبِ آن مذاکرت هستند و هیچ نقشی در آن ندارند. و برعکس نقش پشت پردۀ پاکستان در مذاکرات قطر بیشتر است.
۷٫ در مادۀ ششم قطعنامه، طالبان تأکید بر حفاظت از حکومت مرکزی قوی را گنجانیدند، درحالیکه تیم انتخاباتی محمد حنیف اتمر با معاونینش که بر مبنای تعهد بر سر تمرکززدایی دولت شکل گرفت، از طرفهای این مذاکره و از امضاکنندهگان این قطعنامه بودند. یعنی اینها در نشست مسکو به تعهدات میان خود پشت پا زدند و خواست طالبان را در مورد حکومت مرکزی قوی فقط در یک نشست ابتدایی مبهم و بیسرانجام پذیرفتند. درحالیکه حکومت قوی مرکزی به جای آنکه نسخۀ درمان باشد، خود نسخۀ درد است و به معنی انحصارگری و تمامیتخواهی در قدرت سیاسی با روش دیکتاتوری و استبدادی.
۸٫ یکی از افتضاحاتِ این قطعنامه، تناقضات شگفتانگیزی نهفته در متن آن و عملکرد صادرکنندهگانش است. در مادۀ هفتم به جامعۀ جهانی اطمینان داده میشود که از خاک افغانستان هیچ تهدیدی متوجه آنها نیست. یعنی یک گروه تروریستِ انتحارگر که در این سالها دهها هزار نفر از مردم بیگناه را کشته است، به جامعۀ جهانی اطمینان میدهد که از افغانستان عمل تروریستی بر ضد آن آنها انجام نمیشود.
۹٫ در مقدمه و در مادۀ هفتم قطعنامه بر خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان تأکید میشود و آن را خواست تمامی طرفهای این مذاکره تلقی میکنند. درحالی که حامد کرزی در دوران حکومتش معاهدۀ استراتژیک را با امریکا امضا کرد و محمد حنیف اتمر در پای پیمان امنیتی با امریکا به عنوان مشاور امنیت ملی رییسجمهور غنی امضا گذاشت و هر دو چهرههای اصلی این نشست و مذاکره بودند.
Comments are closed.