احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۴ حوت ۱۳۹۷
زمستان امسال، افغانستان شاهد افزایش بارشِ برفوباران بوده است؛ افزایشی که نرخِ آن بر بنیاد اظهاراتِ وزارت انرژی و آب، ۱۵۰ درصد ارزیابی میگردد. مسلماً این افزایشِ یکونیمبرابری در میزان بارندهگی، درحالیکه هنوز یکماه از فصل زمستان باقیست و در فصل بهار نیز میتوان انتظار بارشِ باران را داشت، برای مردم افغانستان ـ هم از نظر تأمین آب برای مصارفِ شهری و روستایی و کشتوکار و هم از نظر بهبود وضعیت محیط زیستی ـ خُرسندکننده است؛ اما آنچه میتواند از شدتِ این خرسندی بکاهد، نبود یک برنامۀ علمی و جامع برای مدیریت منابع آبی افغانستان است.
مسلماً اینکه بگوییم تغییرات اقلیمی، منجر به افزایش ارزشِ آب ـ بهویژه آب شیرین ـ در کرۀ خاکیِ ما شده و افزون بر آن، منطقهیی که افغانستان در آن قرار گرفته، بر اثر این تغییرات به یکی از تشنهترین مناطقِ زمین تبدیل شده و سدۀ بیستویکم نیز مطابق پیشبینیها، سدۀ رقابتها و منازعاتِ بینالمللی برای تأمین آب به عنوان طلای سفید است؛ تکرار و تأکیـدی احسن خواهد بود. درست در یک چنین وضعیتی، افغانستان خوشبختانه یکی از کشورهای غنی از نظر آبهای سطحی و زیرزمینی است؛ آبی که اگر درست مدیریت شود، ضمن آنکه خطرِ خشکسالی را رفع میکند، میتواند منبعی برای تولیدِ ثروت و تحققِ توسعه و در نهایت تغییر چهرۀ کشور نیز باشد.
کوهستانیبودنِ افغانستان اگرچه در بسا موارد مانعی در راه سازندهگی و انکشاف تلقی شده، اما از این نظر که کشور را از بلندیها و ارتفاعاتِ بسیار برفگیر برخوردار کرده و رودخانههای آبِ شیرینِ فراوانی را به ارمغان آورده، یک مزیتِ بزرگ در سدۀ کمآبیِ جهان شمرده میشود. اما تأسف اینجاست که به این مزیت در سایۀ جنگ و ناامنی پرداخته نشده و در سالهای اخیر که علیالظاهر ارزشِ آب برای مردم و دولتِ افغانستان مشخص شده نیز هیچ برنامۀ علمی و جامعی برای استفاده از ظرفیتهای آبی تدارک دیده نشده است.
از شمال تا جنوبِ افغانستان، رودخانهها و چشمههای آبِ شیرین جاری است و اگر از این موهبتِ طبیعی استفادۀ علمی و تخصصی به عمل میآمد، باغها و مزارعِ افغانستان سبز و پُررونق، شهرها و روستاهای کشور روشن و پُرنور، محیط زیست پاک و پُرنشاط و ذخایر آبِ زیرزمینی دستنخورده و پُرپیمان باقی میماند. درکِ این نکته زمانی ملموس میگردد که یکی از کشورهایِ خاورمیانهیی چون اسراییل را ببینیم که بهرغم برخورداری از ناچیزترین منابع آب شیرین، چگونه بخش صنعت و زراعتِ آن فعال است و شهرهای آن نیز از پاکی و نظافت میدرخشند. این رونق مرهونِ چیزی نیست جُز مدیریتِ علمی و متمرکز و یکپارچۀ منابع آب که زیر عنوان «مُدل اسراییلی» به الگویی برای تشنهترین مناطق جهان تبدیل شده است. این کشورِ بسیاربسیار کوچک و غالباً بیابانی و بایر و با جمعیت میلیونی، اولاً از صنعتِ بازیافتِ آب برخوردار است و ثانیاً کشاورزی را با استفاده از سیستم آبیاریِ قطرهیی به پیش میبرد. اما افغانستان سالانه با برخورداری از میلیاردها متر مکعب آب سطحی، هنوز مواجه با بیآبی است و هنوز آبِ مورد نیازِ شهرنشینانِ این کشور از منابع آب زیرزمینی تأمین میشود.
در شهر بزرگ و چندمیلیونی کابل، درحالیکه با مساعدتِ دولت امکانِ دسترسی به آبِ رودخانۀ کابل و پغمان و افزونتر از آن رودخانههای سالنگ و پنجشیر امکانپذیر است، خانوارهای کابلی ناگزیر هرکدام یک چاهِ آب در خانههایشان حفر کرده و با استفادۀ بیرویه از این آب، سال به سال بر عمقِ چاههایِ آب میافزایند. آنها با این آب، هم ظرف میشویند و هم موتر، هم کوچه را آبپاشی میکنند و هم درختان و باغچهها را سیراب میسازند. جالب اینکه آب مورد نیازِ کارخانهها و زمینهای زراعتی کابل نیز با حفر چاه تأمین میشود.
درحالیکه اینهمه آبِ سطحی و رودخانهیی وجود دارد و تکنالوژی امکانِ بازیافتِ فاضلابها و تبدیل چندینبارۀ آن به پساب را میسر ساخته؛ استفاده از ذخایر زیرزمینی آب که منابع استراتژیک شمرده میشوند، بلاهتِ محض است. با این اوصاف، اینکه بارش برف و باران ۱۵۰ درصد افزایش یافته، در نبودِ یک برنامۀ مدیریتی جامع و یکپارچۀ منابع آبی، نمیتواند هیچ دورنمایِ روشن و پایداری را برای افغانستان به تصویر بکشد.
Comments are closed.