احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:ابراهیم تیـموری - ۱۱ حوت ۱۳۹۷
تقریباً تمامی مورخان تاریخ فلسفه، تالس ملطی را به عنوان نخستین فیلسوف معرفی نموده و از اینرو مباحث تاریخ فلسفه را با شرح زندهگانی و آثار تالس آغاز میکنند. در این بین، اغلب مورخان به این گفتۀ ارسطو که «تالس بنیانگذار فلسفه بوده است»، جهت اثبات ادعایِ خود استناد میجویند.
در تاریخ فلسفه از تالس، آناکسیمندر و آناکسیمنس به عنوان «فلاسفۀ میلتوس» یا ملطی (اهل مالت) یاد میکنند. شهر میلتوس در آسیای صغیر، قدیمیترین و نخستین مکانیست که فیلسوف به تعبیر امروزین در آنجا پرورش یافته است. این ناحیه تحت سلطۀ یونان بود و در ساحل غربی ترکیۀ کنونی قرار داشت.
«هملین» در اینباره اظهار میدارد: «یونان از نظر جغرافیایی در موقعیتی قرار داشت که خواه ناخواه تحت نفوذ فکری مللِ اطراف مانند ایران، لیدی و بابل بود». فیلسوفانی که در این شهر میزیستهاند اغلب از تاجرانِ موفق و یا سیاستمدارانِ متنفذی بودند که دیگر با توجیهات اساطیری و نیمهمذهبی قانع نمیگشتند؛ لذا درصدد یافتن تبیینهای فیزیکی و طبیعی برای شناخت و کشف حقایق جهان پیرامونِ خود بودند. این فیلسوفان در تلاش بودند تا ماهیت اشیا و اجسام را به دقت فهم و کشف نمایند. از اینرو اجسام را به سادهترین عنصر تقلیل میدادند. بنابراین در این تفحص و کندوکاو علمی یکی از عناصر چهارگانۀ طبیعت یعنی آب، خاک، آتش و هوا به عنوان مبدأ و منشای تمامی موجودات جهان قلمداد میگشت. این گروه از فلاسفه را وحدتگرا میخواندند.
نخستین کسی که به تحقیق در مورد فیلسوفان ملطی پرداخت، ارسطو بود. وی این فلاسفه را طبیعتگرا تلقی مینماید و این فیلسوفان را به جهت شجاعتشان در رد اساطیر و جستوجو و تبیین جهان به صورتی منطقی و عقلانی مورد تحسین قرار میدهد. وی در اینباره اظهار میدارد: «بررسی ریزهکاریهای اسطورهشناسی ارزش اتلاف وقت را ندارد. ما بایستی در اندیشۀ کسانی دقت نماییم که تبیینی عقلایی از جهان ارایه میکنند.»
فیلسوفان وحدتگرا ماهیت امور را تبیین و تحلیل مینمایند. ارسطو همانند دیگر مورخان آغازگر این روند فکری و فلسفی را «تالس» قلمداد مینماید.
باید اذعان داشت در مورد زندهگانی تالس اطلاعات دقیقی در دست نیست. از اینرو تاریخ ولادت وی نیز بهروشنی مشخص نگشته است. امّا شواهد تاریخی حاکی از آن است که وی در سال ۵۴۸ قبل از میلاد در شهر میلتوس یا ملطیه در ساحل آسیای صغیر و ترکیۀ امروزی به دنیا آمد. وی در سال ۶۲۵ قبل از میلاد نیز از چشم از جهان فرو بست.
تالس دارای استعداد و هوش فراوان بود. کنجکاوی و ژرفنگری از همان دوران نوجوانی، او را از دیگر هماقرانش متمایز و ممتاز میساخت. وی علاقۀ زیادی به ریاضیات و هندسه داشت. از اینرو وی بهزودی به تسلط و اشراف کافی در علم هندسۀ زمانِ خود نایل گشت. برخی او را نخستین مهندس راه و ساختمان نام نهاده اند. چرا که وی مسیر رودخانۀ هیلاس را تغییر داد تا شاه «کراسوس» بتواند از آنجا عبور نماید. در آن دوران این عمل به عنوان یک شاهکار تاریخی تلقی میگشت و از اینرو در کتابهای تاریخی نیز به عنوان یک عمل خارقالعاده و مهم ثبت و ضبط گردیده است. همچنین در مورد تالس در کتابهای تاریخی نقل گشته است که او کسوفی را که به روایت هرودت در پایان جنگ بین مادها و لیدیها به وقوع پیوست را نیز پیشگویی نمود. همچنین تهیۀ یک سالنامۀ نجومی و تعیین خط سیر کشتیها به واسطۀ ستارهگان به تالس نسبت داده میشود.
در مورد اندیشۀ فلسفی تالس اذعان داشتهاند که نخستین مسألهیی که ذهنِ وی را به خود معطوف داشته است، مداقّه و تأمل دربارۀ چرایی و چگونهگی تشکیل جهان بوده است. وی همواره در تلاش بوده است که بداند منشای جهان از چیست. وی نخستین فیلسوفی بود که به اصل وحدت ماده اعتقاد پیدا نمود. وی بر این باور بود که تمامی موجودات عالم از جوهر واحدی تشکیل گشتهاند که در نهایت نیز به آن خواهند پیوست.
وی موجودات عالم ماده و مادیات را صور متغیر این جوهر ذاتی و ذات مطلق تلقی مینماید. چنین دریافتی منبعث از اندیشۀ وحدت اساسی یا اصل اولی و اساسی است که این عنصر را به عنوان مادهالمواد و خمیرمایۀ تمامی اشیا قلمداد مینمایند.
تالس بر این پندار بود که همه چیز از آب ساخته شده است؛ از اینرو تمامی مادیات را صورتی از اشکال آب میدانست. این رهیافت تالس مبین دو نکته است: نخست آنکه تمامی اشیا و موجودات از یک منشا و جوهر واحد شکل گرفتهاند. در واقع، وی با این رهیافت برای نخستینبار اصل وحدتِ وجود را در عالم فلسفه تبیین و تحلیل نموده و توجه فیلسوفان و اندیشمندان را به زوایای این اصل معطوف ساخت. دوم آنکه جوهر و اصل واحدی که تمامی عناصر از آن پدید آمدهاند، آب میباشد. وی بر این انگاره بود که زمین بر روی آب شناور است. وی در تلاش بود تا کثرتی که مورد تجربهاش بود را تبیین و تحلیل نماید؛ از اینرو قایل به ثبات و وحدت طبیعت اشیا در ورای کیفیات متغییر و متکثر آنها بوده است.
اعتبار و اهمیت تالس در تاریخ فلسفه از آن روی نبود که وی آب را مبدأ و منشای اشیا تلقی مینمود. بلکه اهمیت و اعتبار وی به این سبب بود که وی نخستینبار به وجود امر واقعی و مشهود که بتوان آن را مبدأیی ثابت و واحد برای احوال و کیفیات متغیر صور مادی دانست، پی برد. او این مبدای ثابت و واحد را طبیعت نامید و بدین طریق تحقیق علمی را امکانپذیر نمود.
به عبارتی، تالس نخستین فردی بود که با یک تبیین علمی به بررسی و ادراک حقایق جهان مبادرت ورزید و آغازگر یک رویۀ عقلایی و علمی گشته که موجب شکوفایی هرچه تمامتر فلسفه در جهان گردید. بیتردید اندیشههای وی در آن دوران از نواقص و کاستیهای بسیاری نیز برخوردار بود که اندیشههای وی را تنها در ظرف زمانی آن ادوار قابل قبول میگرداند. به عنوان نمونه اعتقاد وی در مورد اینکه جهان بر روی آب شناور است، کاملاً مخدوش و باطل است.
منابع
کلیات تاریخ فلسفه به زبان ساده، دکتر ملیحه صابری نجفآبادی، تهران: انتشارات سمت: ۱۳۸۹
سرگذشت فلسفه، برایان مگی، مترجم: حسن کامشاد، تهران: نشر نی
سیر اندیشۀ فلسفی در غرب، فاطمه زیباکلام، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۵
Comments are closed.