احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:منوچهر - ۰۷ دلو ۱۳۹۱
دموکراسی در کشورهای استبدادزده و جهان سومی، چونان عضوِ پیوندییی میماند که پس از مدتی سایر اعضای بدن، آن را پس میزند. تجربه در این کشورها نشان میدهد که حتا بسا از حکومتهای مدعی دموکراسی، پس از مدتی سعی کردهاند این پدیده را به سود خود تفسیر کرده و دوباره به استبداد و دیکتاتوری بازگشت کنند و یا دست به ترفندهایی بزنند که تنها ارباب قدرت از مزایای دموکراسی مستفید شود و بس.
حکومتهای توتالیتر همواره سعی بر آن داشتهاند که در متن یک وضعیت بحرانی، ساختار نظام را تغییر دهند و یک نظام متمرکز و اقتدارگرا را بنا بر مصلحتهای کشوری ِخودساختهشان، به جای دموکراسی پیاده کنند. یا اگر چنین نشد، با استفاده از قابلیتهای دموکراسی، بازی گروهییی را بهراه بیاندازند که در پی آن، قدرت میان چند نفر ـ که یا پیوند فکری دارند و یا هم خونی ـ دست به دست بگردد.
تیم حاکم در حال حاضر در پیِ آزمودنِ هر دو برنامه است تا باشد شرایط جهانی، زمینۀ پیاده شدنِ کدامیک را مساعد میسازد.
در بررسی مورد اول که همانا تغییر بنیادین نظام کنونی است، شواهد زیادی وجود دارد که میل شدید آقای کرزی را برای حفظ قدرت به واسطۀ خودش نشان میدهد. چنانکه او با پیش کشیدن برنامۀ صلح، طالبان و حزب اسلامی را به عنوان یک اهرم فشار بر مخالفان سیاسیاش، استفاده کرده است. حضور گستردۀ مخالفان مسلح، خود چالشی در برابر نظام کنونی است؛ زیرا با برگشت کامل آنان، نه تنها که قانون اساسی تغییر خواهد کرد، بلکه تغییرات اساسییی در نظام کنونی به وجود خواهد آمد. از جمله اینکه: دموکراسی دیگر به عنوان یک سیستم سیاسی مطرح نخواهد بود، و به جز از این نظام، هر نظام دیگری میتواند متصور باشد.
این پروژه با چند برنامۀ دیگر همزمان به پیش برده میشود. این برنامهها شامل دخالت سازمانیافتۀ حکومت در قانون انتخابات، تعلل و اشکالتراشی در پروسۀ برگزاری انتخابات، برگزاری لویه جرگه و… میباشند که همه چونان مکملهای پروژۀ تغییر نظام عمل میکنند.
تردیدی نیست که با عملی شدنِ موفقانۀ چنین پروژهیی، تمام موانع قانونی از سر راه آقای کرزی برداشته خواهد شد و سرانجام شخصِ او میتواند قدرت را تا زمان نامحدودی در اختیار داشته باشد.
اما حفظ قدرت از این مسیر، زیاد مطمین به نظر نمیرسد؛ چه آقای کرزی به خوبی میداند که نقش جامعۀجهانی در افغانستان خیلی بیاثر نیست. ممکن است که برنامههای کلان ایالات متحده، اروپا، کشورهای منطقه و… باعث برهم خوردنِ نقشۀ او گردد. از اینرو، باید راه دیگری را نیز در نظر داشت.
مسیر دیگری را که آقای کرزی برای حفظ اقتدار انتخاب کرده، انحصار حکومت در خانوادۀ خودش است که در این اواخر رازش از پرده برافتاده است. چندی قبل سروصدایی مبنی بر نامزد شدنِ یکی از برادران آقای کرزی (قیوم کرزی) مطرح شد که توجه چندانی را جلب نکرد. اما در چند روز اخیر، این موضوع به صورت جدی قابل بحث مینماید. طوری که یکی از برادران دیگر جناب رییس جمهور، آقای محمود کرزی اعلام کرده که شخصِ او تابعیت خارجیِ خود را دوباره مسترد میکند تا سهم فعالی در بازیهای سیاسیِ افغانستان بگیرد. او گفته است، هر چند که خودش نامزد انتخابات نیست، اما بیتردید که از نامزدی برادرش قیوم کرزی در انتخابات پیش رو حمایت خواهد کرد.
به نظر میرسد که این برنامه خیلی ناگهانی هم نبوده، شاید از مدتها قبل چنین طرحی میان برادران به وجود آمده باشد تا در یک برنامۀ مشترک بتوانند لگام سیاست افغانستان را برای همیشه به دست بگیرند.
این طرح نظر به چند دلیل، نسبت به طرح نخست، منطقیتر و عملیتر مینماید.
یکی آنکه میتواند مانع مخالفت و سروصدای مردم افغانستان، گروههای سیاسی و جامعۀ جهانی گردد؛ چون در پیاده شدن طرح اول، خطر دخالت مستقیم جامعۀ جهانی و ایالات متحده میرود که منجر به حذف تیم حاکم از صحنه خواهد شد.
دوم، موجب بدنامی رییس جمهور و همراهانش نخواهد بود. زیرا در صورت عملی شدن این طرح، نه تغییری در نظام سیاسی خواهد آمد و نه هم قدرت به غیر از «کرزی«ها انتقال خواهد یافت.
سوم، چرخۀ حکومت آقای کرزی با تمام قدرت میتواند به نفع برادر کار کند. زیرا جدای از اینکه خانوادۀ کرزی سرمایۀ گزافی را در اختیار دارد، قدرت کنونی نیز در اختیار این خانواده است؛ بنابراین بهسادهگی میتوانند تمام حریفان را کنار زنند.
و دلیل سوم آن است که در گزینش یکی از برادران به عنوان رییس جمهور آینده، ایالات متحده نیز بیمیل نیست. زیرا ایالات متحده جدای از اینکه گزینۀ مناسبش را تا کنون پیدا نکرده است، شناخت خوبی از خانوادۀ کرزی دارد که بنابران، هر نوع تعاملی را میتواند با این خانواده به انجام رساند.
از اینرو، به نظر میرسد که طرح دومی بهسادهگی و بدون هیچ نوع چانهزنییی پیاده خواهد شد، اما به شرط آنکه شرایط آینده، این برنامه را منتفی نسازد.
در هر حال، چه وضعیت سیاسی افغانستان و جهان تا یک سالِ دیگر به همین منوال ادامه یابد و چه غیر آن؛ چیزی که تقریباً ثابت مینماید، انحصار قدرت در خانوادۀ کرزی است.
Comments are closed.