احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۴ حوت ۱۳۹۷
روز پنجشنبه، شهر مزارشریف یکبار دیگر به میدان تنشها میان ارگ و هوادارانِ عطا محمد نور والی پیشینِ ولایت بلخ مبدل شد. این تنشها پس از آن بهوجود آمد که ارگ تصمیم به برکناری فرمانده پولیس این شهر گرفت. آقای نور که مدعی است بر اساس توافقنامۀ میانِ او و ارگ کسی حق برکناری فرمانده پولیس را بدون مشورۀ وی ندارد، در واکنش به این اقدام مردم را به اعتصاب و مقاومت فرا خواند؛ اما نیروهای اعزامی پولیس از کابل، سرانجام در اواخر روز پنجشنبه موفق شدند که وارد فرماندهی پولیس بلخ شوند و عبدالرقیب مبارز را به عنوان فرمانده جدیدِ پولیس این ولایت معرفی کنند. با اینهمه، ساعاتی از روز را مردم مزارشریف شاهد درگیریها میان نیروهای اعزامی از کابل و پولیسِ این شهر بودند که به کشته شدنِ یک پولیس و زخمی شدن هجده تن که ده تنِ آنها از نیروهای پولیس و متباقی افراد غیرنظامی بودند، انجامید. حنیف اتمر نامزد انتخابات ریاستجمهوری از تیم صلح و اعتدال که آقای نور نیز یکی از متحدان آن است، نسبت به حادثۀ مزارشریف واکنش نشان داد و اقدامِ حکومترا «نابخردانه» و «غیرضروری» عنوان کرد.
اینکه واقعاً در بلخ چه میگذرد، ریشه در سیاستهایِ مستبدانه و غیرمعقولِ ارگ و شخص رییس حکومت وحدت ملی دارد. اینجا بحث بر سرِ دفاع از آقای نور و حامیانِ وی نیست. شاید او نیز در رویدادهای اخیر بیتقصیر نبوده باشد، ولی از آنجایی که آقای نور در حال حاضر هیچ سمتِ رسمی دولتی ندارد، نمیتوان از او به عنوان یک طرفِ قضیه یاد کرد. لشکرکشیِ ارگ در آستانۀ سال نو و تحولاتِ دیگرِ کشور از جمله بحث صلح و برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، هیچ توجیهِ معقول و منطقی نمیتواند داشته باشد. جان بس سفیر امریکا در کابل که از این وضعیت ناراحت به نظر میآید، در صفحۀ توییترش نوشته که «نباید از نیروهای امنیتی برای مقاصد سیاسی استفاده شود، این کار دموکراسی را در افغانستان متضرر ساخته و گامی به عقب است. اولویت نیروهای امنیتی تأمین امنیت شهروندان است. آنان نباید با یکدیگر درگیر شوند.» وقتی سفیر امریکا در افغانستان لشکرکشی به ولایت بلخ را درگیری نیروهای خودی عنوان میکند، آنگاه ارگ چه توجیهی میتواند در مورد آن داشته باشد؟ چرا باید نیروهای مسلحِ ما به جای مبارزه با هراسافکنی و آدمربایی قربانی بازیهای سیاسی شوند؟ آیا تبدیلی یک فرمانده پولیس به اینهمه جنجال ضرورت دارد؟
آقای غنی همانطور که عامل اصلیِ بسامشکلات در کشور است، عامل نزاعِ بهمیانآمده نیز است. او بود که برای مقاصد شخصیِ خود با آقای نور وارد مذاکره شد و عملاً به او تعهد سیاسی سپرد. نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که ارگ و شخصِ آقای غنی هرگز آقای نور را به چشم یک مأمور حکومت و یا والی زیر فرمانِ خود ندیدهاند؟ اگر آقای نور والی یک ولایت و فردی تحت امرِ حکومت میبود، اصولاً چه نیازی بود که با او وارد گفتوگو و مذاکرۀ سیاسی شوند؟
مسلماً چه خوشِ ارگ بیاید چه نیاید، آقای نور در بلخ پایگاه سیاسی ـ مردمیِ گسترده دارد. او در هفده سالِ گذشته فرد نخستِ بلخ از نظر قدرت و نفوذ بوده است. او اگر در جاهایی مشکل داشته، که بدون شک داشته، اما والیِ ناموفقی نبوده است. آقای نور برکناری فرمانده پولیسِ این ولایت را دسیسهیی علیه مردمِ این ولایت میداند. او میگوید که ارگ تلاش دارد در آستانۀ انتخابات ریاستجمهوری به او و تیمش ضربه وارد کند. آقای اتمر نیز در کنفرانس خبریِ خود به این موضوع اشاره کرد. او گفت که تعداد زیادی از هواداران تیم صلح و اعتدال بهوسیلۀ ارگ از وظایفشان سبکدوش شدهاند.
کاملاً مشخص است که ارگ و آقای غنی نیتِ خوبی در قبال تغییر و تبدیلیها ندارند. آقای غنی یک روز با آقای نور در میز مذاکره نشسته، با او عهد و پیمان بسته و حتا در یک مقطع به مزارشریف سفر کرده و حکم تقرری آقای نور را به عنوان والی این ولایت امضا کرده است، ولی روز دیگر که دیده اوضاع بر وفق مرادش نیست، با آقای نور خصمانه برخورد کرده و حتا مجبورش ساخته که از قدرت کنار برود. همین حالا آقای نور مدعیست که سندی را در اختیار دارد که میان او و ارگ امضا شده و ارگ نمیتواند در تبدیلیهای بلخ بدون نظر و مشورۀ وی اقدام کند. وقتی حکومت مرکزی چنین سندی را در خفا به امضا میرساند، آنگاه میتواند از قانونمداری و حکومتداری خوب دم بزند؟
بیتردید مشکلِ بلخ ریشه در سیاستِ تمامیتخواهانۀ ارگ و شخصِ آقای غنی دارد؛ سیاستی که غنی را محور و معیارِ همه چیز قرار داده است.
Comments are closed.