گزارشگر:عزیز احمد حنیف-استاد دانشگاه - ۲۸ حوت ۱۳۹۷
همزمان با نفوذ اندیشههای سلفیتِ معاصر در افغانستان، در سالهای اخیر بحثهایی در محور مشروعیت و عدم مشروعیت جشن نوروز میان حلقات دینی مطرح گردیده است. عدهیی بدین باور اند که رسم گرامیداشت از نوروز به آیین زردشتی پیوند دارد و برخی فکر میکنند که این جشنِ باستانی، قرنها پیش از زردشت و آیین زردشتی از سوی مردم و پادشاهان فارس بر بنیاد یکسَر مصلحتهای اجتماعی ایجاد گردیده است که بههیچ دین و آیینی پیوند ندارد.
دیدگاه مخالفان نوروز، اساساً در محور حدیثی میچرخد که حضرت انس بن مالک رض از پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه وسلم نقل کرده است: «زمانی که آن حضرت ص به مدینه تشریف بردند، متوجه شدند که باشندهگان مدینه دو روز (تاریخی) دارند که در آنها به سرگرمی مىپردازند، آنحضرت صلیالله علیه وسلم فرمود: فلسفۀ این روزها چیست؟ گفتند: ما در دورههای جاهلیت در این دو روز به بازی و سرگرمی میپرداختیم؛ آن حضرت ص فرمود: خداوند به عوض آن دو روز، روزهای بهتری همچون عید فطر و عید قربان را برای شما تعیین فرمود است». (سنن ابوداود:۱۱۳۴). همانطور، روایتی از عبدالله بن عمر رض در منابع حدیثی نقل گردیده است که به لحاظ فنی، درست نمیباشد. علاوه از آن، نظریاتی اجتهادی از سوی فقها مانند: ملاعلی قاری، ابوحفص کبیر، مناوی، شامی و عدۀ دیگری از علمای احناف با تعبیرهایی عاطفی نقل گردیده است که یک پژوهشگر علمی نمیتواند به آن اعتماد نماید.
بعد از تحقیق و بررسی دلایل موافقان و مخالفانِ جشن نوروز، آنچه که ما در این باب نتیجه گرفتیم، در نقاط ذیل خلاصه میشود:
یک: دو روز تاریخییی که در حدیث انس بن مالک رض بدان اشاره شده است، در هیچ یکی از مصادر معتبرِ قرنهای سهگانه نخست (خیر القرون)، به «نوروز» و «مهرگان» تفسیر نشده است؛ بلکه تفسیر فوق، قرنها بعد، از سوی برخی مفسرین و شارحان حدیث و فقیهان با تأثیرپذیری فرهنگی از اعراب، بدون استناد به مصادر علمی معتبر، مطرح گردیده است که نمیتوان به آن اعتماد کرد.
دو: در حدیث انس رض تصریح گردیده است که روزهای عید قربان و عید فطر نسبت به آن دو روز بهتر اند (خیراً منهما)؛ برتریت، به هیچ صورت، معنای حرمت دو روز تاریخی گذشته را افاده نمیکند؛ علاوه از آن، در اثباتِ حکمِ حرمت با خبر واحد یا دلایل ظنی الثبوت نیز محل اختلاف میان علماست.
سه: تبدیل کردن دو روز تاریخی باشندهگان مدینه به روزهای عید فطر و عید قربان، یک تغییر اجتماعی قابل توجهی در مدینه و اطراف آن به شمار میرود که باید از سوی چندین تن از صحابه روایت میشد؛ تنها بودن انس رض در این حدیث و اینکه یکی از راویان آن (بهنام حمید الطویل) نیز میان دانشمندانِ رجالِ حدیث، مختلَففیه است، پرسشهایی را در پی دارد.
چهار: بدعت خواندن نوروز از سوی اندیشمندان دینی در دورههای امپراتوری امویها و عباسیها، بیشتر از اینکه برخاسته از انگیزههای دینی باشد، میتواند ریشه بر عوامل و پدیدههای سیاسی و تعصبات تباری عربها با فارسیها داشته باشد؛ بهخاطری که خراسان و فارس در بُعد سیاسی از عربها فرمان نمیبردند و زبان و فرهنگ خود را در برابر زبانِ عرب حفظ کردند.
پنج: دین مقدس اسلام بر بخش اعظمی از سنن و تقالید اعراب که ریشۀ مردمی داشته، با تغییرات نسبییی مهر تأیید نهاده است و اساساً با فرهنگها و تمدنهای مصر، روم، هسپانیا، فارس، هند و غیره که رنگ و بوی مذهبی نداشتند، مِنباب «الاصل فی الاشیاء الاباحه» از درِ سازش پیش آمده است.
شش: حرمت تبریک گفتن نوروز، تکفیر هدیه نوروزی، تحریم اهدای تخم مرغ در اینروز و مسایل دیگری از این دست، بر پایۀ علمی استوار نبوده بلکه بر ذوقزدهگی برخی فقیهان و برخورد عاطفی و سلیقهیی آنها بر مسایل فرهنگی بر میگردد. همین باورها وبرداشتهای عاطفی در گذشتهها بوده است که مسیر احکام شرعی را به سوی انحراف و تحجر کشانیده و بر روح و روان این آیین جهانی زیبا و پویا و انسانی، چهرۀ بیمار، تاریک، افسرده و خستهحالی ارایه کرده است.
هفت: با قاطعیت میتوان ادعا کرد که هیچکسی تا حال نتوانسته است بهگونۀ علمی ثابت بسازد که جشن نوروز از گریبان دین زردشتی یا مجوسیت سرکشیده است؛ برعکس، تمام منابع تاریخی، نشان میدهد که این جشنِ باستانی بهقرنها پیش از زردشت (که تاریخ دقیق آن نیز معلوم نیست) بر میگردد.
هشت: همچنان میتوان گفت که هیچکسی از این حقیقت نمیتواند انکار کند که در امتداد تاریخ، یکسَر باورهای نادرست مذهبی از سوی پیروان زردشتی، هندوییسم، بوداییسم، مسیحیت، یهودیت و مسلمانان، با این جشنِ کُهن مردمی در آمیخته است. چنانچه، باورهای مربوط به تهیه سمنک، هفتسین و برافراشتن عَلمِ مخصوص بر مزار خیالی حضرت امیر المؤمنین علی رض در شهر بلخ را بر بنیاد روایتهای بهجا مانده از گذشتهگان، میتوان به آن مثال زد.
نه: مشکلی که در باب گرامیداشت از نوروز احساس میشود، اساساً ریشه بر پارهیی از سنن، آداب و باورهای مذهبی آیین زردشتی دارد که در گذشته با این روز در آمیخته و آن را رنگ و بوی مذهبی داده است. به عنوان مثال میتوان از برگزاری مراسم چهارشنبه سوری، سبزکردن گندم و تهیه سمنک، رنگین نمودن تخم مرغ به رنگهای شاد و فال نیک گرفتن به انجام این مراسم، تهیه هفت سین و پیوند دادن آن به هفت طبقه آسمان و هفت طبقه زمین و هفت فرشتۀ مقرب و هفت آیه از قرآنکریم که با حرف سین آغاز شده است، روشن نمودن شمع در میان هفت سین به تعبیر روشنایی خانه و نورانی شدن زندهگی اعضای خانواده، مراسم سیزده بدر و بدفالی گرفتن به آن، رفتن به زیارتگاهها و آویزان نمودن پارچههای رنگین به قصد شریک ساختن مردهگان در جشن نوروز، برگزاری مراسم جهندهبالا بر مزار خیالی حضرت علی در شهر بلخ و تقدیم نذر و نیاز به آن، همه باورهایی است که با روحِ دین مقدس اسلام سازگاری ندارد.
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که گرامیداشت از نوروز به عنوان تحول طبیعت و آغاز فصل رویش و شادابی و طراوت، یک رسمِ زیبا و شکوهمند انسانی و مردمی در سرزمین فارس و اطراف آن در گذشتهها بوده که باورهای مذهبی نادرست از سوی پیروان ادیان مختلف بهآن درآمیخته و فرهنگِ بدویتِ اعراب نیز با نگاهِ شور به آن نگریسته است. دین مقدس اسلام، بر رسمهای فرهنگییی که ریشه بر ادیان و مذاهب کُهن ندارد، مُهر اباحت (مشروعیت) زده است اما سنتهای فرهنگییی که رنگ و بوی مذهبی دارد، را بدعت (مردود) و نامشروع میداند.
همهساله بختِ تو پیروز باد
همـه روزگـار تو نـوروز باد
Comments are closed.