احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۴ حمل ۱۳۹۸
در سال ۱۳۹۸ قرار گرفتهایم؛ همان سالی که میتوان آن را سرنوشتسازترین سال برای افغانستان و مردمانش خواند. در این سال قرار است که دو موضوعِ صـلح و انتخـابات در فضای مبهم و مهآلودِ کشور و تشدید رقابتهای منطقهیی بر سرِ آن رقم بخورند. فضای حاکم بر افغانستان از این نظر رازآلود و مهآگین مینماید که هیچکس حتا پُرمدعاترین سیاستمدارانِ کشور نیز نمیتوانند انجامِ صلح و انتخابات را پیشبینی کنند و از آن بدتر هیچکدام نمیدانند که آیا انتخابات برگزار خواهد شد یا خیر. از سوی دیگر، رقابتهای منطقهیی بر سرِ جنگوصلحِ افغانستان از این نظر تشدید یافته که دولتِ امریکا با تعقیبِ جدیِ مذاکرات صلح با طالبان، این آوازه را در صحنۀ بینالملل بهراه انداخته که گویا افغانستان را ترک خواهد کرد. از اینرو، همسایهگان و کشورهای منطقۀ ذیدخل و ذینفع در افغانستان، در تدارک پُر کردنِ جای خالیِ امریکا در افغانستان به نحوی اند که پسلرزههای خروجِ این ابرقدرت دامنگیرِ آنان نشود. در این میان، آنچه از اخبار و رسانهها برمیآید این است که خودِ آقای ترامپ رییسجمهورِ ایالات متحده و شرکای قدرتِ او هم دقیقاً نمیدانند از مذاکراتِ صلح با طالبان چه برداشتی خواهند کرد و افغانستانِ پس از صلح با طالبان چه سیمایی خواهد داشت. آنها گاهی از ترکِ بیچونوچرایِ افغانستان مطابق منافعِ امریکا سخن میگویند و گاهی از حفظ دستاوردهای هفدهساله در این کشور دم میزنند؛ گاهی از انعطافپذیری طالبان در مذاکرات و گاهی از اعتمادناپذیریِ آنها در توافقِ صلح خبر میدهند.
در این پیوستارِ پیچیده و مردد اما حکومتِ آقای غنی در نهایتِ سراسیمهگی از وضع، اندکی مرموز مینموده و این مرموزبودهگیِ آن اینروزها برجستهتر شده است. ظاهرِ امر چنین است که غنی، متضررِ اصلیِ مذاکرۀ صلح امریکا – طالبان است و او در تلاشِ حفظ قدرت و کرسی خود، روابطش با امریکاییها را تیره و تار ساخته و از چشمِ جامعۀ جهانی افتاده است. اینکه مذاکرات صلحِ قطر در پشت درهای بسته جریان یافته و جزییاتِ آن با حکومت افغانستان شریک نشده و اینکه مشاور امنیت ملیِ کشور در برابر نمایندۀ صلحِ امریکا موضع تند و سخت گرفته نیز این احتمال را برای رقبای سیاسیِ آقای غنی به یقین رسانده که میان غنی و امریکا همهچیز تمام شده است.
ولی با اینهمه، درحالیکه بسیاری از نامزدانِ انتخابات ریاستجمهوری در پیچوتابِ صلح نیـرو و انگیزۀشان را برای تعقیب برنامههای انتخاباتی و صرفِ اعتبار و هزینه برای آن از دست دادهاند، آقای غنی و تیمش در اوجِ تقابل با امریکا، هم ریسمانِ صلح را رها نکرده و هم داستانِ انتخابات را یله ندادهاند. به این معنا که آنها با تمسخر و تحقیر نسبت به نشستِ مسکو و مذاکراتِ قطر سخن میگویند ولی در داخل به نامِ صلحِ بینالافغانی در حالِ دید و بازدید و یارگیری و فراخوان اند و میخواهند پس از جرگۀ مشورتی صلح، فیصلۀ نهـایی خود را اعلام و اجرا کنند و در سوی دیگر، تیم آقای غنی پیوسته دیدارها و معاملاتِ کمپاینی و انتخاباتیشان را با ریشسفیدان و متنفذانِ سراسر کشور ترتیب و تنطیم میکنند و از «پیروزی» سخن میگویند.
وقتی این اتفاقات را در کنارِ این موضوع که کسانی در داخلِ امریکا علیه صلح با طالبان و احتمال قطعِ مذاکرات سخن میگویند و اشخاص دیگری در منطقه به امریکا پیشنهاد سرکوبِ طالبان را میدهند مورد مطالعه قرار میدهیم، این هراس به میان میآید که سالِ ۱۳۹۸ ـ حالا در یک شانس و تصادفِ جالب و یا هم در یک سناریویِ از پیش تعیینشده ـ سالِ کامرواییِ آقای غنی و تیمش در بازی صلح و انتخابات خواهد بود!
این تحلیـل هرقدر هم ضعیف باشد، از این منظر باارزش است که میتواند به جریانهای سیاسی ـ انتخاباتییی که در گرمایِ صلح حل شده و یا هم به خواب رفتهاند، لرزه و تکانِ تازهیی بدهد تا به خود بیایند و مبادا در پایان سالِ جاری خود را بازندۀ میدان صلح و انتخابات و مغبونِ گذرِ زمان دریابند.
Comments are closed.