احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالله دانش - ۱۲ حمل ۱۳۹۸
روزی را سراغ نداریم که در یکی از بخشهای ولایت پروان انسان بیگناهی به خاک و خون نغلتد. شامی را نمییابیم که دوکانهای شهر و بازار به روی باشندهگان این ولایت باز باشد. شبی را ندیدهایم که دهقانی در اینجا برای آبیاری تاک و مزرعهاش از خانه بیرون شود و مریضداری بتواند بیمارش را بیهراس تا بیمارستان انتقال دهد.
پیش از اینکه غروب فرا رسد، همهگان خود را به خانهها و جاهای امن میرسانند، کوچه باغها، روستا و بازارها را وحشت فرا میگیرد. هستند کسانی که دیگر حتا به شبنشینیها، مهمانیها و برنامههای اجتماعی و رفاقتها بیاعتماد شدهاند، چون تجربه کردهاند که آدمهای زیادی شب هنگام، توسط رفیقان، سارقان مسلح و یا هم دزدان حرفهیی در کوچهها و جادهها کشته شدهاند، کسی بهخاطر داشتن موتر و موترسایکل، کسانی بهخاطر چند هزار افغانی و کسانی هم به دلیل داشتن وظیفۀ دولتی.
در روزها و هفتههای پسین گراف جرایم جنایی در پروان مخصوصاً در ولسوالی بگرام، نقطۀ سعود خود را میپیماید، عامل آن هم افراد مسلح غیر مسوولی است که تقنگ و جنگافزار دست داشتهاش، از یک فرمانده محلی، از یک زورمند و یا از یک نماینده بوده است. خلاصه اینکه پروان وضعیتی اسفناکی دارد، مردم احساس امنیت و آرامش ندارند.
اگر گفته باشیم به اندازۀ پروان در هیچ یکی از ولایتهای کشور «پارتبازی» و رقابت ناسالم میان زورمندان محلی وجود ندارد، مبالغه نکردهایم، یکی از دلایل عمدۀ ناامنی و جرایم جنایی در پروان، رقابت میان زورمندان محلی این ولایت است که با گذشت هر روز فربه میشود؛ هر زورمند یک گروه مسلح دارد و در رقابت با دیگر زورمندان، از افراد مسلح استفاده میکند که نتیجۀ آن افزایش جرایم جنایی است.
به باور باشندهگان این ولایت، در پروان چند جناح رقیب وجود دارد، که هر جناح و تیم متشکل از فرماندهان، زورمندان، افراد صاحب نفوذ و وکیلان میباشد، آنها در مرکز و ولسوالیهای مختلف پروان، مانند بگرام، سیدخیل، جبلالسراج، غوربند و سایر نقاط این ولایت فعالیت دارند و سرگرم رقابتهای ذاتالبینی استند که این درگیریها و رقابتهای آنان بر اوضاع امنیتی تأثیر منفی داشته است و گراف جرایم جنایی را بلند برده است.
از آنجایی که برخی از این فرماندهان و مالکان زور و زر، کمتر به استدلال و دانش سیاسی روز مجهز استند، بقای خود را در داشتن افراد مسلح و تیمهای زورگو دانسته، همه برنامهها و داشتههایشان را بر حفظ همین مسایل متمرکز ساخته اند.
اینها هر کدام به نحوی هم سرمایهدار و هم تفنگدار هستند. در زمان جهاد و مقاومت هر یکی از ایشان، در مبارزه با طالبان از خود رشادت نشان داده که از این بابت مردم برایشان احترام دارند؛ اما پس از سرنگونی رژیم طالبان که سیاستهای حکومت مرکزی در جهت کنار زدن ارزشهای مقاومت و کنار زدن چهرههای مقاومتی تنظیم شد، اینها نیز در تلاش حفظ قدرت خود شده و در این وضعیت عملاً به افراد زورمند و ثروتمند مبدل شدند که امروز دولت هم توان مقابله با آنان را ندارد و در موارد زیادی به موانع عمده رشد و توسعه پروان و تحکیم حاکمیت قانون مبدل میشوند.
این بزگواران در مناطقشان به جای تأسیس دانشگاه و مکتب و تربیت کادرهای علمی، دست به ایجاد قلعههای بزرگ جنگی زده و این قلعهها را به قرارگاههای امن و بستر مناسبی برای پرورش قاتلان، سارقان، دزدان و افراد بیبندوبار مبدل ساخته اند که بخشی از این رویدادهای جنایی، از همین جاها سازماندهی میشود.
جمع دیگری از فرماندهان محلی با اتفاق ملکان روستاها و افراد با نفوذ، دست به ایجاد شوراها و نهادها زده و دهها میل سلاح در روستاها و سایر نقاط پروان توضع کردهاند که بخشی دیگر از جرایم جنایی و سرقتها و قتلها، توسط افراد مسلح غیرمسوول همین شوراها صورت میگیرد.
معاشات کارمندان و سایر امکانات این شوراها، از طریق زورگیریها و باجگیریها از موترهای ریگ و چغل، شرکت آب معدنی، قراردادیها، کارمندان میدان هوایی بگرام و کمپنی(انهم) واقع باریک آب بگرام تمویل میشود که از هر کدام مطابق به درآمد و محصول کارشان باجگیری میشود.
مسوولان امنیتی در پروان با آنکه بارها بر سرکوب افراد مسلح غیرمسوول و تأمین امنیت در این ولایت تأکید کردهاند، اما دیده شده این نیروهای امنیتی از یکسو از بازداشت مجرمان عاجز اند و از سوی دیگر با این مجرمان و سارقان در ارتباط استند، به طور مثال: شبی دزدان مسلح پس از سرقت پول، تلفن و سایر اموال مسافران در یکی از جادههای رباط بگرام، با نیروهای امنیتی فرماندهی پروان مواجه میشوند، پس از در گیری مسلحانه بین دو طرف، دو تن از دزدان مسلح کشته و یک تن شان زخمی میشود، پولیس پس از بررسی اجساد در مییابد که یکی از دزدان کشته شده، آمر اوپراسیون ولسوالی بگرام بوده و دیگری نیز متعلق به نیروهای امنیتی پروان بوده است.
در کنار افراد مسلح غیرمسوول عوامل دیگری نیز سبب قتلها و ترورها مرموز در مربوطات پروان دست و دخل دارد که لازم به یادآوری میدانیم.
بیکاری
حدود دو سال پیش اتفجاری در داخل میدان هوایی بگرام صورت گرفت که در اثر آن شماری از نیروهای خارجی کشته و زخمی شدند، به دنبال آن نیروهای خارجی مقیم بگرام مصمم بر آن شدند، تا پیش از ۳۰ هزار کارمند افغانستانی را از وظیفه اخراج کنند که بخش بزرگ این کارمندان متعلق به ولایت پروان بهویژه ولسوالی بگرام بودند، بیکار شدن این رقم بزرگ از افراد بار سنگینی بود که بر شانهها پروان گذاشته شد.
افزاد اخراج شده از وظیفه، برخی به دنبال لقمه نانی بیرون از مرزهای کشور رفته اند، برخی سلاح برداشتند به حلقات فرماندهان و زورمندان پیوسته اند، شماری هم به دزدی و سرقتهای مسلحانه رو آورنده اند و برخی نیز جذب گروههای تروریستی و طالبان گردیده که همه به نحوی در ناامنی و جرایم جنایی دخیل اند.
علاقهمندی جوانان به تفنگ
پروان چه زمان جهاد و چه در زمان مقاومت، میدان گرم جنگ بود، دوام این جنگهای گرم مسلحانه، جوانان پروان و بگرام را اکثراً با روحیه نظامی بار آورد و تربیت کرد، حتا امروز که خواست زمان فرق میکند و شرایط از ما چیز دیگر میخواهد تا جنگ و تفنگ، اما با آن هم جوان ما فرماندهان نظامی، تفنگداران و افراد قلدر و پرخاشگر را الگویذهنی شان انتخاب میکنند، تا افرد قلم بهدست، دانشمند و اهل فرهنگ را که این در ذات خود یک فاجعه بوده برای تداوم جنگ و آدمکشی.
افراطیت
این روزها در مقایسه به هر زمان دیگر، بازار افراطیت در مسجدها و مدرسههای پروان گرم است و مشتری زیادی پیدا کرده است، جوانان زیادی جذب گروههای تروریستی گردیده اند، طالبان با استفاده از فقر و بیکاری مردم و احساسات دینی جوان استفاده کرده تعداد زیادی را در مدرسه عبدیبای، دارالعلوم محمدی و دارالحفاظ حضرت بلال در بگرام جذب گروه خود کرده و به فعالیتهای هراسافگنی در نقاط مختلف پروان میپردازند، افراد وابسته به این گروه کارمندان دولتی و کارمندان میدان هوایی بگرام را در گوشه و کنار پروان هدف قرار داده ترور میکنند.
افراطگرایی در پروان آهسته آهسته از یکسو بسترهای اجتماعی فرهنگی پیدا کرده و از سوی دیگر این پدیده از بیرون و اطراف این ولایت نیز وارد این سرزمین گردید که کنار افراد مسلح غیرمسوول، تهدیدهای برخاسته از این تفکر نیز از مردم این قربانی میگیرد.
به گونۀ مثال: جوانی را میشناسم که فارغ رشتۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه دانش در پروان بود، به دلیل بیکاری و پیدا نکردن وظیفه، جذب گروه طالبان در بگرام گردید و به شدت با این گروه کار میکرد، این جوان شبی پس از انتقال پول و غذا به طالبان، در روستا گجر خیل بگرام از سوی افراد ناشناس به قتل میرسد، طالبان نیز دست به کار شدند و برای انتقام این همکارشان، یک افسر پولیس را در پوستۀ (آبکها) واقع روستای جعفرخیل و یک پولیس دیگر را در قلعه بلند بگرام ترور کردند. کشته شدن شاه آغا حنفی رییس شورای علما پروان، جاسازی ماین مقناطیسی بر موتر احمد شاه بهین رییس مدرسه حضرت بلال و کشته شدن هفت کارمند میدان هوایی در روستای شاکا بگرام، کار طالبانی است که در مدرسهها و مسجدهای پروان جا دارند. همچنان استادان این مدرسهها دانشآموزران را تشویق به رفتن پاکستان میکنند مثلاً: محمد محسن فرزند آغا پادشاه ار روستای بهادرخیال بگرام را فردی بهنام قاری مشرف که استادش در مدرسه بود، بدون هماهنگی فامیلش به پاکستان برده بود تا این که پدرش پس از جستجوی زیاد او را از مدرسههای کراچی پاکسان پیدا کرد.
مناطقی چون گجرخیل، عبدیبای، قلعچه سوخته، خلازیی و برخی روستاهای بگرام، از مناطقی استند که در ماههای پسین طالبان در این جاها نفوس قابل ملاحظهیی دارند.
وجود پایگاه نظامی امریکا در بگرام
یکی از دلایل حضور گرم طالبان در ولسوالی بگرام وجود بزرگترین پایگاه نیروهای خارجی در این ولسوالی بوده است، روزانه دهها هواپیما نظامی ناتو از این میدان هوایی نشست و پرواز میکند. طالبان با حملات و پرتاب راکت به این پایگاه نظامی، قدرت خود را به رخ دولت و نیروهای خارجی میکشند که این موضوع از نگرانیهای دیگر باشندهگان این محل بوده است.
جا بهجایی هراسافگنان و طالبان، در لباس کوچیها
طالبان و دیگر گروههای هراسافگن، در لباس کوچی و چادرنشینها در مناطق مختلف پروان بهویژه ولسوالی بگرام جابهجا شده و رفته رفته حملات خود را در گوشه و کنار این سرزمین سر و سامان میدهند. به گفتۀ باشندهگان و مسوولان امنیتی در این ولایت، تمام قتلهای مرموز و سر در گُم نیروهای امنیتی، از سوی همین چادر نشینان صورت میگیرد.
در سال اخیر هزاران کوچی و مهاجر پشتون پاکستانی به بهانههای گوناگون در دشتهای باریکآب بگرام و در دو سوی شاهرای کابل – پروان با یک سیاست زیرکانه اسکان و جابهجا شده که شب هنگام به فعالیتهای ترورستی میپردازند و تاکنون چند حمله را عابران این شاهراه انجام داده اند.
باشندهگان پروان میگویند، کوچیهای مقیم در باریکآب و پشتونهای مجهولالهویه در مسیر پروان – کابل که از قرهباغ تا بگرام جا گرفته اند با سلاح و مهمات مجهز استند و زود است که پروان را به سرنوشت دشت ارچی کندوز دچار سازند.
Comments are closed.