احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





اگر بخواهیم، می توانیم! بررسـی مختصر راه‌های رسـیدن به موفقیـت

- ۱۳ حمل ۱۳۹۸

بخش سوم/

mandegarدر دورۀ بلوغ و بزرگ‌سالی، فردی می‌خواهد که پدیده‌یی را برای خود تبیین کند که تجلیاتِ آن توجهش را جلب کرده است. در واقع حرصِ شناخت دارد که شکل عالیِ کنجکاوی به شمار می‌آید. این روحیۀ پژوهش و تحقیق با روحیۀ برخی کسان که دایماً در کمینِ اعمال و حرکاتِ دیگرانند و همۀ فکر و ذهنِ خود را به کار می‌اندازند تا از منابع درآمد آن‌ها مطلع شوند، زنده‌گی خصوصی آن‌ها را بکاوند؛ زمین تا آسمان فرق می‌کند. به‌راستی انگیزۀ این کنجکاوی‌ها که بیشتر به یک جنونِ عجیب می‌ماند، چیست؟ نخست این‌که فرد از نوعی خلایِ روحی رنج می‌برد و هدفِ شخصیِ جدی در زنده‌گی ندارد. دوم این‌که نوعی خودنمایی است. جاذبۀ کشفِ جنبه‌هایی از زنده‌گی دیگران که از نظر عموم پنهان است و پرده برداشتن از آن، مایۀ علاقه و تصدیقِ کسانی‌ست که از کشف رازهای دیگران لذت می‌برند. و از کشف ضعف‌ها یا خطاهای دیگران، احساس غرور و لذت می‌کنند. این اخلاقِ ناپسند باعث می‌شود که فرد از تکالیف جاری خود و کارهای روزمره‌اش غافل شود و به همان نسبت وقت و انرژی عظیمی را از دست بدهد. به یقین، شما از چنین خصلتی مبرا هستید. ما هم همین آرزو را داریم.

۵٫ مسوولیت‌ناپذیری و تهمت‌های ناروا: هر انسانِ موفقی باید ظرفیت پذیرش عینی خطاهای خویش را داشته باشد که این نشانۀ روشن‌بینی و خویشتن‌داری و ارادۀ قاطعِ اوست. و باید همواره مراقب مسیر تفکر خویش باشد، زیرا وقتی حس می‌کنیم به سوی تصمیمی رانده شده‌ایم، می‌کوشیم تا درست بودن آن را توجیه کنیم.
اکثر خانواده‌ها برای اجتناب از خطر، فرزندان خویش را به سوی «هیچ کاری نکردن» سوق می‌دهند. و فرد برای گریز از هرگونه سرزنش و شکستی، این روحیه را در خود تقویت می‌کند که فقط کسانی هرگز اشتباه نمی‌کنند که هیچ‌گاه کاری انجام نمی‌دهند که اساساً چنین تصوراتی ناشی از فقدان روحِ مثبت‌گرایی و برخورداری از اراده در فرد می‌باشد.
یکی از فیلسوفانِ نیویورکی به نام پل وسر می‌گوید: «اندیشۀ درست، به صواب و بدون انحراف، شرافت مطلق و دغدغۀ خالص‌ترین حقیقت را در خود پرورش دهید. صادقانه و صمیمانه به ارزیابی انگیزه‌های خود بپردازید. خود را ناگزیر کنید که پیوسته با روشنی به خود بنگرید.»

۶٫ کینه‌ها: نفرت صرفاً نیرویی است که به کار خورد کردنِ خود شخص می‌آید، چرا که نیرویی ویرانگر است؛ اما نیک‌خواهی نسبت به دیگران، نیرویی سازنده است و انسان را بیش از پیش قدرت می‌بخشد.
زنده‌گی اجتماعی نمی‌تواند بدون تنازع جریان داشته باشد. در مقابل اهانت‌های افراد پرخاش‌جو یا نفرت‌های کورکورانه همیشه هم نمی‌توان خون‌سردی و بی‌تفاوتی خود را حفظ کرد؛ اما می‌توان چنان از درایت خویش بهره گرفت که مخالفتِ خود را با نوعی تأثیرناپذیری و خون‌سردی منظم با چنان ارادۀ مصمم و قاطع نشان داد که از عوارض ناگوارِ برخورد جلوگیری به عمل آید.
به هیچ قیمت اجازه ندهید که کسی وادارتان کند وقت و انرژی خود را صرف یافتن پاسخی دندان‌شکن و سریع یا مقابله به مثل‌های بیهوده کنید. نشخوار کینه‌ها و جهش‌های بغض، پیش‌داوری‌ها و تصمیم‌های شتاب‌زده و سیاهِ غریزۀ انتقام‌جویی، معمولاً به تضعیفِ شما و تقویتِ حریف می‌انجامد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.