احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۹ حمل ۱۳۹۸
در این روزها درکنار مسایل جنگ و صلح و مذاکره با طالبان، بحث دیگری فضای جامعه را اشباع کردهاست. صحفات اجتماعی در ده روز اخیر، روی مساله آشنایی میچرخد که اکنون آنرا ناشناس مطرح کرده است. ناشناس، هنرمند شناخته شدۀ افغانستان مقیم اروپاست و در تازهترین مورد، مصاحبۀ او با داکتر سیاهسنگ از نویسندهگان افغانستان مقیم اروپا در کسوتی کتابی، بحثهایی را به راه انداخته است. آقای ناشناس در آن مصاحبه در کنار سایر مواردی مطرح شده، به سوالی هم در مورد کتاب «پتهخرانه» پرداخته و آن را به نحوی آشکار کرده و گفته است که آن کتاب جعلی است. اگرچه آنچه ناشناس در مورد پته خزانه مطرح کرده است حرفی جدیدی نیست و چنین سخنی بارها از جانب محققان و نویسندهگان مطرح کشور مطرح شدهاست و در عین حال شخصیتهایی بودهاند که بر رد جعلی بودن آن اثر، طی کتابها و مقالهها پرداختهاند. پته خزانه،(گنج پنهان) در مورد ریشۀ تاریخ، زبان و ادب پشتو بحث کرده و تاریخ آن را به بیش از هزار سال قبل ذکر میکند. اما حالا سخنان آقای ناشناس در آن مصاحبه و بعد اظهارات تلویزیونی او، سبب بحثهایی شدهاست. کسانی آمدهاند و از سخنان ناشناس به عنوان یک حربه برای توهین به یک قوم و گروه خاص پرداخته و آن را بهانهیی برای ریختن گند و تعصب و قومگرایی خویش ساختهاند و کسانی هم آمدهاند و به بهانۀ حمایت از یک قوم، با گندهترین مفکورههای قومی، ناشناس را مورد طعن و لعن قرار داده و کسانی را که باور به جعلی بودن پتهخزانه دارند، بیگانه، مزدور و حتا دشمن بشریت خواندهاند و کسانی هم که مرض تعصب شان ضخیمتر است و حرق کاذب قومی شان بر انسانیت شان غالب میشود، آن کتاب را همسنگ قرآن و بعد از قرآن دانسته، مقدس پنداشتهاند.
یک چنین برخوردهایی بر سر یک مسالۀ علمی و قابل بحث و تحقیق نشان میدهد که جامعه فرهنگی و آشنا با الفبا، در جامعۀ افغانی یا افعانستانی چه در داخل و چه در بیرون، چگونه به بیماری مزمن قومی گرفتار شده و چگونه همدیگر خود را بر سر طرح یک مساله علمی میخورند و به جان هم میافتند. طبیعی است که شاید مرحوم حبیبی با کتاب «پتهخرانه» مرتکب جعلی تاریخی شدهاست و یا ممکن کتاب پته خزانه به راستی یکی از اصیلترین و ماندگارترین اثر تاریخی جهان باشد. اما نقد و نظری روی آن کتاب چرا کار را به این کوچه بازاری شدن و طعن و لعن دادن بکشاند و چرا نفاق قومی را در کشور دامن بزند. چنانکه چندی پیش، دوتن از ورزشکاران کشور خواستند مسابقهیی باهم راه بیاندازند. اما دیدیم که جامعه در فضای مجازی و رسانهها، زیر نام پشتون و غیر پشتون تقسیم شد تا آن مسابقه لغو گردید. بنابرین طرح هر مسالهیی در افغانستان بیمار به زودی قومی میشود و حتا نزدیک به خلق فاجعه میگردد. این نشان میدهد که جامعه ما هنوز در اوج بیماری به سر میبرد و اینجا بیاهمیتترین مسایلی به تابو تبدیل شدهاند که در جامعۀ دیگر، اصلاً ارزش شان را از دست دادهاند.
نمیدانیم چنانچه تاریخ زبان پشتو یا فارسی به چندین هزار سال هم برسد، چه دردی را در جامعه بیمار ما دوا میکند یا کرده است؟ در حالی که میتوانیم امروزه روی صحت و غلط هر اداعایی کار علمی کنیم و به نتیجه برسیم، نباید همیشه جاهل بمانیم و نباید روی جعلیات استوار باشیم و نباید با تحریف زندهگی کنیم. اما بدبختانه به نظر میرسد که هنوز بیشتر مردم ما در عصر جاهلیت خودشان قرار دارند و هنوز بایستی برای برامدن از این جاهلیت زمان زیادی را از دست بدهیم؛ وای بر ما.
Comments are closed.