اگر بخواهیم، می توانیم !بررسـی مختصر راه‌های رسـیدن به موفقیـت

گزارشگر:مهسا طایع - ۲۳ حمل ۱۳۹۸

بخش هشتم/

mandegarآشفته گی و تشویش هم اغلب ناشی از دلتنگی حاصل از مفید نبودن و کاری انجام ندادن است و بیشتر به حذف و محو انسان منتهی می‌شود. اگر ما به دنیای فعالیت قدم بگذاریم و اگر به عرصۀ رقابت سالم با دیگران به میدان ثمربخشی قدم بگذاریم، محکم و استوار به عزت نفس می‌رسیم و آرام، بدون تشویش و با اطمینان در جادۀ زندهگی قدم بر می‌داریم و همواره در این فکر هستیم که به خود و دیگران و دنیایی که در آن زندهگی می‌کنیم، چه داریم که تقدیم کنیم؟
اگر همیشه خود را به خاطر خطاهای گذشته سرزنش و ملامت کنید، کارتان به شکست می‌انجامد و برای همۀ عمر نومید و افسرده باقی خواهید ماند. اما اگر باور کردید که می‌توانید همه‌چیز را جبران کنید، می‌توانید موفق شوید. بر احساس اندوه و پشیمانی خود که همانا شادی و نشاط را محو می‌کند، فایق آیید. با سلاح ایمان و با قوت و نیرومندی، به جنگ احساسِ ناتوانی و ضعف بروید و او را نابود کنید.
سعی نکنید با مرورِ خاطرات تلخ گذشته، به حال خود متأثر شوید و هم‌دردی دیگران را به سوی خود جلب کنید، آیا از این‌که دیگران با شنیدن حرف‌های غم‌انگیز شما سر تکان بدهند و هم‌دردی کنند، خوشحال می‌شوید؟ پاسخ این است که ابراز هم‌دردی دیگران با شما هیچ دردی را دوا نمی‌کند. از سوی هم، گاه این دلسوزی مصنوعی است و ممکن دیگران تظاهر به دلسوزی کنند.
پس بهتر است خودتان را آزار ندهید. زندهگی واقعی، روزهایش پُر از طراوت و پویایی است. چنان که انسان باید به جای آنکه در حسرت آنچه ندارد و در اندوه مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها زانوی غم در آغوش گیرد، با استفاده از حد اکثر توان جسمی و روحی، به شکار زیبایی‌ها و شادابی‌های آن برود. شما هم می‌توانید به کیمیای زندهگی یعنی سعادت و خوشبختی دست پیدا کنید. تصمیم با خود شماست. امتحان کنید!

پرسش کلید پاسخ است
البرت انیشتین گفته است که کنجکاوی موجب شادی و هیجان می‌گردد. انسان هنگامی که به رازهای جاودانهگی، زندهگی و ساختار شگفت‌انگیز دنیا می‌اندیشد، بی‌اختیار دچار هراس و حیرت می‌شود. کافی است که انسان بکوشد تا هر روز اندکی از این اسرار را در یابد. به نظر شما، اولین تفاوت میان افراد موفق و ناموفق چیست؟
پاسخ بسیار ساده است. افراد موفق پرسش‌های بهتری از خود می‌پرسند و در نتیجه، پاسخ‌های بهتری نیز دریافت می‌کنند. خیلی از آدم‌ها دوست دارند کاری متفاوت انجام دهند تا افراد موفقی شوند، ولی هرگز از خود نمی‌پرسند که چگونه می‌توانند به اهداف خود دست پیدا کنند؟ اگر فکر ما اجازۀ تاخت‌وتازه داشته باشد، پرسش‌های مختلفی در ذهن ما جای می‌گیرد. تفکر، چیزی به جز پرسیدن و پاسخ دادن به آن پرسش‌ها نیست.
تفکرات ما گاه جنبۀ ارزیابی دارند (فلان چیز چطور است؟) گاه در زمینۀ تصور (چه‌چیزی امکان‌پذیر است؟) و یا تصمیم‌گیری است (چه باید بکنیم؟) اگر ما واقعاً خواهان تغییر در زنده‌گی و در حقیقت تغییر کیفیت زنده‌گی خود هستیم، نتیجه، نوعی پرسش و پاسخ هستند.
اگر ما واقعاً خواهان تغییر در زندهگی و در حقیقت، تغییر کیفیت زنده‌گی خود هستیم باید تغییراتی را در پرسش‌هایی که از خود یا دیگران می‌پرسیم، به وجود آوریم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.