محـاصره‌شکنـی بزرگتـریـن دمـوکـراسی جهـان

گزارشگر:سید مصطفی حسینی - ۲۱ ثور ۱۳۹۸

دومین سفر خلیل‌زاد به هند برای جلب همکاری این کشور در روند مذاکرات صلح افغانستان، دارای اهمیت زیادی بود. چرا که هند به عنوان یک قدرتِ در حال ظهور اقتصادی، تجاری و نظامی، دارای نقش موازنه‌بخش در معادلات منطقه و کشمکش‌های جهانی می‌تواند داشته باشد و امریکا آن را یک متحد قدرت‌مند در منطقه و آسیا می‌بیند.
mandegarاین سفر به خاطر دلجویی و کسب حمایت از هند بود، چرا که در نشست سه‌جانبه‌یی که میان امریکا، چین و روسیه بر سر روند مذاکرات صلح افغانستان برگزار شد، هند غایب بود. امریکا در آن نشست نمی‌خواست با دعوت از هند، به تحریک چین و پاکستان دست بزند. از این‌رو، غیبت دهلی نو را بر حضورش ترجیح داد، اما دولت‌مردان امریکا به قدرت تأثیرگذاری هند در روند صلح و جنگ افغانستان واقف اند و پیامد نادیده انگاشتن دهلی نو را می‌توانند درک کنند. از این‌رو، ملاقات دوبه‌دو مقامات هند-امریکا برای مطلع ساختن از جریان فعالیت‌های امریکا را در دستور کار خود قرار دادند که در نفس خود با هدف دلجویی و در ظاهر با انگیزۀ کسب حمایت صورت گرفت.
احتمالاً خود هندی‌ها نیز نمی‌خواهند در قضیۀ صلح افغانستان نقش فعال بگیرند؛ چون در جریان کار ممکن است با متحدانی چون روسیه و رقبایی چون چین و پاکستان مواجه شوند و این مواجهه نه‌تنها به پیچیده‌تر شدن روابط‌شان منجر شود، بلکه چالش‌هایی را بر سر راه روند مذاکرات صلح افغانستان پدید آورد.
دهلی نو به پیامدهای مذاکرات صلح افغانستان حساس است و آن را سر سختانه دنبال می‌کند. چرا که برآیند مذاکرات صلح در سطح ژئوپلتیک منطقه و افغانستان، پیامدهایی را رقم می‌زند و تغییراتی را ایجاد می‌کند که برای قدرت اقتصادی در حال ظهوری چون هند، تقریباً حیاتی و استراتژیک تلقی می‌شود.
این دموکراسی بزرگ به این مسأله واقف است که هر تغییرات سیاسی که در کابل ایجاد شود، بر منافع و امنیت ملی دهلی نو اثرگذار است، زیرا جغرافیای بهم پیوستۀ جنوب آسیا و شرق این قاره در همسایه‌گی افغانستان در معرض تحولات قرار می‌گیرد که تأثیر مستقیمی بر دهلی خواهد گذاشت.
در بافت فرهنگی جنوب آسیا، هند با پاکستان مواجه است. دموکراسی نیم‌بند و گاه حکومت دیکتاتوری و نظامی پاکستان برای مهار قدرت روزافزون هند، تلاش دارند تا افراط‌گرایی دینی را بر بسترهای فرهنگی منطقه بپاشد، پرورش دهد و از آن برای مقابلۀ نرم و سخت با هند، بهره ببرد. نظام سیاسی پاکستان اگرچه سکولار است، اما از ظرفیت افراط‌گرایی دینی برای مقابله با هندِ هندو بهره گرفته و همچنان معتقد است که برای پُر کردن ناتوانی‌های خود در مقابل این حریف، باید از بسترهای فرهنگی منطقه مدد جست.
در شرق آسیا، چین بزرگترین رقیب نظامی، اقتصادی و تجاری هند است. هم‌جواری هند با چین و مناقشات مرزی میان آن دو، از مشکلاتی است که سال‌ها بر سر آن تنش وجود داشته، اما رقابت جدی این دو بازیگر بزرگ برای منافع ملی در حوزۀ اقتصادی و تجاری است که گاه به عرصۀ نظامی نیز کشانده شده است.
چین به عنوان یکی از پنج قدرت در حال ظهور اقتصادی، تلاش دارد تا از ظرفیت جمعیت و نیروی کار ارزان، برای صعود در اقتصاد جهانی استفاده کند. همچنین این کشور کوشش می‌کند تا با استفادۀ نیازهای روزمرۀ کشورهای فقیر، به بازارسازی در مناطق دور و نزدیک دست بزند تا در تجارت نیز سرآمد جهان باشد. در میان پنج قدرتِ در حال ظهور اقتصادی، سه کشور از حیث نداشتن جمعیت متخصص و نیروی کار ارزان، نمی‌توانند چین را به چالش بکشند، اما هند به عنوان دومین کشور دارندۀ جمعیت جهان، چنین ظرفیتی را دارد. دهلی نو دارای نیروی کار متخصص و ارزان، می‌تواند رقیب جدی چین در اقتصاد و تجارت شود. همچنین چین از نظام بستۀ سیاسی برخودار است که در ذات خود، مایل به حرکت به سمت انحصار است؛ چیزی که در جهان امروز چندان تعامل‌پذیر نیست و هیچ کشوری حاضر نمی‌شود با یک نظام بستۀ سیاسی، دیکتاتوری و اقتصاد انحصارطلب داد و ستد کند. در حوزۀ امنیت بین‌الملل، حقوق بشر و آزادی شهروندی نیز چین، ایدئولوژیک حرکت می‌کند و این موضوع قابل پذیرش نیست. در مقابل، هند به عنوان یک کشور دموکراتیک با جمعیت  نزدیک به یک‌و‌نیم میلیارد انسان، بزرگترین دموکراسی جهان شناخته می‌شود که در حوزۀ امنیت بین‌الملل، حقوق بشر و آزادی شهروندی نیز درخشنده بوده است.
هند به عنوان اقتصاد در حال ظهور تلاش دارد که پیامدهای ژئوپلتیک صلح افغانستان را نسبت به خود خطرزدایی کند. این کشور در تحولات افغانستان از زمان آغاز جنگ و ناامنی در ۱۹۷۹ تا کنون تلاش کرده است تا همکار و متحد کابل باشد تا در بافت فرهنگی شرق خاورمیانه و جنوب آسیا، مانع ورود و نقش‌آفرینی افراط‌گرایی دینی در سیاست و نظم منطقه‌یی شود. نمونۀ واضح آن، کمک به حکومت مجاهدین در مقابله تحریک طالبان و مبارزه با گروه تروریستی القاعده بود. هند همیشه تلاش کرده است تا در افغانستان یک حکومت مستقل و ملی شکل بگیرد تا خطر افراط‌گرایی در این کشور و همسایه‌گی آن رفع شود. در سنجش اقتصادی، دهلی نو این موضوع را به خوبی درک کرده که برای دستیابی به منابع و بازار آسیای میانه، هیچ مسیری بهتر از افغانستان نیست. از این‌رو، تلاش دارد بسترهای امنیت و دموکراسی در این کشور شکل بگیرد و به جای این‌که کابل عمق استراتژیک و ایدئولوژیک پاکستان در مقابل هند باشد، کابل شریک استراتژیک دهلی نو شود.
با شتاب گرفتن مذاکرات صلح، این دغدغه در دهلی نو وجود دارد که آیندۀ مذاکرات چطور خواهد بود و برآیند آن چه می‌شود؟ آیا طالبان با امریکا و جریان‌های سیاسی افغانستان به توافق می‌رسد؟ اگر به توافق برسد، طالبان وارد قدرت می‌شود. آیا پس از ورود طالبان به ساختار قدرت در کابل، رویکرد پرداختن آنان به قدرت در کابل و منطقه، کاملاً مدنی خواهد شد یا طالبان نسبت به هند، همچنان ایدئولوژیک برخورد خواهد کرد؟ طالبان چه نقشی را برای پاکستان در آیندۀ سیاسی، اقتصادی، تجاری، نظامی و فعالیت‌های استخباراتی افغانستان قایل خواهد شد؟ تا چه اندازه دست پاکستان از طریق طالبان در قدرت در آیندۀ سیاسی افغانستان باز خواهد بود؟ چه تهدیداتی از جانب پاکستان از طریق طالبان متوجه منافع هند است؟ چین چه جایگاهی در آیندۀ سیاسی افغانستان خواهد داشت؟ پاکستان تا چه اندازه از طریق طالبان برای چین در افغانستان لابی‌گری خواهد کرد و برای این غول اقتصادی، تجاری و نظامی، فرصت‌سازی خواهد کرد؟ و دیگر پرسش‌ها و تحلیل‌هایی که هند دارد.
افغانستان به عنوان دروازۀ ورود به یکی از ذخایر بزرگ انرژی جهان و بازار وسیع آسیای میانه، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این منطقه می‌تواند در کنار مزیت‌های اقتصادی، تجاری و ترانزیتی، محیط مناسبی برای ترویج دموکراسی، توسعۀ سیاسی، فرهنگ تساهل و همچنین مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی باشد. برای دهلی نو به عنوان بزرگترین دموکراسی در بافت فرهنگی جنوب آسیا و شرق آن، دشوار است که بگذارد حلقۀ افراط‌گرایی دینی و ایدئولوژی مارکسیستی این کشور را هر روز بیشتر محاصره کند، چرا که برآیند آن بسیار ناخوشایند است. جامعۀ دارای تنوع قومی و تکثر فرهنگی هند، به وسیلۀ دموکراسی کنترل می‌شود. در صورت تضعیف یا نابودی دموکراسی، جامعۀ بزرگ هند به سمت تجزیه حرکت می‌کند و قدرت خود را از دست می‌دهد. سیاستمداران هند متوجه این موضوع هستند که دموکراسی به همان اندازه برای‌شان حیاتی است که اقتصاد و تجارت است. اگر بنیادگرایی دینی یا ایدئولوژی چپ به لایه‌های جامعۀ هند نفوذ کند، موجب ویرانی هند خواهند شد. از این‌رو، تلاش هند در رفع و دفع بنیادگرایی، تروریسم و ایدئولوژی چپ در مرزهایش و سایر نقاط منطقۀ جنوب و شرق آسیا و خاورمیانه است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.