احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۷ ثور ۱۳۹۸
انتوان چخوف داستاننویس و نمایشنامهنویس معروف روسی میگوید: «وقتی در پردۀ اول یک نمایشنامه تفنگی را به دیوار آویزان میکنید، حتماً در پردۀ دوم آن را شلیک کنید.» این سخن همانقدر که در عرصۀ نمایش میتواند کاربرد داشته باشد، به همان میزان در عرصه سیاست و کشورداری کارایی دارد. مردم سیاستمداران را از روی عمل شان قضاوت میکنند و نه حرفهایی که گفته اند. اگر قرار باشد، معیار قضاوت در مورد سیاستمداران حرفهایی که زده اند، باشد، پس همیشه باید در موردشان قضاوت مثبت صورت گیرد، چون هیچ سیاستمداری در جهان پیدا نمیشود که حرفهای خوب و امیدبخش به مردمش نگفته باشد. اما مهم این است که این سیاستمداران در عرصۀ عمل چه کرده اند. آیا حرفها و وعدههای را که داده اند، دنبال کرده و به نتیجه رسانده اند؟ آیا میان حرف و عملشان رابطۀ تنگاتنگ وجود داشته است؟ اگر وعدهیی را که داده اند، عملی نتوانسته اند، چه دلیل و یا دلایل قناعتبخشی که بتواند مردم را قانع کند، آورده اند؟ به همین اشرف غنی رییس حکومت وحدت ملی نگاه کنید، از زمان کارزارهای انتخاباتی خود تا به امروز فقط وعده میدهد، اما کدام یک از این وعدهها را به اجرا گذاشته است. با گفتن نان شکم کسی سیر نمیشود تا وقتی واقعاً نان در دسترخوان او حضور فزیکی پیدا کند. آقای غنی معروف شده به کسی که دروغ تحویل میدهد. حالا مردم عادی نیز به حرفها و وعدههای او اعتنایی نمیکنند، چون داستان او، داستان همان چوپان دروغگو شده است. شاید بسیاری از وعدهها و حرفهای را که در مراسمهای مختلف به مردم تحویل داده حتا به یاد هم نیاورد. حافظه آقای غنی بسیار ضعیف است، ولی از آن ضعیفتر عمل اوست که نتوانسته قناعت مردم را حاصل کند. برمبنای قانون زمان حکومتداری این شخص در اول جوزای سال روان یعنی تا چند روز آینده به پایان میرسد. دیگر از نظر قانونی آقای غنی نمیتواند ادعای ریاست کند. ماموریت او پایان یافته، هر چند که او موفق نشده است مطابق به قانون انتخابات ریاستجمهوری را برگزار کند. عدم برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نمیتواند دلیلی بر ادامۀ قدرت آقای غنی و شرکای او باشد. این نقل قول را از خودش که در سال ۲۰۰۹ در هنگام ریاستجمهوری حامد کرزی بر زبان آورده بود و او در آن زمان نامزد انتخابات ریاستجمهوری بود، میآوریم تا دیده شود که خود شخص آقای غنی در مورد قانون چه دیدگاهی داشته است. او در آن زمان گفت: «پشت اشترنگ قدرت آقای کرزی نشسته است و او مکلف بود که انتخابات را برگزار کند، حالا که نتوانسته، نمیتواند همچنان به عنوان رییسجمهوری به کارش ادامه دهد». این سخنان بی کموکاست سخنان آقای غنی است که حالا شاید از یادش رفته باشند، ولی به برکت تکنالوژی به اندازۀ کافی در فضای مجازی پخش شده اند و وجود دارند. شاید امروز آقای غنی بگوید که تفسیر او چون از سوی دادگاه عالی تایید نشده بود، تفسیر درست نبوده است، تفسیر درست همان بوده که دادگاه عالی ارایه کرده بود. اما این نوع توبه کردنها نیز درد آقای غنی را دوا نمیکند. تفسیر او در آن زمان از قانون اساسی کاملاً درست بود و امروز نیز اگر مخالفان سیاسی و یا شورای نامزدان ریاستجمهوری همین تفسیر را از قانون اساسی در مورد پایان کار آقای غنی ارایه میکنند، بازهم تفسیر درستی است. با بیرون کردن فتوای جعلی از یک نهاد قضایی که در طول پنجسال گذشته هیچ اقدام درست و قانونی در کارنامه خود ندارد، نمیتوان دلیلی برای ادامه قدرت خود جست. این کار را بارها در افغانستان رهبران مختلف در زمان زمامداری شان انجام داده اند و کشور را به روز سیاه نشانده اند. آقای غنی نمیداند که با این اقدامهای خود چقدر میتواند به دموکراسی جوان و نوپای کشور صدمه وارد کند و مردم را نسبت به این نوع نظام سیاسی بدبین سازد. در طول هفده سال گذشته آن قدر به ارزشهای دموکراتیک در افغانستان از سوی همانهای که ادعای بنیادگذاری آن را در این کشور داشته اند، وارد شده که حالا باید از آن مثل یک مجرم و متهم دفاع کرد. این افراد که از غرب برگشته بودند چنان دموکراسی را به ورطه بدنامی کشانده اند که مردم به همان نظامهای دیکتاتوری قبلی راضی شده اند. حداقل مردم میگویند که در نظامهای دیکتاتوری قبلی برخی اقدامها برای رفاه و بهبود وضعیت زندهگی و معیشت مردم انجام مییافت که حالا همانها نیز انجام نمیشوند. پس داشتن نظام دموکراسی به چه درد میخورد؟ تنها کاری که رهبران افغانستان میکنند، از راه تقلب و جعلکاری به بهای میلیونها دالر خود را به کرسی قدرت میرسانند و پس از آن دیگر تمام وعدههایشان به فراموشی سپرده میشود. اما پیام اصلی این نوشته به شورای نامزدان ریاستجمهوری و مخالفان سیاسی آقای غنی است و یادآوری همان سخن معروف چخوف که «اگر تفنگی را در پردۀ اول نمایش به دیوار آویختید در پردۀ دوم حتماً آن را شلیک کنید.» چون پس از آن مردم به حرفهای شما باور نخواهند کرد. اگر یکبار در افغانستان قانون عملی شود، آن گاه مردم به قدرت قانون باور میکنند و پس از آن کسی پایش را از گلیماش بیشتر دراز نخواهد کرد. آقای غنی خودش انتخابات پارلمانی سال گذشته را به گند کشید که نتایج آن چنین با تأخیر اعلام شود تا فرصتی به وجود آید که او بتواند با کنار زدن کمیشنران پیشین، کمیشنران تازه را بگمارد و به این وسیله عمر حکومتاش را بیشتر سازد. اگر غیر از این میبود چرا کمیشنران متهم به دادگاه نرفته اند؟ چرا همچنان در خانههای خود نشسته اند و با پولهای به دستآورده از تقلب و فروش رأی به ریش همه میخندند؟ کجاست عدالتی که آقای غنی از آن دم میزد؟ با این حساب، نباید گذاشت که آقای غنی یک روز بیشتر از زمان موعود در کرسی قدرت باقی بماند. مشکلات فعلی کشور همه ریشه در سیاستهای اشتباهآمیز و قومپرستانۀ او دارند. ادامۀ قدرت او به معنای ادامه بحران، جنگ و نابهسامانی در کشوراست. او امتحان خود را داده و نمیتواند همچنان به زور پول و تفنگ قدرت را در اختیار داشته باشد.
Comments are closed.