احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:برگردان: ابوبکر صدیق/ منبع: دیپلومات - ۲۹ ثور ۱۳۹۸
جنگ افغانستان ویرانکنندهتر از آن است که ۱۸ سال پیش تصور میشد. قسمی که گواه هستیم، این کشور اکنون با بحران بزرگ انسانی مواجه است.
باوجود تلاشهای پیگیری برای صلح، اما جنگهای بیوقفه و شرایط خشکسالی سبب بیجا شدن افراد شده است و صدای صلح با جنگ و انفجارهای بیپایان خاموش شده است.
طالبان آمادۀ انجام حشونت تروریستی را در کشور اند و از یک جریان مخالف به گروه قوی جنگی مانند ۱۹۹۰ تبدیل شدند. این گروه پیش از سال ۲۰۰۰ به عنوان یک گروه تروریستی عرض اندام کردند؛ اما در حال حاضر در مورد آینده افغانستان با ایالات متحده امریکا در نبود حکومت افغانستان گفتوگو میکنند. باآنهم خشونت جریان دارد و این نشاندهندۀ دو رویی آنان، پس از اعلام عملیات بهاری طالبان در اوایل سال جاری است.
در عین زمان، حامیان افغانستان و ایالات متحدۀ امریکا در کاهش بحران انسانی موفق نبودند، نهادهای کمک رسان مورد هدف حملات خونین قرار گرفتند و روند گفتوگوهای صلح در حالت سردرگمی قرار گرفت. این مهم است تا به یک راه حل (الترناتیف) توجه شود، به این معنای که یک قوت بری تضمین صلح در افغانستان روی کار آید. چین به شکل قوی به عنوان یک طرف اعتماد برای بیرون رفتن از باتلاق امنیتی کنونی است که دلیل راهبردی و اقتصادی و طبیعی دارد.
چنانچه چین با حکومت شاهی افغانستان روابط دپیلوماتیک ایجاد کرد که به سال ۱۹۵۰ بر میگردد. برای چین افغانستان اهمیت اقتصادی محدود دارد، چین روی منابع طبیعی افغانستان سرمایهگذاری کرد و تا زمان اشغال شوروی در سال ۱۹۸۰ ادامه داشت. پس از سقوط طالبان توسط نیروهای امریکایی در سال ۲۰۰۱ و ایجاد ادارۀ موقت در افغانستان، چین – افغانستان دوباره به اساس معاهدۀ ۱۹۶۰ روابط همسایهداری خود را تقویت کردند. در حالی که با اشغال طالبان پس از سال ۲۰۰۰ و اوجگرفتن خشونت توسط تروریستان، چین حضوری نظامی و فزیکی در این چالشها نداشت.
گفتنی است که راهبرد افغانستان – چین روشن و محاسبه شده است و در موارد مختلف فعالیت داشته اند؛ چنانچه منافع بجینگ در منطقه ایجاب میکند تا صلح به زودترین فرصت برقرار شود.
اولاینکه چین از موقعیت نزدیک جغرافیایی افغانستان نگران است که مکان برای طالبان و برخی تروریستان بینالمللی تبدیل شود و تخلفات اویغورها در منطقه سینکیانگ است سبب قامات چینی ادعا میکنند، این زمینه برای گروههای سهگانه (سهفرد) ایجاد میکنند و در تلاش (تروریسم، جدایی طلبی و خشونت) ترویج میکنند.
دوم، چین از سیاست مزمن، و راهبرد بیثبات در افغانستان نگران است که میتواند سبب تخریب راههای ترانزیتی پروژه « Belt and Road Initiative» یا «یک کمر بند و یک راه» شود. هدف چین از این راه متوصل کردن چین به کشورهای جنوبغرب، جنوب، و آسیای مرکزی، کشورهای خلیج فارس، شمال و غرب افریقا و اروپا است.
سوم، چین به عنوان یک قدرت منطقهیی در افغانستان و با چشمانداز قدرت بزرگ ظهور کرده است و همچنان بازیگر جهانی کهو ادعای پتنشیلراهحل چالشهای ناشی از حضور طولانی مدت تروریستان در جنوب آسیا است را دارد.
با در نظرداشت این، چین مکان بلا منازعه برای پیشبرد روند صلح افغانسان و انکشاف آن است. برای تمرین راهبرد در تمام این کشور که اقلباً منابع مالی و ایدیولوژی طالبان پاکستان را تمویل میکنند. چین برای اسلام آباد کمکهای اقتصادی مهم را دارد. حداقل ۶۲ بیلیون دالر بزرگترین کمک برای کریدور اقتصادی چین – پاکستان (cpec) که میتواند، برای اقتصادی شکننده ممد تمام شود و فقر را کاهش دهد و نقشی مهم را در انکشاف اقتصادی پاکستان داشته باشد. در حالی که چین کشوری است گزینههای برای حل چالشهای میان افغانستان و پاکستان دارد و تلاش میکند تا به صورت ویژه با منابع تروریسم مبارزه کند. چین تا هنوز روی چین یک توافق تمرکز نکرده است، این نشان میدهد که در تعقب رویکرد مبارزه با منابع تروریسم است که توسط پاکستان در صدد نابودی «نهضت اسلامی ترکستانی شرقی» است. جریان که چین هدف اصلیاش است. اما طالبان افغانستان در پاکستان آزاد گشت زده نمیتوانند.
در پیشروی اقتصادی، همچنان چین یکی از بزرگترین سرمایهگذاران در افغانستان است. این در برابر ۳ بیلیون دالر برای قرارداد استخراج آهن، در ولایت لوگر که موفق نبود و یا ساخت جاده و و راه آهن در افغانستان پیشرفت کرده است. پیشرفتهای اندک در اوضاع زنندۀ امنیتی کشور که با امکانات اندک صورت گرفته است. افزون بر آن، چین توانایی پذیرفتن افغانستان را به عنوان عضو دایمی، نهادهای همکاریهای شانگهای بپذیرد تا راهِ را جهت همگرایی منطقهیی روی روند صلح افغانستان ایجاد کند. همچنان؛ از حضور در نشستهای چند جانبه و گروه همکاری چهار جانبه (Quadrilateral Group Cooperation) به هدف تلاش دپیلوماتیک که منجر به یک فشاری روی ایجاد مصالحه در افغانستان شود.
چین در پهلوی امریکا و روسیه دراعلامیهیی مشترک از روند صلح حمایت کرد. به ویژه روند که به رهبری شهروندان افغانستان باشد، اما بیشتر از آن چین در تلاش اجرایی کردن تمام تعهداتی است که روی کاغذ داشته است. برای وضاحت، چین از نفوذ مثبت در روند صلح برخوردار است و پاکستان را تشویق میکند تا به صورت بیپیشنۀ روند صلح میان تروریستان و دولت افغانستان را حمایت کند. قدمی که میتواند ثبات دایمی را در افغانستان تضمین کند. در قدم نحست چین به صورت واضیح هدف استراتژیک خود را روی دست دارد و یا آماده است تا به اساس چشم انداز درازمدت خود در مورد امنیت منطقه و مبارزه با تمام گروههای تروریستی به صورت یکسان است داشته باشد.
Comments are closed.