گزارشگر:محمدجواد رحیمی - ۰۳ جوزا ۱۳۹۸
به تازهگی جنرال حبیبالله احمدزی در گفتوگوی ویژه با تلویزیون خصوصی خورشید از آنچه در ارگ جریان دارد پرده برداشته است.
جنرال حبیبالله احمدزی مسوول امنیتی و بعد مشاور خاص اشرف غنی در امور امنیتی کشور بود، اما او بعد از آنکه دریافت که خیانتها، جنایتها و حتا ترویج فحشا توسط ارگنشینان صورت گرفته، از مقامش استعفا داد. جنرال احمدزی تصمیم گرفت تا به پارلمان کشور راه یابد و از این همه بدبختیهایی که توسط ارگنشینان به وجود آمده پرده بردارد، اما اشرف غنی توسط مشاورش آقای فضلی، اسم جنرال احمدزی را از فهرست حذف میکند و اینگونه میخواهد حقایق پنهان و ناگفته باقی بماند. وقتی مصاحبه را شنیدم، شدیداً غمگین و متأثر شدم، اما وجدانم اجازه نداد که از افشاگریهای جنرال احمدزی به شکل عادی گذر کنم. بناءً، نکات کلیدی و تکاندهنده آقای احمدزی را اینگونه به قید قلم در آوردم:
«بر اساس شناخت قبلی و بدون هیچگونه امتیاز مالی، همکاری با اشرف غنی را آغاز کردم و حدوداً سه سالونیم را با غنی سپری کردم. بهخاطر مشکلات مردم تلاش کردم، اما دیدم که آقای غنی هیچ اراده برای خدمت به مردم نداشت. بعد، من دو بار استعفا کردم اما کاکای اشرف غنی چندبار در خانهام آمد و معذرت خواست که استعفا نکن که اشرف غنی بدنام میشود. در جریان سه سالونیم، من تمام لیست ملاقاتهای غنی را با خود دارم. او تنها با پنج یا شش نفر دیدار میکرد، دیدارهایی که هیچگونه تأثیر مثبت در کشور نداشته است.
فعلاً، اشرف غنی جامعه مدنی، سران قومی و سایر اقشار را به ارگ دعوت میکند و جز کمپاین انتخاباتی، هیچ برنامۀ دیگری ندارد. دیدارهای دایمی و همیشگی اشرف غنی تنها با یک حلقۀ خاص صورت میگیرد و تمام بخشهای حکومتی را قبضه کرده اند و قویترین حلقه داخلی در ارگ مربوط فضلی میباشد.
دلیل دیگری استعفایم اینست که در ارگ ریاستجمهوری، ترویج فحشا به طور سیستماتیک آغاز شده است و هیچکسی هم متوجه آن نشده است. من دلیل استعفایم را اینگونه نوشتم که من وجداناً معذور و عقیدتاً مجبور هستم که نمیتوانم اضافه از این با تو (اشرف غنی) کار کنم و استعفا نامهام را به زاهد همدرد سکرتر آن وقت اشرف غنی و معین فعلی وزارت مالیه، سپردم. بعد از استعفا برای مجلس نمایندهگان کاندیدا شدم تا از طریق آن مجلس، مشکلات متذکره را برجسته کنم.
وقتی کاندیدا شدم، ده هزار و هفتصد رأی گرفتم و حدوداً شش هزار و شش صد چهل و چهار رأی من توسط سارنوالی و امنیت ملی تأیید شد، اما ناکام شدم. دلیل اصلی ناکامی من داکتر فضل محمود فضلی مشاور اشرف غنی است. او یک شهروند آلمان است اما خدمتگذار کابل است. زمانزی رییس دارالانشا برایم گفت که فضلی گفته است که من باید ناکام شوم. مامورین رسمی کمیسیون سمع شکایات برایم گفتند که مشکلات را با فضلی حل کن. من گفتم او چه میخواهد؟ برایم گفتند که فضلی برای ما گفت که اشرف غنی مرا نمیخواهد که برنده شوم.
فضلی ۳۰ هزار دالر یک مجلس را در سرینا برگزار کرد و کاندیدان مشخص را آنجا دعوت کرد و برای ایشان پول دادند. مرا هم دعوت کردند در وزیر اکبرخان وقتی رفتم دیدم که خیلی اشخاص ارزان آنجا بودند من از موتر هم پایین نشدم. بعد به من زنگ زدند گفتند که ما با کاندیدان کمک مالی میکنیم اما من قبول نکردم.
موضوع مهم اینست که من استعفا کردم چون بعضی از وزرا، معینان و اشخاص برجسته در ترویج فحشا نقش فعال داشتند. آنها به اشرف غنی و بانوی اول گفته بودند که من ضد زن هستم در حالی که من ضد زن نه بلکه ضد فحشای بودم که آنها تحت نام دموکراسی آن را ترویج کرده اند و میکردند. برای مثال، یک خانم از سهم کوچیان در مجلس نمایندهگان راه یافته که پیدایش و سکونتش در امریکا صورت گرفته آیا منطق این را میپذیرد که او بیاید و به نمایندهگی از کوچیها نمایندۀ مجلس شود؟ یعنی نتایج انتخابات توسط ارگ و از طریق فضلی نهایی و اشخاص برنده و بازنده شدند. در حالی که فضلی چه کاره باشد که کارمندان رسمی کمیسیون انتخابات را هر روز نزد خود بخواهد یا این فرد دیگر (؟) که تخلصش ننگ است. او در حقیقت یک بیننگ است. اینها کوچکترین احترام به اراده و عزت مردم نکردند.
نکته مهم اینست که لیست کاندیدان به اشرف غنی فرستاده شده و او بعضی را کامیاب و بعضی را ناکام کرده و دوباره به کمیسیون انتخابات فرستاده است. اشخاصی که توسط خارجیان و سفارتها رابطه داشته باشند مستقیماً توسط غنی مقرر و انتخاب میشوند، اما فهمیدههای داخلی هیچ ارزش ندارند. چوکیها و معینیتها فروخته شده است. هر نوع فساد و تاراج صورت میگیرد و ارگنشینان میگویند کارتان را انجام بدهید، اما اسناد از خود باقی نمانید. نخبههای داخلی ارزش ندارد، غنی، وزرا و همه از آنها امتحان میگیرند، اما مقرر نمیشوند. تنها خارج نشینان توسط رحیمی، نادری، فضلی و حلقه داخلی مقرر میشوند. این حلقه هیچ تعهد به منافع ملی ندارند و هیچ ریشه به افغانستان هم ندارند.
برخی از جوانان احساساتی فریب غنی و شعارهای او را میخورند، اما آینده این کار خیلی مضر و خطرناک میباشد. حلقۀ داخلی خیلی فاسد بود چون به هر کاندیدا پارلمانی ۲۰ تا ۳۰ هزار دالر پول توزیع کرده است. حلقه داخلی به شمول رییس دفتر اشرف غنی قطعاً برای مردم قابل دسترس نیستند. تنها با حلقات مربوطۀ خود تماس دارند. لیست نهایی برندههای کابل توسط فضلی ترتیب شده و از طریق تلویزیون ملی نشر شد. در حالی که در لیست کمیسیون شکایات نام من ششم بود البته در لیست کامیابان. اما در لیستهای بعدی، فضلی مرا از لیست حذف کرد. خلص موضوع اینکه رأی معیار نبود و ارگنشینان هر روز مقامات کمیسیونهای انتخاباتی را به دفاتر ایشان میخواستند تا برنامههای خود را عملی کنند.
راجع به انتخابات ریاستجمهوری بگویم که اشرف غنی کوشش میکند که بار دیگر کامیاب شود و یارانش برایش معلومات غلط داده اند که تو کامیاب میشوی، اما من فکر میکنم که او کامیاب نمیشود. من به رییس اجرایی آفرین میگویم که با اشرف غنی حوصله کرده است. غنی مردم را فریب داده و تنها از طریق خیاطان و فیسبوک چلونکیها تبلیغات میکنند و از جوانان بیشترین استفاده ابزاری کرده اند.
اگر ملاقاتهای بانوی اول را بیبیند همیشه با حلقه خاص و با زنانی ملاقات میکند که از غرب آمده اند. یکبار هم به خانمهای بیچاره و بیوههای نیروهای امنیتی ملاقات نکرده است. کمکهای ۲۰ هزار و ۳۰ هزار دالر به فرزندان کسانی که در حلقه شامل هستند پرداخت میشود به بهانه تحصیل و غیره اما مردم عام و غریب از این همه امتیازات محروم اند».
در آخر، جنرال احمدزی میگوید: «من نه تنها با غنی کار نمیکنم بلکه کار کردن و کمپاین کردن به اشرف غنی را گناه میدانم».
تبصرۀ من: امیدوارم که مردم افغانستان، مانند جنرال احمدزی تمام گرایشات و علایق شخصی، قومی، زبانی و سمتی را کنار بگذارند، منافع و مصالح علیای کشور را در اولویت قرار دهند و برای بیرون رفت از بحران فعلی، ملی فکر کنند، ملی تصمیم بگیرند و ملی عمل کنند. اینگونه، ما به سوی فردای بهتر حرکت خواهیم کرد و قادر خواهیم شد تا مسوولیتهای اسلامی و انسانی خود را به خوبی رفع کنیم. در آنصورت، نه تنها قناعت ملت را حاصل خواهیم کرد بلکه رضایت خداوند را نیز به دست خواهیم آورد.
Comments are closed.